|
ميراث طبيعی و محيط زيست ايران در سالی که گذشت
سال 1387، سالی بحرانی در ارتباط با ميراث طبيعی و محيط زيست ايران بود
پيوند به بخش تصويری اين گزارش
بخش اول ـ گزارش نوشتاری
از شمیم ، خبرنگار کميته نجات پاسارگاد ـ ايران
محیط زیست ایران روزهای خوشی را نمی گذراند . برای دانستن این موضوع نیازی به پژوهش های طولانی نيست، کافی است نگاهی به عناوین خبرهای زیست محیطی بیندازید تا اين ناخوشی هر روز فزاينده را ببينيد.
در این نوشتار نیم نگاهی داریم بر برخی از اتفاقات محیط زیست ایران در سال گذشته ، این ها اتفاقاتی است که طی سال گذشته توسط خبرنگاران و رسانه ها مورد توجه قرار گرفته است و بی شک با توجه به گستردگی کشور عزیزمان و همچنین کم توجهی رسانه ها به محیط زیست بسیاری از مشکلات زیست محیطی همچنان پنهان مانده است.
خشکسالی گسترده آسیب فراوانی را به محیط زیست ایران وارد کرد همچون سالهای گذشته طرح های کارشناسی نشده بزرگترین بلا برای محیط زیست ایران بود ، اصرار بر عملی کردن اين طرح ها با احداث پالایشگاه ، سد ، صنایع و جاده کشی ظاهرا به بهانه اشتغال زایی و رفاه مردم، بی آن که بيشتر آن ها اثری بر زندگی اقتصادی و رفاهی مردم بگذارد، ضررهای جبران ناپذیری بر محیط زیست ایران وارد کرد. در حالی که چون اين شاید این جمله از یکی از بیانیه های متخصصان محیط زیست بخوبی بیانگر وضعیت محیط زیست کشور در سال گذشته باشد، آنجا که گفتند : برای زیستمندان ایران کارد به استخوان رسیده !
آنچه می خوانید تنها مشتی از خروار است که سعی شده بر اساس زمان وقوع مرتب شود :
نفت در لوله های آب آشامیدنی اصفهانی ها
بر اثر برخورد بیل مکانیکی با لوله انتقال نفت ، هزاران لیتر وارد زاینده رود شد. آلودگی آب زاینده رود باعث آلوده شدن آب آشامیدنی شهروندان اصفهانی به نفت شد. نفت زاینده رود و زمینهای اطراف را به شدت آلوده کرد.
هر چند که آلوده بودن آب از سوی مسئولان استان اصفهان تکذیب شد ولی مدیر گروه رشته "مهندسی بهداشت محیط" دانشگاه علوم پزشکی اصفهان گفت: گروه بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی اصفهان فاقد دستگاههای لازم برای اندازهگیری ترکیبات خاص و خطرناک نفت در آب بود و سه ترکیب خطرناک بنزین، تولوئن و زایلین هرگز در این مدت اندازهگیری نشد.
وی افزود: حتی هیچ یک از دستگاههای دیگر استان هم لوازم اندازهگیری این ترکیبات را نداشتند و حداقل من در این زمینه گزارشی ندیدم.
مدیر گروه رشته مهندسی بهداشت محیط زیست دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، با اشاره به گستردگی آلودگی نفتی و آلوده شدن خاک، درختان و سنگلاخهای حاشیه رودخانه زایندهرود، از سازمانهای مردمنهاد و نهادهای فعال در زمینه محیط زیست در اصفهان خواست، بجای آنکه مرتب به مردم بگویند از آب استفاده نکنند، با بسیج عمومی به پاکسازی منطقه کمک کنند.
وی افزود: اگرچه خاک آلوده به نفت، با عملیات خاکبرداری از حاشیه رودخانه دور شده است و درختان آلوده نیز قطع شدهاند، اما ضرورت پاکسازی سنگلاخهای حاشیه رودخانه و آلودگیهای احتمالی بجا مانده امری مشهود است.
این حادثه در روزهای پایانی سال باردگیر تکرار شد و این بار نفت وارد رودخانه کرخه شد و فاجعه ای نظیر آنچه در اصفهان روی داده بود دامن خوزستانی ها را گرفت.
دریاچه بختگان فارس کاملا خشک شد . دریاچه های پریشان و مهارلو در انتظار خشک شدن
سرپرست محیط زیست استان فارس از خشک شدن بختگان خبر داد . او گفت : اثرات منفی این خشک شدن دریاچه را می توان در بخشهای مختلفی نظیر تلف شدن پرندگان و جانوران منطقه دانست که البته برای نجات پرندگان از مدتها پیش ماموران محیط زیست اقدامات لازم را انجام داده و پرندگان را به مناطق دیگری منتقل کردند. تبدیل این دریاچه به نمکزار باعث شده که نمکها بر اثر وزش باید بر روی محصولات کشاورزی بومیان منطقه ریخته شود و حتی جاده ها را بپوشاند.
خشک شدن تالاب حیات وحش منطقه را با خطر جدی مواجه کرده زیرا دریاچه مانعی بزرگ برای دسترسی به حیات وحش طرف دیگر دریاچه بود اما اکنون افراد متخلف با یک موتورسیکلت هم می توانند از روی دریاچه عبور کرده و به حیات وحش تالاب دسترسی پیدا کنند که این موضوع کار را برای کنترل مناطق مذکور سخت تر کرده است.
تخریب 300 هکتار از تالاب بین المللی انزلی
پس از تصویب عبور خطوط لوله نفت و گاز از سرخه حصار و خجیر و اجازه احداث جاده در داخل جنگل ابر، این بار کمیسیون زیربنایی دولت با احداث میان گذر انزلی در مسیر وزارت راه موافقت کرد که با احداث این راه 300 هکتار از تالاب از بدنه اصلی جدا و به مرور زمان خشک خواهد شد.در جلسه کمیسیون زیربنایی دولت که با حضور سه تن از وزرا و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تشکیل شد، این کمیسیون با احداث میان گذر انزلی در مسیر پیشنهادی وزارت راه (مسیر کنونی مصوب شورای عالی شهرسازی) با رعایت الزامات زیست محیطی موافقت کرد. اعضای کمیته تخصصی زیربنایی دولت، پس از بازدید در 10 دی ماه سال گذشته از محل احداث میان گذر انزلی و مسیرهای پیشنهادی وزارت راه و سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کردند که دو گزینه جدید در این زمینه مطرح است که شامل گزینه پیشنهادی وزارت راه و دیگری گزینه پیشنهادی سازمان حفاظت محیط زیست است، اما در نهایت این کمیسیون بازهم به نفع وزارتخانه روبه روی سازمان محیط زیست رای داد. ریاست سازمان محیط زیست استان گیلان پس از شنیدن این خبر به اعتماد گفت؛« در زمان بازدید اعضای کمیسیون، ما تمام مسیر پیشنهادی سازمان محیط زیست را با دلایل علمی و کارشناسی نشان دادیم. همچنین مسیر پیشنهادی وزارت راه و اثرات مخرب را هم گفتیم.» زلفی نژاد با اشاره به اینکه اعضای کمیسیون نتوانستند نظرات ما را رد کنند، گفت؛ «تا مطالعات ارزیابی این طرح توسط سازمان محیط زیست تایید نشود وزارت راه هیچ کاری نمی تواند کند.» وی در حالی که تاکید می کرد کتابچه همراه با نقشه و اطلاعات لازم به همه اعضای کمیسیون که در زمستان سال گذشته از تالاب بازدید کردند داده شده است، تاکید کرد؛ «هیچ کسی نمی تواند مدعی شود که سازمان محیط زیست هیچ برنامه یی و طرح جایگزینی ارائه نداده است.» رای کمیسیون زیربنایی دولت درحالی تصویب شده است که مخالف نظرات سازمان بازرسی کل کشور است. سازمان بازرسی کل کشور در گزارشی اعلام کرده است؛ «نتایج مطالعات و تحقیقات انجام گرفته درخصوص تالاب انزلی توسط سازمان حفاظت محیط زیست و واحدهای تابعه، راهکارهای مناسبی برای طرح های توسعه ارائه و روش های تعدیل اثرات سوء یا مخرب این گونه طرح ها را مشخص نکرده است و اصولاً فاقد راهکارهای اجرایی مشخص است. به همین دلیل و با عنایت به نبود مطالعات فنی و زیست محیطی جامع درخصوص تالاب انزلی و همچنین اشکالات و ایردات وارده نمی توان با اطمینان کامل هیچ یک از گزینه های موجود اعم از پیشنهاد وزارت راه و سازمان حفاظت محیط زیست را تایید کرد. » با این وجود طبق گزارش سازمان بازرسی کل کشور گزینه ارائه شده از طرف وزارت راه غیرقابل قبول است. اما مشخص نیست به چه دلیل بازهم این گزینه توسط کمیسیون زیربنایی دولت تایید می شود. سازمان بازرسی کل کشور در بخش دیگری از گزارش خود تاکید کرده است؛ «وزارت راه و ترابری در راستای مصوبه هیات وزیران سریعاً باید نسبت به تغییر مسیر اقدام کند، چرا که طولانی شدن انجام پروژه منجر به افزایش بی رویه هزینه ها شده و بدیهی است با حفظ حریم اعلامی سازمان حفاظت محیط زیست، مسوولیت عملیات راهسازی و تهیه نقشه اجرایی و رعایت موازین فنی و استاندارد راهسازی در گزینه پیشنهادی محیط زیست در خارج از مرز تالاب، به عهده وزارت راه و ترابری است.» ادامه وضعیت فعلی تالاب انزلی با توجه به ورود سالانه حدود 30 میلیون مترمکعب فاضلاب شهری، 15 هزار تن انواع کودهای شیمیایی، 400 لیتر سموم کشاورزی، فاضلاب 50 کارخانه، ورود گونه غیربومی مهاجم به نام آزولا که به شدت حیات تالاب و به خصوص ماهیان آن را به مخاطره انداخته است، آلودگی صوتی و نفتی ناشی از تردد قایق های موتوری هزاران بازدیدکننده و رسوب حاصل از فرسایش خاک مناطق بالادست به طوری که عمق متوسط تالاب از 6 به 5/1 متر طی 40 سال اخیر کاهش یافته است، قطعاً موجب تخریب و نابودی کامل این اکوسیستم خواهد شد.در قسمتی دیگر از این گزارش آمده است؛ «از سوی دیگر مصوبه سال 82 هیات دولت، نظر سازمان حفاظت محیط زیست را تایید و تصویب کرده و در واقع نظر کارشناسی متخصصان کل حفاظت محیط زیست را ارجح تشخیص داده است. همچنین با تایید و تصویب نظریه سازمان حفاظت محیط زیست درخصوص اجرای پروژه از تالاب صدمات زیست محیطی و... را به منطقه تایید کرده است، لذا اصرار وزارت راه و ترابری به عبور میان گذر تالاب، نتیجه یی جز توقف و رکود عملیات اجرایی و افزایش بار مالی طرح شده ندارد. » طبق نظر کارشناسان محیط زیست در صورت اجرای مسیر پیشنهادی وزارت راه حدود 300 هکتار از تالاب بین المللی انزلی جدا و دچار تخریب و نابودی می شود که با توجه به ارزش 8 تا 22 هزار دلاری هر هکتار تالاب بر اساس نرخ های بین المللی، احداث مسیر پیشنهادی وزارت راه خسارتی معادل 470 میلیارد ریال به تالاب وارد می کند. در این بین تعدادی از کارشناسان مطرح محیط زیست و منابع طبیعی کشور در نامه های جداگانه با احداث مسیر کنارگذر انزلی بر اساس پیشنهاد وزارت راه مخالفت کردند. گرفتار شدن تالاب به جلبک آزولا، دپوی زباله شهری در حاشیه تالاب، ورود سالانه 500 میلیون تن رسوب از حوضه آبخیز، ورود فاضلاب های انسانی و آلودگی های صنعتی و ورود بی رویه سموم و کود های شیمیایی از دیگر فشارهایی است که هم اکنون به تالاب انزلی وارد می شود. این تالاب اخیراً در فهرست تالاب های با تغییرات شدید اکولوژیک در لیست قرمز کنوانسیون رامسر ثبت شده است.
