|
زرتشت، آن که انسان را و خرد او را می ستود و کهنگی و ويرانی را دوست نداشت
به مناسبت ششم فروردين زاد روز زرتشت اسپنتمان
از: دکترتورج پارسى سخن از انسانى است كه در دور دست ترين نقطه ى تاريخ ايستاده اما در انديشه معاصر ماست ! او كسى است كه نخستين بار درست گوش كردن ،انديشيدن ، خرد ، گزينش آزاد راه و مسئوليت شخصى را مطرح ساخت ، سرودش نو آيين بود ! عصر او، عصر خدايان پندارى بود ، عصرى كه خشنودى خدايان راتنها با قربانى كردن چهار پايان و حتا انسان بايد به دست آورد. خدايان برده دارانى خود كامه بودند كه پيشكارانى زمينى داشتند ، تكيه ى او بر خرد ، کرامت انسان و مسئوليت او، آهنگى تازه بود ، آهنگى كه در آن، انسان معنا داشت و بر همان معنا معتبر مى نمود ! در نگاه او انسان - زن و مرد - فرمانبر بی اراده و چشم و گوش بسته ای نيست ،چرا كه انسان مى انديشد ، مى پرسد و پاسخ مى خواهد . او ستيز با تاريكى نكرد بلكه چراغ برافروخت تا ازقلمرو تاريكى بكاهد ، تاريكى كه مجالى گسترده دارد. او باور داشت كه هر كس بايد باور خويش را به آزادكامى بپذيرد او دروغ و اندوه را تباهى جهان و راستى را بهترين نيكى و خرسندى مى داند و بر اين پايه كار و كوشش با منش نيك را شادى ، آبادانى و روشنايى مي خواند او انسان - زن و مرد - را رونده ، پويا ونوآور مى بيند به همين سبب با آموزش خود در انتظار سپيده دمى است كه با كوشش جمعى و خير همگانى جهان را خرم و همواره آبادان ببيند. خواست او ساختن جهانى نو است ، تازه گرداندن جهان . زدودن كهنه گى و فرسودگى است كه آنهم از روى خرد و دانش و كوشش و كار سامان مى يابد اين اصل آنچنان از اهميت برخوردارست كه چندين و چند بار برآن تكيه كرده است او برانگيزاننده انديشه است، تاانسان - زن و مرد - در تبلور انديشه به آزادگى برسد . به همين سبب او در انديشه جارى است و اين قلم او را جاودانه مى داند و زادروزش را در يكايك واژگانش مى بيند واژگانى كه در پرتو منش نيك جهانى زايا و بارور آرزو مى كنند فرخنده است او كه : نه كشت و نه فرمان كشتن به كس داد
|