نامه به رئیس جمهور برای نجات دریاچه ارومیه
در پی مشکلات زیست محیطی ایجاد شده برای دریاچه ارومیه که حیات آن را با خطرات جدی مواجه کرده است عده ای از دوستداران محیط زیست ضمن نوشتن نامه ای به رئیس جمهور خواستار توقف روند تخریب دریاچه ارومیه شدند. تن این نامه که برای همراهی و جمع آوری امضاء در اینترنت منتشر شده است به این شرح است:
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام
همانگونه که استحضار دارید علیرغم هشدارهای متخصصان و صاحبنظران مبنی بر خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه بعنوان بزرگترین آبگیر داخلی ایران و یکی از ذخیره گاههای طبیعی زیست کره اعلام شده از طرف MAB، بر اثر عدم مدیریت صحیح منابع آب منطقه از جمله ساخت سدهای متعدد بر روی رودخانه های تغذیه کننده دریاچه و همچنین ساخت بزرگراه شهید کلانتری بدون مطالعات لازم برای سنجش تاثیر این ساخت و ساز ها بروی حیات دریاچه ، و همچنین خشکسالی های پی در پی سالهای گذشته ، هیچگونه تدبیر لازم جهت جلوگیری از این فاجعه زیست محیطی صورت نگرفته و عملا زوال و نابودی این دریاچه مورد توجه و عنایت مسئولان محیط زیست کشور نمی باشد. با توجه به اینکه برطبق گزارش مسئولان ذیربط تاکنون ١۵٠ هزار هکتار از اراضی حاشیه ای دریاچه به شوره زار تبدیل شده و از ارتفاع دریاچه بیش از ۶ متر کاسته شده است ، متخصصان پیش بینی می کنند که اگر اقدام جدی در این رابطه صورت نگیرد طی 10 تا 15 سال آینده این دریاچه کاملا از بین رفته و منطقه تبدیل به کویر گردیده و متعاقبا حیات اجتماعی و اقتصادی منطقه در ابعادی وسیع به خطر خواهد افتاد.
لذا با توجه به مفاد کنوانسیون بین المللی رامسر که کشور های عضو را ملزم به حفظ و نگهداری تالابهای ثبت شده در این کنوانسیون می نماید و با توجه به ثبت این دریاچه بعنوان بزرگترین آبگیر ایران در لیست این کنوانسیون ، و با عنایت به تعهد ایران در سازمان جهانی حفاظت از منابع طبیعی ، ما امضا کنندگان این نامه استدعای وافر داریم که مقرر فرمایید تدابیر لازم جهت حفظ این دریاچه با ارزش در قالب یک اقدام ملی و یکپارچه صورت گیرد . لازم به یادآوری مجدد است که حیات اقتصادی و اجتماعی بخش بزرگی از شمالغرب کشور بستگی به حیات این دریاچه داشته و در صورت بروز فاجعه ای چون خشک شدن دریاچه تبعات آن گستره ملی خواهد یافت.
گلستان در مسیر ویرانی
درست در شرایطی که وزرات راه هجمه خود به پارک ملی گلستان را با شدت بیشتری آغاز کرده تا برخلاف مصوبه دولت عرض جاده ۱۱ متری گلستان را به ۵۰ تا ۶۰ متر افزایش دهد ، سازمان محیط زیست و مدیران استانی و ستادی اش جملگی سکوت اختیار کرده و نابودی پارک را به تماشا نشسته اند . در این میان آنکه خاضر به سکوت نیست انگار دلاور نجفی است ! اما او هم برای انکه ثابت کند چیزی کم از رییس این سازمان ندارد و همواره جاده را به پارک و حیات وحش و تنوع زیستی و جنگل و ... ترجیح می دهد در سخنانی تاریخی که قطع یقین برای همیشه با ذکر نام این دلاور در تاریخ ثبت می شود گفته : در شرايطي كه وزارت راه هزينههاي هنگفتي را متحمل شده و كار را به دست پيمانكار سپرده است، اين غيراخلاقي است كه سازمان حفاظت محيط زيست پس از گذشت چند سال مخالفتي با ادامه پروژه داشته باشد، وزارت راه از سازمان طلبكار ميشود.»
پارک ملی خجیر در آتش سوخت
پارک ملی خجیر ، این اکوسیستم رو به انهدام در گوشه پایتخت ، یکبار دیگر در آتش زمین خواران و افراد صاحب نفوذی که آتش افروزی ها را به تماشا نشسته اند تا همه سرخه حصار و خجیر در آتش بسوزد (و بعد هم مدعی شوند که اینجا از ابتدا همچون صحرای کربلا لوت بوده ،،) سوخت و دود شد ! بیش از ۸ هکتار از پارک در آتش سوزی نابود شد ، آیا براستی نام این منطقه را بعد از تحمل این همه درد و رنج و مصیبت و غارت می توان پارک ملی نهاد ؟
آنچه امروز در پارک های ملی ایران در حال وقوع است نهایت غایت و اهتمام دولتمردان ایران در تحقق اصل ۵۰ قانون اساسی است! گویا دهن کجی آشکار به قانون اساسی امروز به یک افتخار و نشانه خوش خدمتی به نظام تبدیل شده است که هیچ کس دم بر نمی آورد و اقدامی اساسی انجام نمی دهد !
راستی چرا امروز ما باید قادر به شکافت هسته اتم باشیم اما در حفاظت از ذخایر ژنتیکی مان اینقدر باید بدبخت و مفلوک باشیم که این وضعیت پارک های ملی مان باشد و آن وضعیت سازمان محیط زیست مان؟! که در مدت کمتر از ۲ سال فقط ۵ بار معاون آموزشی اش را عوض و بدل می کند ؟ چرا ؟
ای وای بر ما که داعیه اصلاح جهان و جهانیان را داریم آنوقت از پس یک مشت زمین خوار گردن کلفت از خدا بی خبر که همه هستی و داشته های ژنتیکی مان را دارند به باد می دهند نمی توانیم بر بیابیم ، یا شاید هم نمی خواهیم از پس این حضرات بر بیابیم ؟!
وای بر ایران که پارک ملی خجیرش در کنار پایتخت با دو پاسگاه و ۴ تا محیط بان با حداقل امکانات محافظت می شود آنوقت پلیس های مملکت از فرط بیکاری مجبور می شوند سر هر چهارراه با یه لشکر نیرو و آخرین امکانات بایستند تا به ۴ تا تارموی دختران و قد مانتو و اندازه آستین مانتو خانم ها گیر بدهند . چرا کسی زمین خواران را جمع نمی کند ؟ چرا کسی شکار چیان غیر مجاز را جمع نمی کند ؟ چرا کسی با فروشندگان و قاچاقچیان حیات وحش و چوب و ذغال برخورد نمی کند ؟ زمین خواری در پارک ملی خجیر مهمتر است یا این تار موی بیرون آمده از زیر روسری خانم ها ؟
توله شیرهای موزه حيات وحش دارآباد مردند یا فروخته شدند؟
پس از آنکه يکي از ماده شيرهاي موزه حيات وحش دارآباد سه توله به دنيا آورد خبر رسید که توله هاي به دنيا آمده به يک قاچاقچي حيوانات فروخته شده است.
حسين خوش نظر مدير موزه حيات وحش دارآباد با تاييد خبر به دنيا آمدن اين سه توله اعلام کرد شير مادر به محض تولد سه توله آن سه را پس زده و توله ها از بين رفته اند.اين توضيحات در حالي ارائه مي شد که تنها چند روز پس از انتشار خبر زايمان ماده شير دارآباد، از منابع غيررسمي اخباري مبني بر انتقال ماده شيرهاي يک روزه به خارج از موزه به گوش مي رسيد. بر پايه اين اخبار، توله شيرها بدون نظارت سازمان حفاظت محيط زيست به فردي ناشناس فروخته شده اند و دو قلاده از توله ها پس از انتقال جان باختند.
فاجعه آبي ـ خاكي با كاهش سالانه نيم متر از سطح آبهاي زيرزميني
بنا بر تحقيقات جديد انجامشده، نياز پايانناپذير ايران براي آب، در حالي هنوز باقي است كه منابع و حفرههاي زيرزميني اين كشور، بسيار سريعتر از آنچه قابل جبران باشد، در حال خشك شدن است؛ اين امر باعث نشست بخش عظيمي از زمينها و ترك برداشتن ساختمانها در ايران شده است.
ارزيابيها نشان ميدهد سطح آبهاي منابع زيرزميني ايران به طور ميانگين در پانزده سال گذشته، سالانه نيم متر كاهش يافته است. همچنين با از بين رفتن آبها، خاك و سنگها استحكام خود را از دست ميدهند كه اين امر، منجر به فشردگي زيربافتهاي زمين و سرانجام نشست آن ميشود.
عكسهاي ماهوارهاي تهيه شده توسط مهدي متق از مركز GFZ يك مركز تحقيقاتي آلمان در زمينه زمينشناسي در شهر پوستدام، نشان ميدهد كه بحران بسيار حاد است.
با بررسي عكسهاي گرفته شده از سطح زمين در سال 1997 و اطلاعات سطح آبها، اين تيم تحقيقاتي نشان داد كه پايان يافتن ذخاير آب زيرزميني، در حال ايجاد يك بحران عمده است.
بنا بر اين گزارش، بيشتر مناطق ايران، مناطق خشكي هستند و تنها 10 درصد اين كشور آب مورد نيازش را از باران تأمين ميكند. ديگر نقاط اين كشور به شدت متكي به منابع زيرزميني آب هستند و حدود 50 درصد آب ايران از منابع زيرزميني تأمين ميشود.
به گفته متق، رشد جمعيت همزمان با توسعه اقتصادي و گسترش صنعت و كشاورزي، باعث افزايش عظيم تقاضا براي آب در ايران شده است و اين در حالي است که جايگزيني اين منابع از سرعت لازم برخوردار نبوده و هر كدام از حوضچههاي زيرزميني در هزاران سال تشكيل شدهاند.
اين گزارش ميافزايد: بين سالهاي 1971 تا 2001 سطح آبهاي منطقه پانزده متر كاهش يافته و عكسهاي ماهوارهاي نشاندهنده رانش يا نشست پنجاه سانتيمتري زمين در سال در برخي نقاط است.
كوروش محمدي از دانشگاه تربيت مدرس ايران ميگويد: كشاورزان مجبور شدهاند هر ساله براي دسترسي به آب چاههاي عميقتري حفر كنند. اين روند در ديگر شهرهاي ايران نيز مشاهده ميشود.
مصوبه زیست محیطی مجمع تشخيص مصلحت نظام
مجمع تشخيص مصلحت نظام قانوني را تصويب كرد كه كارشناسان از آن بهعنوان مهمترين اقدام براي حفظ محيطزيست در 50 سال گذشته نام ميبرند. براساس اين مصوبه همه اراضي طبيعي تصرف شده قبل و بعد از سال 1365 تحت هر عنواني كه واگذار يا تصرف شده باشد حتي آنها كه از سالها پيش تحت عنوان تعاونيهاي مسكن مورد ساختوساز قرار گرفتهاند به وضعيت سابق بازگردانده ميشوند.
هجوم به پارک ملی کویر ؛ خانه امن تنها بازماندگان یوز آسیایی ویران می شود
پارك ملي كوير درسال گذشته از هر طرف مورد هجوم و تخريب قرار گرفت. اين بار زنگ خطر ديگري براي اين پارك به صدا در آمد و شمارش معكوس براي انقراض يوزپلنگ ايراني آغاز شد. شمارش معكوسي كه رقم شروع آن از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمي كند. اين موضوع وقتي حساسيت بيشتري را بر مي انگيزد كه يكي از مسوولان محيط زيست آشكارا از كشته شدن تعدادي از اين گونه هاي ارزشمند در رزمايش ها خبر مي دهد. پارك ملي كوير، پاركي كه منطقه حفاظت شده كوير ايران است، با گونه ها و اكوسيستم هاي منحصر به فرد كويري محلي براي رشد و نمو گياهاني خاص كوير را جلوه اي ديگر مي بخشد.
پارك ملي كوير مجموعه با ارزشي از ذخاير گياهي و جانوري متنوع و نيز آثار فرهنگي و تاريخي، مانند كاروانسراي شاه عباسي (قصر بهرام)؛ باقي مانده آثار حرم خانه و عين الرشيد است. اين پارك در غرب كوير مركزي ايران و شرق درياچه نمك قرار دارد كه باعث مي شود انسان ها كمتر به آن تعرض كنند اما متاسفانه رزمايشها محيط زيست را در نظر نمي گيرد و در حالي كه هر روز خطر نابودي گونه ها جانوري و گياهي همچون يوزپلنگ به گوش مي رسد مسوولان محيط زيست كشور و استان سمنان در برابر آن عكس العملي انجام نمي دهند. به تازگي خبر ورود وزارت نفت به پارك ملي براي اكتشاف نفت واكنش فعالان محيط زيست را برانگيخته است اما همچنان اين تعرض ها ادامه دارد و هيچ ارگاني مقابل آنها قرار نمي گيرد.
حسينعلي ابراهيمي كارنامي، مديركل محيط زيست استان سمنان در پاسخ به اين ابهام گفت: <پارك ملي كوير هم اكنون به دو قسمت مجزا تبديل شده است كه تقريبا 420 هكتار آن پارك ملي و 260 هكتار آن نيز جزو مناطق حفاظت شده، محسوب مي شود كه تحت حفاظت ما نيست و حفاظت محيط زيست استان تهران مسووليت آن را بر عهده دارد و ما در قبال انجام عمليات در منطقه حفاظت شده پاسخگو نيستيم.>
او درباره تعداد يوزها كه در منطقه حفاظت شده و پارك ملي پراكنده شده اند، توضيح داد: <تعداد يوزها و گربه سانان قابل سرشماري نيست و تنها بر اساس مشاهدات سرشماري مي شوند و هر آماري كه ارائه مي شود مستند و قابل اتكا نيست به طور مثال حضور 50 قلاده يوز در سمنان به ويژه در چند سال گذشته بعيد به نظر مي رسد.> او گفت: <ما نمي توانيم از يوزها حفاظت كنيم تنها مي توانيم غذاي يوزها را همچون آهو و جيبر حفظ كنيم ولي رزمايش ها و تاثير آن بر اين حيوانات گياهخوار كه غذاي اصلي يوزها را تشكيل مي دهند مي تواند باعث جهش ژنتيكي و تاثيرات ديگر روي نسل اين حيوان نادر در كوير شود.
ابراهيمي تصريح كرد: استرس حاصل از رزمايش هاي نظامي كه در منطقه انجام مي شود به طور مستقيم در جهش ژنتيكي يوزها و ديگر حيوانات علفخوار تاثير مي گذارد.>
امروز راه ورود به پارك ملي كوير كاملاباز شده است هر چند شركت گاز و وزارت نفت در همين سه سال گذشته منطقه حفاظت شده كوير را به ويراني كشيده اند. اين منطقه بسيار حساس و مهم است و به عنوان ذخيره گاه زيست كره توسط <برنامه انسان و كره مسكون> يونسكو ثبت شده است اما... زماني كه در جهان متعهد مي شويم نام يك منطقه را حفاظت شده بناميم، به اين معنا است كه اين مناطق صرفا به دست طبيعت سپرده مي شوند ولي هم اكنون منطقه حفاظت شده يوزپلنگ نادر ايراني نه تنها در دست طبيعت نيست بلكه در دست انسان هايي قرار گرفته كه منطقه را نديده و از وضعيت يوز نادر ايراني بي اطلاع است. با توجه به اينكه رشد يك بوته در كوير چندين سال به طول مي انجامد، اجراي پروژه اكتشاف نفت و ذخيره سازي گاز در پارك ملي كوير علاوه بر لطمه شديد به حيات وحش موجب پيشروي كوير و بيابان زايي مي شود كه در نهايت حيوانات گياهخوار آن را به معرض نابودي مي كشاند. همه اين اتفاقات از يك سو و كارهاي وسيع در خصوص اكوتوريسم در پارك ملي كوير از سوي ديگر تهديد جدي براي يوزها و گورخر ايراني است كه در صورت اجراي اين دو پروژه خسارات فراواني به طبيعت و حيات وحش وارد مي شود. در جلسه هيات وزيران در تاريخ 23 خرداد 1386 كه در سمنان برگزار شد، اين منطقه به استناد ماده 8 قانون تشكيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، به عنوان منطقه نمونه گردشگري ملي تعيين و اين منطقه حفاظت شده كه معلوم نيست دليل نام گذاري آن به عنوان منطقه حفاظت شده چيست، قطب گردشگري خوانده شد. پارك ملي كوير يكي از مناطق بكر كويري واجد شرايط اكولوژيك براي حفاظت ژن هاي گونه هاي دشتي و كويري كشور از سال ها قبل مورد توجه دست اندركاران بوده اما متاسفانه انجام برخي فعاليت هاي غير زيست محيطي، عدم استقرار ضوابط، بهره برداري، افزايش حجم بازديدها و به ويژه تجميع شكارچيان موجب تهديد شرايط اين پارك ملي شده و پروژه هايي نظير احداث جاده بين شهري زواره به گرمسار، اهداف مقرر براي مديريت و حفاظت از پارك ملي كوير را تحت تاثير قرار داده است و به تبع آن زندگي حيوانات نادر آن تهديد مي شود.
شهرک زیتون پلمب شد
گروهی از ماموران به پارک ملی سرخه حصار رفته و همه مراکز مسکونی و تجاری غیرمجاز در این منطقه را پلمب کردند.پارک ملی سرخه حصار که یکی از قدیمی ترین پارک های ملی با قدمت بیش از 250 سال محسوب می شود، در سال 61 با تصویب شورای عالی حفاظت محیط زیست به پارک ملی تبدیل شد. در سال 1364 وزیر مسوول وقت در اقدامی غیرقانونی نسبت به واگذاری240 هکتار از اراضی پارک ملی به شرکت تعاونی پرسنل جهاد کشاورزی (با عنوان زیتون) اقدام کرد که شرکت تعاونی مذکور نیز متعاقباً با مراجعه به ثبت شرق تهران نسبت به اخذ سند مالکیت اراضی داخل پارک ملی اقدام کرد و با این اقدام، مناقشه شرکت تعاونی مسکن و سازمان حفاظت محیط زیست وارد فاز جدیدی می شود.
مدیر کل محیط زیست تهران را کتک زدند
حدود 100 نفر که خود را صاحبان زمین در پارک ملی سرخه حصار معرفی کردند، با هجوم به ساختمان اداره کل محیط زیست استان تهران، ضمن تخریب اموال عمومی و شکستن درها و پنجره های ساختمان اداره، نسبت به ضرب و شتم محیط بانان، کارشناسان و افراد حاضر در محل اقدام کردند که منجر به بستری شدن محمد باقر صدوق مدیر کل محیط زیست استان تهران در بیمارستان سرخه حصار شد.
این اقدام پس از آن صورت گرفت که مدیر کل محیط زیست استان تهران دستور تخریب خانه های احداث شده در پارک ملی خجیر را صادر کرده بود.
بیانیه شدیداللحن جمعی از متخصصان محیط زیست در اعتراض به وضعیت محیط زیست کشور ؛
برای زیستمندان ایران کارد به استخوان رسیده
جمعی از متخصصان محیط زیست كشور و اساتید دانشگاهی در اعتراض به برخورد نامطلوب دستگاههای قضایی و قانونگذاری و اجرایی كشور نسبت به فجایع زیست محیطی كه در حال حاضر تمامیت مناطق حفاظت كشور را تحت الشعاع قرار داده است بیانیه ای صادر كردند. امضا كنندگان این بیانیه ضمن محكوم كردن حمله برخی افراد به ساختمان محیط زیست تهران و ضرب و شتم مدیر كل محیط زیست استان تهران كه یكی از خوشنام ترین مدیران محیط زیست حال حاضر كشور است ، از عدم تحرك دستگاههای مربوطه و حتی ستاد مركزی سازمان محیط زیست در پیگیری های قضایی این واقعه به شدت انتقاد كرده اند .
متن كامل این بیانیه در ادامه آمده است :
ضرب وشتم مدير كل محيط زيست استان تهران بدون ترديد مي تواند نمايه تازه اي از ناامني و بي پناهي زيست بومها وميراث طبيعي ايران به شمار آيد . در حالي كه تاكنون تخريب ، تصرف ، تغيير كاربري و آلودگي گستره هاي وسيعي از مناطق حفاظت شده، اراضي ملي و منابع طبيعي به نگاه ناپايدار سيستم اجرايي كشور به مفهوم توسعه نسبت داده مي شد ، واقعه پيش گفته برمي تابد اكنون كار به آنجا رسيده است كه به تحريك عواملي ناشناس گروهي افراد عادي در نيمه روز ، به ساختمان اداره كل حفاظت محيط زيست در پايتخت كشور هجوم برده و حتي آنچنان به خود غره باشند كه اقدام به مضروب ساختن مدير زحمتكش و خوشنام اين اداره كنند . بنا به گزارش هاي مندرج در خبرگزاري ها و روزنامه ها، متاسفانه در اين ماجرا حمايتي بايسته از سوي نهادها و مراجع مسئول حتي ستاد مركزي حفاظت محيط زيست از مضروبين اين ماجرا صورت نگرفته است و با وجود آشكار بودن ماهيت عاملان اين حادثه تحركي درخور براي پيگيري قضايي موضوع تاكنون مشاهده نشده است . نكته اي كه متاسفانه شائبه هاي ناخوشايند و نگران كننده را تقويت مي كند .
البته اكنون قصد قضاوت حقوقي درباره بهانه اوليه اين ماجرا وموضوع اشغال اراضي پارك ملي سرخه حصار را نداريم و در اين باره قطعاً مراجع قضايي در نهايت به گونه اي تصميم خواهند گرفت كه ضمن رعايت كامل حريم ميراث طبيعي ايران احياناً حقي از شهروندان شريف نيز ضايع نشود،اما صميمانه از تمامي مراكز مسئول تقاضا داريم به همين مناسبت پاسخگوي موارد ذيل باشند:
با وجود نص صريح اصل پنجاهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مبني بر ممنوعيت هر گونه فعاليت مغاير با هنجارهاي زيست محيطي، موج شتابناك تخريب و تغيير كاربري اراضي ملي و طبيعي چرا با برخورد قانوني روبه رو نمي شود؟
چرا با وجودي كه تعرض به حريم محيط بانان كشور حتي به مواردي همچون قتل فجيع اين هم ميهنان مظلوم و فداكار انجاميده ، هيچ نشانه اي از عزم جدي براي مقابله با اينگونه برخوردها مشاهده نمي شود ؟تاآنجا كه گروهي حتي دردل پايتخت به خود اجازه حمله به يك ستاد دولتي و مضروب ساختن مدير آن را بدهند ؟
آيا براي دادخواهي در ارتباط با موارد نقض هنجارهاي محيط زيست و تخريب منابع طبيعي، ملي سازو كار معين وكارايي وجود دارد؟اساساً شهروندان براي دادخواهي در برابر اين موج تخريب و قهقرايي زيست بوم هاي ايران بايد شكايت به كجا برند ؟
با عنايت به موارد پيش گفته ، آيا دور از انتظار است كه دلمشغولان محيط زيست ايران گمان كنند حفظ محيط زيست متاسفانه براي دستگاه اجرايي كشور ازهيچ اولويت بايسته اي برخوردارنيست ؟
آيا زيبنده است كه در فهرست نگران كننده ترين چالش هاي زيست محيطي كره زمين ، همچون فرسايش خاك ، جنگل زدايي ، فرونشست آب هاي زيرزميني ، نابودي تالابها ، بيابان زايي و ...ايران غالباً در شمار ده كشور نخست جهان جاي داشته باشد؟
چرابا وجود اين همه چالش ها و مشكلاتي كه در حوزه محيط زيست وجود دارد، نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي تاكنون كمترين واكنش را در اين باره داشته اند؟ آيا عملكرد دستگاه اجرايي كشور در اين زمينه تاكنون حتي مستوجب هيچ پرسشي نبوده است ؟
پرداخت هزينه از محل منابع ملي و چشم اندازهاي طبيعي براي ناپايدار ترين طرح هاي عمراني ، از قبيل انواع راه سازي ها وسد سازي ها و شهرك سازي هاي بدون ضابطه چرا با واكنش هيچ سازمان مسئولي در ايران مواجه نمي شود ؟
آيا در اين زمينه هيچ نهاد نظارتي و هيچ مرجعي براي دادخواهي و پيگيري حقوقي وجود ندارد؟
ما فعالان و دغدغه مندان محيط زيست ايران ديگر بار از واقعه حمله به اداره كل محيط زيست استان تهران ابراز تاسف كرده و نگراني عميق خود را به خاطر گسترش روز افزون موج تخريب و تباهي عرصه هاي حيات و طبيعت ايران ابراز مي داريم .ترديد نكنيم كه براي زيستمندان ايران كارد به استخوان رسيده است و اين وضعيت نمي تواند تداوم پيدا كند .
درپايان اعلام مي داريم كه اين رفتار نابهنجار و موهن و رفتارهايي از اين دست نسبت به كساني كه در بدترين شرايط ممكن ، عرصه طبيعي ميهن را پاس مي دارند براي اينجانبان و تمامي كساني كه دغدغه حفظ ميراث طبيعي ايران را دارند به هيچ عنوان قابل تحمل نبوده ، به اين بيانيه بسنده نخواهيم كرد و از تمامي راههاي ممكن قانوني در راه حفظ محيط زيست گرانبهاي كشور و حافظان فداكار آن اقدام خواهيم كرد.
قطع درختان کهنسال به بهانه مبارزه با خرافات
قطع درختان کهنسال به بهانه مبارزه با خرافات یکی از اتفاقات عجیب و بحث برانگیز محیط زیست ایران در سال گذشته بود. اتفاقی که اگر بخوبی با آن مبارزه نمی شد می توانست فراگیر شود . در پشت پرده قطع درختان کهنسال دلایل اقتصادی و فرهنگی خودنمایی می کرد.
با قطع دو درخت کهنسال در رضوانشهر گیلان که از سوی مردم و براساس پاره یی اعتقادات بر آن دخیل بسته می شد، موج تازه یی از اعتراضات آغاز شد. این در حالی بود که طبق قانون با متخلفان قطع درختان کهنسال بدون مجوز، تحت هر عنوانی برخورد می شود. در هفته گذشته دو درخت کهنسال در منطقه رضوانشهر گیلان به دلیل مبارزه با خرافه پرستی قطع شدند. این درختان که سال ها در برابر بلایای طبیعی و حوادث دیگر مقاومت کرده بودند، به دلیل دخیل بستن از سوی مردم، با دستور مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان گیلان قطع شدند.
با وجود تاکید دین اسلام بر حفظ میراث طبیعی، مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان گیلان معتقد است مقدس شمردن و کرامت قائل شدن به درختان هیچ جایگاهی در فرهنگ دینی مسلمانان ندارد و باید این گونه افکار و خرافه پرستی ها و دخیل بستن و نذر و نیاز با درختانی که به اصطلاح غلط، نظر کرده اند مبارزه کرد. هر چند امروزه مبارزه با خرافه پرستی اقدامی شایسته است ولی مطمئناً راه حل آن قطع درختان چندصدساله نیست.
یک منبع آگاه علت قطع این درختان را ساخت وساز بنا در زمین های اوقاف عنوان کرد. مدیرکل منابع طبیعی استان گیلان در پاسخ به اعتماد که چرا مجوز قطع این درختان از طرف سازمان صادر شده است، گفت؛ در اواخر سال ۸۴ سازمان اوقاف و امور خیریه برای قطع پنج درخت که مالکیت زمین های آن را برعهده داشت، مجوز گرفت. در همان سال، سه درخت از پنج درخت قطع شد و در هفته گذشته هم دو درخت دیگر که سال ها قبل مجوزش صادر شده بود، قطع شد.
رسول محمدی در پاسخ به اینکه آیا از طرف سازمان مجوزی برای قطع درختان دیگر صادر شده است، گفت؛ از طرف سازمان اوقاف برای گرفتن مجوز قطع باقی درختان با ما تماس گرفته شد که درآمد آن هم صرف امور خیریه شود، که سازمان هم مخالفت خود را با آن اعلام کرد. وی با تاکید بر حفظ درختان کهنسال تاکید کرد؛ مردم محلی برای این درختان احترام قائلند و بهتر است سازمان اوقاف به جای اینکه درختان را قطع کند با کارهای فرهنگی مردم منطقه را آگاه کند. وی در پاسخ به اینکه این درختان بیشتر در چه مناطقی هستند، گفت؛ بیشتر این درختان در منطقه تالش، رضوانشهر و دیلمان قرار دارند. مساحت رویشگاه های جنگل های ایران به زحمت به هفت درصد می رسد. طبق یکی از آخرین تقسیم بندی های فائو که در اجلاس کبک کانادا در سال ۲۰۰۳ ارائه شد، ایران کماکان به همراه ۵۳ کشور دیگر در شمار ممالکی قرار دارد که کمتر از ۱۰ درصد از خاک آنها را جنگل دربر گرفته است.
مجری طرح ملی شناسایی و حفاظت درختان کهنسال ایران، در واکنش به قطع درختان کهنسال در استان گیلان گفت؛ درختان کهنسال ثروت ژنتیکی کشور هستند و قطع آنها برابر با به باد دادن این ثروت ارزشمند است. مصطفی خوشنویس در گفت وگو با سبزپرس تاکید کرد؛ از آنجا که درختان کهنسال سنی بین ۴۰۰ تا سه هزار سال دارند، پایه های بسیار مقاوم ژنتیکی محسوب می شوند چراکه این درختان در توفان، خشکسالی، سرما و یخبندان های متعددی مقاومت کرده اند. با پیگیری اداره کل اوقاف و امور خیریه گیلان دو درخت مقدس نما در شهرستان رضوانشهر قطع شده است. گزارش روابط عمومی اداره کل اوقاف و امور خیریه گیلان حاکی است «در پی ارسال گزارش هایی در زمینه قائل شدن کرامت برای یک اصله درخت تناور قدیمی در رضوانشهر به شکل دخیل بستن و نذر و نیاز خواستن، حجت الاسلام میرحسینی اشکوری مدیرکل اوقاف گیلان دستور قطع این درخت را صادر کرد. بر اساس این گزارش درخت مذکور قطع و چوب حاصل از آن برای امور خیریه استفاده شد.»
شکارچی ثروتمند کويتی برای هفتمین بار دستگیر و آزاد شد
«مرد عربي که به جرم شکار غيرمجاز هفت هوبره ايراني در خوزستان دستگير شده بود، براي هفتمين بار با پرداخت جريمه آزاد شد.» قضيه از اين قرار است که اين تبعه کويت، که گويا فردي متمول است، هر سال وارد خاک ايران مي شود و بدون ترس از هيچ فرد و سازماني با آسودگي خيال چند هوبره را شکار مي کند و البته دستگير هم مي شود ولي هر بار جريمه پرداخت مي کند و آزاد مي شود و سال بعد دوباره روز از نو روزي از نو و انگار نه انگار که اتفاقي افتاده است. اين فرد که «سعود عبدالعزيز با تبين» نام دارد، به همراه 9 شکارچي عرب ديگر دستگير شده است و پس از 10 روز بازداشت دادگاه بدوي آنها را به پرداخت 98 ميليون تومان جريمه محکوم کرده است. اما دادگاه تجديدنظر اين حکم را به يک سال و نيم حبس تعليقي و 56 ميليون تومان (معادل يک و نيم ميليون دينار کويت) تغيير داد.
ورود، دستگيري و آزادي شکارچيان کويتي، آن هم براي بار هشتم، بيش از آنکه از جنبه زيست محيطي حائز اهميت باشد، به گونه يي ناديده گرفتن عزت و اقتدار ملي محسوب مي شود زيرا اين افراد مسلماً براي سال هاي آينده هم خود را آماده عزيمت به ايران خواهند کرد و از آنجا که داراي تمکن مالي هستند، از جريمه هم باکي ندارند و مطمئن هستند اين بار هم با پرداخت جريمه از چنگ قانون ايران مي گريزند. آنچه بيش از هرچيز ذهن را مي آزارد، اين است که چطور قوه قضائيه و وزارت امور خارجه برخوردي جدي با اين فرد انجام نداده اند؛ فردي که بارها به خاک و منابع طبيعي کشور تجاوز کرده و هر بار با پرداخت جريمه يي ناچيز آزاد شده و به کشورش بازگشته است. آيا نبايد با متجاوزان برخورد جدي صورت گيرد و آيا نبايد مواد قانوني که اين اختيارات را به شيوخ عرب مي دهد، لغو و باطل شوند؟ و آيا نبايد قانون در جهت حفظ منافع ملي باشد؟
سلامت 400 هزار زنجانی در معرض خطر جدی است
عضو شورای شهر زنجان بیتفاوتی مسئولان را در قبال جان 400 هزار شهروند زنجانی غیرقابل گذشت دانست و از امام جمعه خواست به افزایش روزافزون آلایندگی محیطزیست و تهدید سلامت شهروندان در برابر بمباران شیمیایی کارخانه سرب و روی عکسالعمل نشان دهد.
عباس راشاد افزود: جانبازان شیمیایی این شهر که جانشان را در هشت سال دفاع مقدس به کف دست گرفته و در برابر رژیم بعثی صف آرایی کردند امروز به شدت مورد بی مهری هایی قرار گرفته و کارخانه سرب و روی با خروج گازهای سمی زندگی را برای این عزیزان سخت و طاقتفرسا کرده است.
وی ادامه داد: متاسفانه از زمان فعالیت این واحد آلاینده، شمار مرگ و میر و بیماریهای صعب العلاج و لاعلاج سرطانی به طور چشمگیری افزایش یافته و برای اثبات این مدعا ثبت احوال و دانشگاه علومپزشکی استان بهترین مرجع است.
راشاد با سئوال برانگیز خواندن بیتفاوتی مسئولان در برابر بمباران شیمیایی کارخانه سرب و روی ایران در زنجان افزود: برای نجات جان شهروندان باید اقدامی اساسی صورت گیرد.
رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر زنجان، این شهر را به شهر مردهای تشبیه کرد که از آن فقط یک پیکر زخمی باقی مانده است و وضعیت کنونی شهر زنجان به گونه ای است که زندگی و سلامت 400 هزار شهروند را به خطر انداخته و این امر برای برخی مسئولان از یک حادثه کوچک نیز کم ارزشتر است.
راشاد با اشاره به واکنش مسئولان نسبت به بیان واقعیتها در رسانهها گفت: هر بار که رسانهها و اعضای شورا به مسائل آلایندگی سرب و روی واکنشی نشان دادهاند مسئولان استانی به جای حمایت و اقدام صحیح صورت مسئله را پاک کرده و میگویند توجه به این مسائل امنیت کشور را به خطر میاندازد.
راشاد افزود: در حالیکه احقاق حق شهروندان و ایجاد شرایط مناسب که سلامت شهروندان را تهدید نکند و تنفس جانبازان شیمیایی را با آسان کند، ارتباطی با امنیت کشور ندارد و البته بی توجهی به آن موجب بی اعتمادی شهروندان می شود.
تا 20 سال ديگر سرطان در ايرا اپيدمی می شود
رئیس انجمن سرطان ایران با اشاره به روند رو به پیر شدن جمعیت كشور هشدار داد: تا دو یا حداکثر سه دهه آینده بیماری سرطان در ایران اپیدمی میشود.
عبدالله فضلعلیزاده گفت: در حال حاضر پایگاهی برای ثبت سرطان و بررسی آماری آن در ایران وجود ندارد و این مشكل دانشمندان، پژوهشگران، سیاستگذاران و پزشكان كشور را در كنترل این گروه از بیماریها با مشكل مواجه میكند.
او ادامه داد: این مسئله باعث شده كه هیچ آمار قابل اتكایی درباره بیماری سرطان، شیوع و پراكندگی انواع آن در كشور نداشته باشیم، در حالی كه در اكثر كشورهای پیشرفته دنیا با استفاده از پایگاه اطلاعات سرطان، تا حد زیادی توانستهاند بیماری سرطان را كنترل كنند.
فضلعلی زاده گفت: آمارهای جهانی نشان میدهد، بیماری سرطان به خصوص از سال 1950 در دنیا روز به روز افزایش مییافت اما از سال 1992 با برقراری نظام ثبت سرطان و ایجاد پایگاه اطلاعات این بیماری در كشورهای پیشرفته هر سال 2 درصد از میزان بروز و شیوع سرطان در این كشورها كاهش یافته است. رئیس انجمن سرطان ایران اضافه كرد: در سال 1992 میلادی 11 میلیون نفر در دنیا مبتلا به سرطان شدند و 7 میلیون نفر نیز به همین علت جان خود را از دست دادند كه 45درصد آن در آسیا، 26درصد در اروپا، 14درصد در آمریكای شمالی، 1/7 درصد در آمریكای مركزی و جنوبی، 6 درصد در آفریقا و یك درصد در استرالیا بوده است.
فضلعلی زاده اظهار كرد: با در نظر گرفتن این روند و كنترل قابل توجه این بیماری در كشورهای غربی از طریق تشخیص زودهنگام سرطان، اگر این اقدام در ایران انجام نشود، با توجه به هرم سنی جمعیتی و پیرشدن جمعیت طی دو یا حداكثر سه دهه آینده سرطان در ایران اپیدمی میشود.
بیانیهی تحلیلی سازمانهای مردمنهاد برای بازنگری پروندهی سدسازی کشور
سد سازی همچون سالهای گذشته بحث برانگیز بود ، در حالیکه دولتمردان سد سازی را از افتخارات خود می دانند کارشناسان و طرفداران محیط زیست سد سازی در کشور خشک و کم آب ایران را نادرست و مضر می دانند.
پس از آنکه گروهی از احزاب کشور نسبت به وضعیت محیط زیست کشور هشدار دادند ، این بار نوبت به سازمانهای غیردولتی رسید تا به عنوان بخشی از نمایندگان ملّت ایران در کنار شرکتکنندگان در چهارمین همایش علمی «انجمن موسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع» نگرانیهایشان را در بیانیهای – که به امضای شماری از فعالان فرهنگی و نهادهای مدنی رسید - بازتاب دهند ، در این بیانیه آمده بود:
هر چند ساخت سد بهضرورت و به عنوان آخرین راهحل میتواند کارساز باشد اما به باور ما، ادامهی ساخت بیرویهی سدهای بزرگ مخزنی در کشوری که هنوز نمیداند یا نمیتواند از آب ذخیرهشده در پشت 93 سد بزرگ مخزنی خود به درستی و با بازدهی (راندمانی) – دستکم - 50 درصدی بهرهبرداری کند، عملی نابخردانه است، آنهم در کشوری که صاحب یکی از بالاترین نرخهای فرسایش و جابهجایی خاک است. آیا نباید نخست اولویت را به اقدامات آبخیزداری و اصلاح مراتع، به ویژه در کوهستانها و دامنههای پرشیب داد؟ (به گفتهی رییس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور: در صورتی که اعتبارات مورد نیاز تأمین شود، این سازمان قادر خواهد بود با اجراییکردن برنامههای خود در حوزهی آبخیزداری، آبخوانداری و اصلاح مراتع، بسیار بیش از ظرفیت کنونی بخش سدسازی در مهار و استحصال آبهای سطحی مؤثر واقع شده و آب مورد نیاز بخش کشاورزی را تأمین سازد. این میزان، ده برابر همه میزان آبی است که وزارت نیرو از طریق سدها در اختیار بخش کشاورزی قرار میدهد) .در حالی که نرخ فرسایش در دیمزارهای ما به بالای 100 تن در هکتار رسیده است، آیا نباید در گام اول بکوشیم تولید در واحد سطح را ارتقا دهیم؟ چگونه است که وقتی همه میدانند راندمان آبیاری در بخش کشاورزی چیزی در حدود 30 درصد است، به جای کمک نرمافزاری و سختافزاری به این بخش، ثروت مملکت را در مسیر ذخیرهسازی آبی به هدر میدهیم که نمیتوانیم به درستی آن را به ماده خشک تبدیل کنیم؟ و چرا با وجود آنکه قرار بود تا پایان برنامه نخست پنج ساله کشور، بیش از 3 میلیون هکتار از اراضی کشاورزی به سامانه های آبیاری تحت فشار مجهز شود، این رقم تا امروز حتی به 700 هزار هکتار هم نرسیده است، یعنی حتی نیمی از اهداف یک برنامه پنج ساله را در طول 20 سال هم نتوانستیم محقق سازیم.
طی دهههای گذشته، مرگ رودخانههای کشور – که شریانهای هستی و حیات آبخیزها، دشتها، سیلابدشتها، و دهانهها هستند - آهنگ سریعتری داشته است. سدها بهشکل چشمگیری بومسازگان (اکوسیستم) رودخانهای را با کاهش تراز آب، تغییر زمانبندی جریانات، ممانعت از جابهجایی گونههای مهاجر و یا تغییر دمای آب و سطح اکسیژن، تحتتأثیر قرار میدهند و باعث میشوند ویژگیهای آبشناختی (هیدرولوژی) و کیفیت آب در پاییندست و ریختشناسی رودخانه، تغییر کند.
همچنین حقوق و معیشت جوامع متأثر از طرح را با زیر آب بردن غالباً حاصلخیزترین زمینهای کشور و بیکارکردن شماری از تولیدکنندگان ارزشمند کشاورزی، تضعیف میکنند. همچنین سدها علاوه بر خطر آفرینش زمینلرزه، فقط میتوانند سیلهای متوسط و کوچک را مهار کنند و در زمان رخداد سیلابهای بزرگتر از پیشبینیها غالباً به عاملی خطرناکتر از سیل بدل میشوند و خطر شکستن دارند.
علاوه بر آن هزاران قنات چند صد یا حتی هزارسالهی پایدار و بارور نیز با هجوم پیمانکاران و مشاوران سدساز به مرگی ابدی محکوم شدند (سد بار نیشابور باعث شد تا قنات هزار سالهیی که تمام اراضی کشاورزی پاییندست منطقه را در طول سالها آبیاری میکرد، خشک شود. مسوولان به بهانهی آبیاری زمینهای کشاورزی، این سد را احداث کردند تا همان کاری را انجام دهد که سالها توسط قنات مزبور صورت میگرفت. اما اکنون حجم قابل ملاحظهیی از این آب تبخیر میشود). ایرانی از چند هزار سال پیش، تلاش درخشانی در توسعهی پایدار منابع آب و به ویژه به کمک ساخت قناتها، این شاهکارهای مهندسی آب داشته و آن را در جهان از خود به یادگار نهاده است. چگونه است که این مهندسی شکوفای سازندهی بند بهمن در دو هزاره پیش، به درستی و آگاهانه و نه از ناتوانی، در همهی این چند هزار سال، حداکثر چند ده سد کوچک از جمله بلندترین سد جهان تا اوایل قرن بیستم به نام سد کریت طبس و یا سد کهن کبار قم را مفید به فایده تشخیص داده و ساخته است، اما ما در چهار دهه با تقلید کور از کسانی که سدسازی را از خود ما آموختند، بیش از 1000 سد میسازیم که بخش بزرگی از آنها قطعاً در چند دههی آینده باید برچیده شوند؟
همچنین در ایران – به خاطر کهنسال بودن تمدّن آن – نباید آسیبهای طرحهایی همانند سدها به میراث فرهنگی و تاریخی را از نظر دور داشت. توجه به این آثار بهخاطر ارتباطشان با موضوعات بسیار مهم و حیاتیای همچون هویّت و وحدت ملی از سویی، و کسب درآمد و اشتغالزایی از سوی دیگر، باید از اولویتهای مسؤولان باشد. نمونهی برجستهی چنین تأثیرات سویی را میتوان در شدّت گرفتن روند تخریب کهنزادبومهای موجود در تنگهی بلاغی و دشت پاسارگاد، یعنی یکی از مهمترین سازههای یادمانی ایران، به خاطر آبگیری سد سیوند شاهد بود؛ موردی که نهادهای مدنی همچنان بیتابانه منتظر تصمیم و عمل عقلایی مسؤولان وزارت نیرو و سازمان میراث فرهنگی هستند.
چنین است که میتوان دریافت: در بسیاری مواقع، سدها تنها توهم توسعهی منابع آبی را ایجاد میکنند. آب تجدیدپذیر کشور سالانه 130-120 میلیارد مترمکعب برآورد میشود. تجربهی کشور نشان میدهد کاربرد حقیقی این آب با سدسازی و تبخیر سالانه بین 5 تا 10 میلیارد متر مکعب از سطح مخزن سدهای کشور کاهش مییابد (سد کرخه که بزرگترین سد کشور است به تنهایی حداقل 40 میلیون متر مکعب تبخیر در سال دارد). در حالی که مدیریت پایدار آب عبارت است از برنامهریزی کاربرد درست و کارآمد آب تجدیدپذیر و نیز بازگرداندن آن به محیط با کمترین پیامدهای زیستمحیطی و آلودگی. راهکارهای بدون سدسازی تأمین آب و نیرو با شیوهنامههای توسعهی پایدار نیز همخوانی دارند. بخش خصوصی به خوبی میتواند در این رویکرد به همکاری بپردازد و البته این راهکارها از ساخت هر سدی کمهزینهترند.
لازم به اشاره است که اثرات منفی سدها بر محیط زیست فیزیکی، بیولوژیکی و اجتماعی آنقدر زیاد است که بسیاری از کشورهای توسعهیافته از دههی 90 به اینسو دیگر نه تنها سدی نمیسازند که مجبور به جمع کردن و برچیدن سدهای خود به قیمتهای بسیار گزاف شدهاند تا اثرات منفی سدهای ساختهشده را با سختی هر چه تمامتر از محیط بزدایند و رودخانهها را احیا کنند؟ (بانک جهانی در پنجاهمین سالگرد تأسیس خود اعلام کرد: 80 درصد سدهایی که نسخهی ساختش توسط این سازمان در طی 50 سال گذشته در جهان و بهویژه کشورهای در حال توسعه پیچیده شده، نباید ساخته میشدند، زیرا ضررهای زیستمحیطی آنها بیش از منافع آن بودهاند!).
در مجموع تا دههی اخیر، متداولترین علت برچیدن سدها، هزینههای بسیار کمرشکن نگهداری و بهرهبرداری آنها و نگرانیهای ایمنی و هزینههای زیاد تعمیر سدهای ناایمن بوده است، اما امروزه شمار رو به رشدی از برنامههای حذف سد، بهعنوان روشی برای احیای زیستبوم دنبال میشوند. افزایش آگاهی در سطح جهان نسبت به هزینههای هنگفت زیستمحیطی و اجتماعی سدها، در کنار موفقیتهای فراوان طرحهای احیای رودخانه، تلاش برای برچیدن سدها را دامن زده است. برای نمونه در آمریکا پس از گذشت چندین دهه تمرکز انحصاری سیاستگذاری روی ساخت سدها، اینک نگاهها به سمت برچیدن برخی سازهها و از جمله سدها تغییر کرده است بهطوری که تاکنون حدود 500 سد برچیده شده است. تخریب سدها در آمریکا روند پرشتاب و جاافتادهای دارد. در کشورهایی چون فرانسه و کانادا هم بهدلایلی همچون احیای رودخانهها یا زیستگاههای ماهیهای آزاد، سدها در حال برچیده شدن هستند.
با توجه به مطالب آوردهشده و این که در ایران تاکنون بیش از 500 سد ساخته شده که حتی برای نمونه یک ارزیابی تطبیقی بر ساخت این سدها انجام نگرفته است و همچنین با عنایت به این که آشکار نیست تاکنون چند درصد از کانالهای آبیاری پشت همین سدهای ساختهشده، به بهرهبرداری رسیده و اگر نرسیده، باید تکمیل آنها - که با روند کنونی به 70 سال زمان نیاز دارد – در الویت قرار گیرد، پس نباید سخن از ساخت سدهای جدید برانیم، مگر این که هدف، چیز دیگری باشد.
قطع بیش از 300 درخت کهنسال در منطقه کویر مرکزی ایران به بهانه جایگزینی با درختان ثمردار
در ادامه سریال قطع درختان کهنسال این بار نوبت به کویری ترین نقطه کشور رسید تا به بهانه جایگزینی درختان جدید با درختان قدیمی بیش از 300 اصله درخت که قدمت آنها بین 100 تا 150 سال بود در منطقه کویر مرکزی ایران و توسط اداره جهادکشاورزی شهرستان اردکان استان یزد قطع شود.
رئیس جهاد کشاورزی شهرستان اردکان در مصاحبه ای تلفنی با پیک بامدادی رادیو ایران ضمن تائید این مسئله از اجرای «طرح از رده خارج کردن درختان فرسوده در قسمت کویر مرکزی ایران» خبر داده بود و گفته بود: «این درختان کهنسال بیثمر هستند و در این طرح جایگزینی قرار است با درختان ثمردار تعویض شوند! »
قطع 300 اصله درخت کهنسال در روستای «حاجی آباد زرین» اردکان در حالی صورت می گرفت که این منطقه از سوی دولت منطقه ویژه گردشگری اعلام گردیده است و همچنین با اطلاع از این امر که در مناطق کویری بذر درختان به سختی امکان رویش و رشدونمو پیدا خواهند کرد.
قطع درختان با اعتراضات مردم محلی همراه بود که متاسفانه نتیجه ای در بر نداشته است.
حسن روحاني: خسارات آلودگي هوادرايران سال آينده ميلادي به10 ميليارددلارميرسد
رييس مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصحلت نظام در سمينار توسعه انرژيهاي تجديدپذير ضرورت نيل به توسعه پايدار، گفت: آمارها نشان ميدهد، خسارات آلودگي هوا در ايران در سال آينده ميلادي به 10 ميليارد دلار در سال ميرسد.
روحاني با اشاره به اين كه نفت و گاز منابع بسيار ارزشمند فسيلي در كشور و دنياست، افزود: در دهههاي آينده به جز منطقه خليج فارس در ديگر نقاط جهان صادرات نفت به پايان ميرسد، اين در حالي است كه طبق آمارها و اندازهگيريهاي مختلف نفت ايران نيز بين 43 تا بالاي 100 سال ديگر به اتمام خواهد رسيد.
رييس مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصحلت نظام با اشاره به اين كه در تهران، انسانها آرزو ميكنند 100 متر بروند و خودرويي دودزا نبينند، افزود: اين در حالي است كه گازوئيل ما هم استاندارد نيست و پالايشگاههاي ما در اين خصوص با مشكل مواجه هستند. از سوي ديگر صنعت ما هم در بخشهاي مختلف هنوز به تكنولوژيهاي روز دنيا دست نيافته است.
وي به موضوع خودروهاي فرسوده اشاره كرد و گفت: طبق قانون برنامه چهارم، بايد تا پايان اين برنامه يك ميليون خودروي فرسوده از رده خارج ميشد، اين در حالي است كه با گذشت چهار سال از پنج سال قانون برنامه چهارم تنها توانستهايم 300 هزار خودروي فرسوده را از رده خارج كنيم.
روحاني با تاكيد بر اين كه بايد تلاشهاي فراواني براي استفاده از انرژيهاي تجديدپذير در راستاي حفظ محيط زيست صورت گيرد، افزود: دنيا نيز در اين مسئله تلاش فراواني كرده، از سوي ديگر طبق قانون برنامه چهارم بايد يك صدم انرژيهاي مصرفي در كشور تا پايان اين برنامه از انرژيهاي تجديدپذير باشد، اين در حالي است كه تنها توانستهايم 20 درصد از اين رقم را محقق كنيم.
وي استفاده از بخش خصوصي و حمايتهاي دولت را راهكار استفاده از انرژيهاي تجديدپذير دانست و گفت: زماني كه نفت را بشكهاي 127 دلار ميفروختيم، حتما دولت حمايتهاي لازم را از بخش خصوصي در زمينه استفاده از انرژيهاي تجديدپذير به عمل آورده بود ولي ما كه بيخبريم.
وي ايجاد تنوع در منابع انرژي كشور و استفاده از آنها با رعايت مسائل زيست محيطي را از ديگر بخشهاي سياستهاي كلي نظام در بخش انرژي دانست و گفت: اين در حالي است كه در زمينه افزايش سهم انرژيهاي تجديدپذير در كشور گام موثري برداشته نشده است.
آلودگی هوای تهران
فوت 549 شهروند تهرانی بر اثر بیماری قلبی و ریوی در یک هفته
آلودگی هوای تهران و شهرهای بزرگ از موضوعات داغ سال گذشته بود . شانه خالی کردن دستگاههای دولتی از وظایف خود و رفع مسئولیت در کنار عدم هماهنگی این سازمانها در این موضوع کاملاً آشکار بود.
بر اساس آمار و ارقام ارائه شده از سوی سازمان بهشت زهرا در یک هفته گذشته 549 نفر در تهران بر اثر بیماریهای قلبی، ریوی و تنفسی جان خود را از دست داده اند.
بیشترین میزان مرگ ومیرها در هفته گذشته مربوط به بیماریهای قلبی بوده که بر اساس آمار، 481 نفر در اثر شدت یافتن نارسایی های قلبی جان خود را از دست داده اند که برخی از کارشناسان محیط زیست این موضوع را بی ارتباط با افزایش آلودگی هوا نمی دانند.
مطابق بررسیهای خبرنگاران 270 از فوت شدگان بر اثر عوارض قلبی مردان بوده اند که در این ارتباط زنان و کودکان نسبت به مردان آمار کمتری داشتند.
پیش از این رئیس اورژانس تهران از انجام 460 مورد ماموریت مربوط به بیماران تنفسی و قلبی طی دو روز میانی هفته گذشته خبر داد.
دکتر رضا دهقانپور با اعلام این خبر در گفتگو با خبرنگار مهر گفته بود: البته نمی توان به طور دقیق اعلام کرد که این تعداد مورد اورژانسی مستقیماً با آلودگی هوا در ارتباط است.
با این همه کارشناسان محیط زیست افزایش تعداد ماموریتهای اورژانسی بیماران تنفسی را با آلودگی هوا مرتبط می دانند.
مطابق آمار و ارقام ارائه شده از سوی سازمان بهشت زهرا در هفته گذشته که تهران از نظر آلودگی هوا در وضعیت هشدار قرار داشت 68 نفربر اثر بیماریهای ریوی و تنفسی فوت کرده اند که این میزان مرگ و میر ارتباط مستقیمی با بالا بودن آلاینده ها در تهران دارد.
بر این اساس بیشترین میزان مرگ ومیر درگروه سنی سالمندان بوده که میانگین سنی اکثر آنها بین 63 تا 75 سال بوده است.
سقط جنين درمناطق آلوده هواي تهران40درصد بيشتر ازسايرشهرهاست
مشاور شهردار تهران در امور محيط زيست با اشاره به تحقيق دانشگاهي در خصوص سقط جنين گفت: بر اساس اين تحقيق سقط جنين در شهرهاي آلوده مانند تهران خصوصا در مناطقي كه آلودگي هوا بالاست حدود چهل درصد بيش از ساير شهرهاست.
حيدرزاده افزود: با توجه به اين كه سقط جنين عمدي جرم است، يعني بايد عملا مسوولان افزايش آلودگي هوا در تهران مجرمان اين قتلها هستند.
برکناري دو مديرکل منابع طبيعي در يک روز بدلیل مقاومت در واگذاری عرصه های جنگلی برای پروژه های عمرانی و صنعتی
مديران کل منابع طبيعي و آبخيزداري استان تهران و غرب استان مازندران با دستور وزير جهاد کشاورزي برکنار شدند.
محمدرضا اسکندري وزير جهاد کشاورزي، بهزاد انگورج مديرکل منابع طبيعي چالوس و نوشهر را به دليل مقاومت او در واگذاري عرصه هاي جنگلي و تغيير کاربري اراضي منابع طبيعي غرب استان مازندران براي اجراي پروژه ها و طرح هاي عمراني و صنعتي برکنار و به شوراي جنگل و مرتع منتقل کرد. پس از برکناري بهزاد انگورج، سيد ابوطالب وهابي (معاون حفاظت و امور اراضي اداره کل منابع طبيعي نوشهر و چالوس) به عنوان مديرکل منابع طبيعي نوشهر و چالوس معرفي شد.
در گزارش ها آمده بود ؛ نظر بهزاد انگورج همواره بر اين بود که اراضي پس از طي مسير قانوني در مدت زمان حداکثر يک ساله و بررسي هاي کارشناسي در اختيار متقاضيان قرار گيرد. او در ادامه افزود؛ مدير برکنار شده به دليل شرايط خاص استان هاي شمالي معتقد بود زمين بايد به صنايع، کارخانه ها و کارگاه هايي داده شود که سازگار با محيط باشند و علاوه بر توسعه اقتصادي و اشتغال جوانان بيکار، حفظ جنگل ها و مراتع منطقه را مهم مي دانست. اين مقام آگاه با تاکيد بر ضرورت بررسي هاي کارشناسي اداره منابع طبيعي گفت؛ در واگذاري هاي اخير ديده شده کساني که مجوز يک کارگاه توليدي دريافت کرده اند، پس از مدتي اقدام به ويلا سازي در اراضي مي کنند.
گفته مي شود در اولين سفر استاني به استان مازندران، رئيس جمهور با واگذاري زمين براي ساخت مسکن در اين استان موافقت مي کند. اما بهزاد انگورج و حسين عليپور (مديرکل منابع طبيعي استان مازندران) به دليل اينکه زمين هاي باقي مانده در استان، عرصه هاي جنگلي هستند با اين اقدام مخالفت کردند.
پژوهش سه تن از اعضای هیئت علمی دانشگاه های یزد : آلودگی شیر مادران یزدی به کادیوم و سرب
در پژوهشی بر روی 300 مادر یزدی انجام شده که حتی در یک مورد ، مقدار سرب و کادمیوم طبیعی نبوده است . شیر این مادران ، حداقل چهار برابر استانداردهای جهانی دارای سرب است .
در پژوهش دکتر شایسته دادفرنیا ، دکتر علی محمد حاجی شعبانی و پوران انتظار حجت ، علت مشاهده مقادیر بالای این مواد در شیر مادران ، استفاده از سوخت مازوت (نفت کوره) در کوره های آجرپزی یزد و وجود معادن سرب و روی در منطقه ثبت شده است . کوره های آجرپزی یزد در گذشته در اطراف شهر قرار داشتند اما اکنون با گسترش شهریزد ، در بین خانه های مردم جای گرفته اند .
بر اساس استانداردهای جهانی ، در یک لیتر شیر، باید حداکثر 150 میکروگرم سرب وجود داشته باشد ؛ این در حالی است که میزان این مواد در شیر مادران مورد مطالعه ، تا غلظت 10 برابر میزان طبیعی مشاهده شده است.
آلاینده های ناشی از سوخت مازوت از طریق دستگاه تنفسی و گوارشی به بدن نفوذ کرده و بر استخوان ، دندان و کلیه اثر سوء گذاشته و از طریق شیر مادر به نوزادان منتقل می شود. این آلاینده ها سبب کاهش یا تاخیر رشد فیزیکی و ذهنی و دیگر ناهنجاری های جبران ناپذیر در نوزادان می شوند.
کشند قرمز ؛ دردسر جدید آبهای جنوب کشور
گشت يگان حفاظت محيط زيست دريايي استان هرمزگان از مشاهده نشانه هايي از شكوفايي جلبكي و پديده كشند قرمز (Red Tide) در محدوده آب هاي ساحلي و دريايي استان هرمزگان بويژه در تنگه هرمز، اطراف جزاير قشم، هرمز و سواحل بندرعباس خبر داد.
كشند قرمز بر اثر ازدياد ناگهاني جمعيت فيتوپلانكتوني بويژه داينوفلاژله ها رخ مي دهد.شكوفايي جلبكي و پديده كشند قرمز از جمله پديده هايي است كه بر اثر شرايط محيطي همچون تغيير فصل، كاهش دماي هوا و آب دريا و متلاطم شدن آب دريا، افزايش مواد مغذي و فلزات سنگين، افزايش اكسيژن محلول در آب و در محيط هايي كه تحت تاثير فعاليت هاي انساني هستند، نظير مناطقي كه با آلودگي فاضلاب انساني، صنعتي، آب توازن شناورها، آلودگي هاي نفتي و ساير آلودگي ها مواجه است، ايجاد مي شود. در هفته هاي اخير در تنگه هرمز به علت تغيير فصل و مهيا بودن شرايط آب و هوايي و شرايط محيطي و پتانسيل هاي آلودگي فاضلاب هاي انساني و صنعتي و ساير آلودگي ها در آب هاي ساحلي بندرعباس و جزاير هرمز و لارك و سواحل سيري ، شكوفايي جلبكي و كشند قرمز ديده شده كه در برخي نواحي توام با مرگ و مير آبزيان بوده است.
گونههاي مختلف مهاجم ميتوانند از طريق آب توازن کشتيها به آبهاي کشورمان منتقل شوند بنابراين انتظار ميرود سازمان مديريت بحران نسبت به ايجاد يک کارگروه ملي در ارتباط با مخاطرات دريايي اهتمام داشته باشد.
وحيد چگيني؛ رئيس مرکز ملي اقيانوسشناسي؛ بر ايجاد مراکز هشدار مخاطرات دريايي ازجمله مراکز هشدار سونامي، طوفانهاي قارهاي، پديدههاي آسيب زننده به محيط زيست کشور مانند کشند قرمز تاکيد کرد و گفت:« سونامي دير يا زود اتفاق مي افتد و افزايش تراز آب خزر نيز محتمل است. کشند قرمز نيز که اکنون اتفاق افتاده و گونههاي مختلف مهاجم ميتوانند از طريق آب توازن کشتيها به آبهاي کشورمان منتقل شوند بنابراين انتظار مي رود سازمان مديريت بحران نسبت به ايجاد يک کارگروه ملي در ارتباط با مخاطرات دريايي اهتمام داشته باشد.»
رييس مرکز ملي اقيانوس شناسي درباره پديده کشند قرمز نيز تاکيد کرد: يک مديريت ملي بايد پديده کشند قرمز را مهار کند و دستگاهي به طور مشخص پاسخگوي مديريتي شود که درباره کشند قرمز اعمال مي شود.
چگيني از تشکيل کميته ملي مقابله با شکوفايي مضر پلانکتوني در سازمان حفاظت محيط زيست خبر داد و گفت: اين کميته ملي 5 ماه پس از ايجاد کشند قرمز در خليج فارس ايجاد شد يعني خيلي دير ايجاد شده است.
وي گفت: در برخي مناطق به صورت پايلوت اقدام به پاشيدن خاک رس شده است تا با نمونهبرداري به اين جمع بندي برسيم که آيا مي توان با کشند قرمز توسط خاک رس مقابله کرد يا خير. مقابله با کشند قرمز برنامه ريزي بلند مدت نياز دارد بنابراين با توجه به اينکه اين پديده با افزايش دما تشديد مي شود نياز داريم که بهتر مديريت کنيم.
قطع 400 اصله درخت در پارک جنگلي لويزان
سال گذشته و پس از قطع شبانه درختان خرگوش دره، شهردار تهران وعده داده بود از سال1387 هيچ درختي تحت هيچ شرايطي در تهران نبايد قطع شود و مسوولان فقط بايد اقدام به جابه جايي درختان کنند. اما این بار 400 درخت ديگر در لويزان قطع و شبانه چوب درختان بريده شده از محل خارج شد.
در سه سال گذشته، هر سال در اسفندماه شهرداري تهران به دليل احداث بزرگراه اقدام به قطع ريه هاي تنفسي شهر تهران کرده است. براي اولين بار قطع درختان، شبانه از پارک جنگلي لويزان شروع شد. سال بعد سرخه حصار و سال گذشته درختان خرگوش دره نيز با موافقت سازمان جنگل ها قطع شدند، تا مجال تازه يي براي بازسازي هواي تهران باقي نماند.
پریشان پریشان شد
درياچه پريشان به جاي موج آبهاي شيرين و مکان امن حيات وحش و پرندگان مهاجر ، بستري براي تيغه سهمگين ماشينهاي راهسازي به بهانه نزديک کردن راه عبور و مرور روستاييان پريشان در شهرستان کازرون شده است.
ماموران و مهندسان راه سازي در روزهاي عزاداري تاسوعا و عاشورا امسال و بعد از اينکه مجوزي براي ساختن راه روستايي براي آنان صادر نشده بود از وضعيت اين روز براي شروع فعاليت خود استفاده کرده و در حدود يک هفته تنها درياچه شيرين ايران که بر اثر خشکسالي 80 درصد ذخيره آبي خود را از دست داده بود را با بيل و بولدوزر ويران کرده اند.
درياچه پريشان يکي از زيباترين درياچههاي آب شيرين ايران است که به نامهاي مور، پريشان، شور، کازرون، يون، موز، توز، پريشم، فزشويه، و فامور نيز شناخته مي شود.
با توجه به اينکه اين درياچه از جمله اکوسيستمهاي پايداري است که در اثر عوامل تکتونيک بوجود آمده ميليونها سال است که شرايط خود را حفظ نموده است و داراي 4 گونه ماهي بومي شامل ماهي زردک، ماهي سرخه، ماهي پرک و مار ماهي آب شيرين و همچنين چند گونه ماهي وارداتي نظير ماهي کپور، ماهي فيتوفالک و آمورمي باشد که در سال 1368 به درياچه وارده شده است. تنها کپور معمولي با شرايط تالاب سازش پيدا کرده و دوگونه ديگر مشکلات عديده اي را در تللاب به وجود آورده اند.
به گفته يک فعال محيط زيست در کازرون، آتش زدن نيزارها و ورود ماشينهاي سنگين و خشن راهسازي در درياچه پريشان نشان مي دهد که راهسازان هيچ توجهي به موقعيت زيست محيطي اين درياچه ديدني نداشته اند.
محسن عباسپور فعال محيط زيست گفت: بکرترين نقطه درياچه محل تخم ريزي پرندگان و لاک پشتها و ديگر موجودات است و متاسفانه در اين خشکسالي راهسازان از فرصت خشکي درياه براي راه روستايي سوء استفاده کرده و توجيه شان اين است که مردم روستا براي عبور و مرور مجبورند درياچه را دور بزنند. رئيس سازمان محيط زيست و اداره راه هر دو کار راهسازي در درياچه را تعطيل کردند اما در حالي که مجوزي براي گروه راهسازي صادر نشده اين گروه به سرعت به کارشان در درياچه پريشان کازرون فارس ادامه مي دهند.
درياچه پريشان به لحاظ شرايط خاص خود همه ساله در طول فصل زمستان پذيراي جمعيت زيادي از پرندگان است. از 502گونه پرنده اي که در ايران شناسايي شده است چيزي بيش از 100 گونه آن در منطقه ارژن و پريشان مشاهده و شناسايي شده است که شامل 18 گونه مختلف اردک، پليکان، غاز، درنا، آنقوت، انواع پرندگان حاشيه آبچر مانند انواع حواصيلها، اگرتها، غاز، چنگر و طاووسک است که در بين پرندگان ياد شده حدوداً 40 گونه مختلف از آنها در سطح تالابهاي جوجه آوري مي کنند گونه هاي بسيار نادر و کمياب نيز گاهاً در سطح درياچه د ده شده که شامل عروس غاز، اردک مرمري، اردک سرسفيد است و پليکان پا خاکستري در درياچه پريشان زادآوري مي کند.
امسال تعداد روزهای ناسالم اصفهان دو برابر تهران بود
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور گفت: متاسفانه وضعیت هوا در اصفهان نامناسب است، چنانچه امسال این استان دو برابر تهران روزهای ناسالم داشته است.
جوادی گفت: اصفهان در سال جاری بیش از 100 روز نامناسب داشته این در حالی است که تهران 59 روز آلوده داشته که تفریبا این تعداد دو برابر روزهای آلوده تهران است.
مرگ سالانه 2500 تهرانی بر اثر آلودگی هوا
آمارهای غیر رسمی نشان می دهد سالانه دست کم 2500 شهروند تهرانی در اثر آلودگی هوا فوت می شوند.
مدیر کل محیط زیست استان تهران با اعلام این خبر گفت: البته این آمار نیز از نظر خیلی ها قابل اطمینان نیست، زیرا آلودگی هوا به طور مستقیم کسی را نمی کشد مگر اینکه در محیط بسته این آلودگی ایجاد شود.
دکتر محمد باقر صدوق در حالی این اظهارات را بیان می دارد که برخی از شنیده ها حاکی از آن است در نشست هفته گذشته فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی موضوع آمار غیر رسمی مرگ 12 هزار شهروند تهرانی در سال 1385 توسط یکی از مدعوین مطرح شده است.
در این باره محمد هادی حیدرزاده، مشاور شهردار تهران در امور محیط زیست گفت: آمار ارایه شده در نشست هفته گذشته فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی می تواند به واقعیت نزدیکتر باشد. چرا که آمارهای بانک جهانی بر اساس مدلهای موجود و در بسیاری موارد به دور از واقعیت است.
با این همه محمدباقر صدوق موضوع آمار 12 هزار نفری مرگ شهروندان تهرانی در سال 1385 را تکذیب کرده و اعلام می کند که آمار ارایه شده در نشست 2500 نفر بوده است.
از سوی دیگر بررسیهای خبرنگار مهر حاکی از آن است که در تهران از سال 83 تا سال 86 روز بسیار ناسالم در میان روز های آلوده وجود نداشت اما امسال تهران با یک روز بسیار آلوده مواجه بود.
بر اساس آمار منتشره از سوی ستاد کاهش آلودگی هوای شهرداری تهران در سال جاری از 58 روز آلودگی، 38 روز بر اثر ذرات معلق، 12 روز بر اثر ازن و 7 روز دیگر بر اثر مونوکسید کربن بوده است.
این در حالی است که حیدرزاده اعتقاد دارد پایداری هوا و ترافیک بیشتر تهران، منجر شده که روزهای ناسالم سال جاری بیش از مدت مشابه سال گذشته باشد.
افزایش چشمگیر مرگ و میر ناشی از بیماریهای ریوی در تهران
آمار و ارقام منتشر شده توسط سازمان بهشت زهرای تهران نشان می دهد مرگ و میر ناشی از بیماریهای ریوی در پایتخت ایران در مقایسه با سال گذشته افزایش یافته است.
آمار و ارقام منتشر شده از سوی سازمان بهشت زهرا نشان می دهد تنها در 9 ماه گذشته 324 شهروند تهرانی بر اثر ابتلا به بیماریهای ریوی جان خود را از دست داده اند.
این در حالی است که این رقم در 12 ماه سال 1386رقمی معادل 291 نفر بوده است و رشد 33 نفری این آمار می تواند علامت هشداری برای متولیان امر باشد.
برخی از کارشناسان سلامت پیش بینی می کنند با توجه به کاهش شدید بارندگی ها در تهران و افزایش آلودگی هوا ممکن است تا پایان امسال تعداد متوفیان ناشی از بیماریهای ریوی به 2 برابر افزایش یابد.
مطابق آمار و ارقام ارائه شده بیشترین قربانیان بیماریهای ریوی درتهران مردان بوده اند. بطوری که اگر در سال گذشته از تعداد 291 نفر متوفی 199 نفر مردان بوده اند، درسال جاری ازبین 324 نفر217 نفر مرد به دلیل بیماریهای ریوی در تهران درگذشته اند.
در بخش دیگری از این آمار که مربوط به درگذشت پایتخت نشینان بر اثر ابتلا به سرطان ریه است مرگ 401 نفر از شهروندان تهرانی طی 9 ماه اول سال جاری گزارش شده است.
کارشناسان و متخصصین سلامت همواره بر ارتباط مستقیم آلودگی هوا و ابتلا به بیماریهای ریوی و سرطان ریه تاکید داشته اند.
مرگ 401 شهروند تهرانی دراثر ابتلا به سرطان ریه در سال جاری در حالی اتفاق می افتد که این آمار در تمام طول سال گذشته 762 نفر اعلام شده بود.
با حمايت اداره محيط زيست آذربايجان شرقي انجام شد ؛ ورود پساب هاي سمي به درياچه اروميه
هنوز مدت زيادي از هشدار کارشناسان محيط زيست درباره خطر خشک شدن درياچه اروميه نگذشته است که اين بار، پساب هاي آلوده به مواد خطرناک از سوي يک مجتمع صنعتي به اين درياچه بين المللي سرازير شده است. انتقال پساب هاي آلوده به آمونياک و آرسنيک بيش از يک ماه است که از سوي يک مجتمع توليدکننده کربنات سديم (ماده اوليه صنايع شيشه، شوينده و کاغذ) در حال انجام است؛ که اين اقدام موجب خشک شدن اراضي اطراف مسير انتقال اين پساب ها و تغيير کيفيت آب هاي زير زميني منطقه شده است. اين در حالي است که فاطمه واعظ جوادي رئيس سازمان حفاظت محيط زيست يک سال قبل اين کارخانه را آلاينده خوانده بود و با تاکيد بر اين موضوع، دستور پيگيري ماجراي کارخانه از سوي بيوک رئيسي مديرکل محيط زيست استان آذربايجان شرقي صادر شده بود. اما چند روز قبل، رئيسي در گفت وگو با يکي از روزنامه هاي صبح، انتقال پساب اين کارخانه به حاشيه درياچه اروميه را راهکار حل بحران زيست محيطي اين کارخانه عنوان کرد.
اين اظهارنظر رئيسي، موجب واکنش فعالان محيط زيست در استان هاي آذربايجان غربي و شرقي شد. مهديه مصطفي پور شاد مديرعامل جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيط زيست آذربايجان غربي به خبرنگار ما گفت؛ بيش از يک ماه است که انتقال پساب هاي آلوده اين مجتمع صنعتي به حاشيه درياچه اروميه مي گذرد و اداره کل محيط زيست آذربايجان شرقي، اين کار را تنها راه حل بحران زيست محيطي اين کارخانه مي داند. وي درباره مواد آلوده کننده در پساب اين مجتمع توليدي گفت؛ طبق بررسي چند نفر از فعالان محيط زيست در مراغه، پسابي که از سوي اين کارخانه به حاشيه درياچه اروميه منتقل مي شود، علاوه بر نمک و آمونياک داراي آرسنيک است که ماده يي فوق العاده سمي و کشنده است. وي افزود؛ آنچه فعالان محيط زيست مراغه از مسوول فني اين مجتمع نقل مي کنند اين است که با احداث دو حوضچه تصفيه، مي توان آلودگي هاي موجود در پساب اين کارخانه را تصفيه کرد. اما اين مجتمع تاکنون اقدامي براي احداث حوضچه هاي تصفيه انجام نداده است. پور شاد که سمت دبير شبکه سازمان هاي غيردولتي زيست محيطي استان آذربايجان غربي را نيز عهده دار است، از تهيه نامه يي در اين باره به رئيس سازمان حفاظت محيط زيست خبر داد و گفت؛ در حال نگارش نامه يي به رئيس سازمان هستيم. محتواي نامه ما اين است که چرا با وجود محرز بودن آلايندگي اين مجتمع صنعتي اقدامي در خصوص تعطيلي يا اصلاح وضعيت آن صورت نگرفته است. پس از ارسال اين نامه به رئيس سازمان، محتواي آن را در اختيار رسانه ها قرار خواهيم داد.
پيش از اين نيز بسياري از کارشناسان محيط زيست کشور نسبت به خطر نابودي درياچه اروميه هشدار داده اند، چرا که در حال حاضر 14 سد احداث شده، باعث کم شدن ميزان آب ورودي به تالاب بين المللي اروميه شده است. اين کارشناسان معتقدند در کمتر از 25 سال، درياچه اروميه خشک خواهد شد و خشک شدن اين تالاب ارزشمند، باعث شوري و غيرقابل کشت شدن خاک زمين هاي اطراف درياچه خواهد شد. علاوه بر اين، جاده ميان گذري که چندي پيش افتتاح شد، مانع جابه جايي آب از قسمت شمالي درياچه به جنوب درياچه شد. اين اختلال موجبات تغيير غلظت نمک در دو نيمه تالاب را به وجود آورد.
روزانه 40 هکتار از مساحت جنگل هاي ايران کم مي شود
دکتر محمد اميني، عضو هيات علمي سازمان تحقيقات و آموزش کشاورزي گفت: اطلاعات و مستندات مربوط به اين جنگل زدايي در دست است و در صورت نياز مي توان آنرا ارائه کرد.
به گفته وي ادامه اين روند مي تواند تنها نوار سبز شمال کشور را با بحران جدي مواجه سازد. اين روند پيش از هر چيز ضرورت کاهش بهره برداري از جنگل ها را خاطر نشان مي سازد.
اين کارشناس منابع طبيعي تصريح کرد: : در جنگل هاي شمال ، دوگروه دخالت کننده وجود دارد؛ مردم و دستگاه ها ي دولتي . سازمان جنگل ها و مراتع يکي از دستگاه هاي دخالت کننده دولتي است که در عرصه هاي جنگلي در قالب احيا و بهره برداري دخالت مي کند و البته در کنار اين دو، حفاظت هم وجود دارد.اما دخالت هاي مردمي متفاوت است .بخشي از آن به برداشت چوب براي سوخت منتهي مي شود وبخشي به ورود دام به جنگل. خسارت ناشي از چراي دام، سالانه 240 ميليارد تومان است.. استفاده از زمين هاي جنگلي براي امور کشاورزي و اسکان روستاييان د رمناطق جنگلي را هم بايد به اين موارد اضافه کرد.
اميني ياد آور شد: کساني هم در اين ميان از آب گل آلود ماهي مي گيرند و آن افرادي هستند که همزمان با پيش روي روستاييان د رجنگل، اين اراضي را مي خرند و آنها را تبديل به ويلا مي کنند.
طی 10 سال گذشته 3 میلیون هکتار جنگل تخریب شده است
سرعت و شدت تخریب قاچاقچیان چوب جنگلهای شمال را به کمتر از یک میلیون هکتار رسانده که این رقم نابودی بیش از 3 میلیون هکتار جنگل شمال کشور در کمتر از 10 سال را نشان می دهد.
یک محقق حوزه محیط زیست و استاد دانشگاه در این خصوص با اشاره به رشد ویلا سازی در مناطق جنگلی گفت: در مناطق "دو هزار" و "سه هزار" در تنکابن ساخت و ساز ویلا با شدت عجیبی در حال انجام است و قطع جنگل و نابودی سریع درختان اولین مشخصه این نوع از توسعه افساز گسیخته است.
دکتر جمشید منصوری توسعه پایدار را امری مطلوب در جهان رو به رشد امروز توصیف و به اهمیت توسعه پایدار به معنی تخریب حداقلی حیات و محیط زیست اشاره کرد و اظهار داشت: توسعه یه این معنا نیست که هر جا دلمان خواست ساخت و ساز کنیم بلکه بعضی مناطق حساس هستند و ما اجاز تخریب این مناطق را نداریم. حتی اگر به قیمت نزدیک کردن 25 کیلومتری راه شهری به شهر دیگر باشد. با این حال جاده سازی در دل تالاب بین المللی انزلی انجام می شود که معتقدم اعتراض به این وضعیت به جایی نمی رسد.
این استاد دانشگاه صدمات جبران ناپذیر ساخت اتوبان تهران- شمال به محیط زیست و جنگلهای شمال ایران را نمونه ای عینی از بی تدبیری دانست و افزود: قرار بود این جاده زیرزمین ساخته شود اما 90 درصد آن از دل جنگلها عبور می کند و تاسف برانگیزتر اینکه عده ای با اطلاع قبلی دست به خرید و فروش زمینهای محل عبور اتوبان زدند که باعث به وجود آمدن بازاری برای نابودی جنگلهای شمال شده است.
محاسبات دکتر کریم ساعی که پایه گذار جنگلداری علمی در ایران شناخته شده در سال 1325 مساحت جنگلهای ایران را 18 میلیون هکتار برآورد کرده بود که شامل 10 میلیون هکتار جنگل و 8 میلیون هکتار زمینهای جنگلی بوده است. این عدد را نخستین محاسبۀ کمابیش علمی دربارۀ مساحت جنگلهای ایران می دانند.
دو ذخیره گاه جدید ایرانی در فهرست یونسکو ثبت شد
دو ذخیره گاه زیست کره دنا و تنگ صیاد از سوی دفتر برنامه بین المللی انسان و کره مسکون یونسکو در فهرست ذخیره گاههای زیست کره جهان به ثبت رسید.
ذخیره گاههای زیست کره، مناطق حفاظت شده ای هستند که از طرف یونسکو تحت پوشش دفتر شورای هماهنگی بین المللی برنامه انسان و کره مسکون ( MAB) قرار دارند. هدف اصلی تعیین این ذخیره گاهها، ایجاد زمینه علمی مناسب در جهت هماهنگی بین تلاش کشورها و دانش علمی به منظور جلوگیری از کاهش روند رو به نابودی تنوع زیستی است.
تاکنون سهم ایران از ذخیره گاههای زیست کره جهان معادل 1.69 درصد بوده است که 9 ذخیره گاه زیست کره را در بر می گرفت.
این ذخیره گاهها در سال 1976 به شرح زیر در فهرست یونسکو ثبت شده است: این ذخیره گاهها شامل پارک ملی و منطقه حفاظت شده کویر در استان سمنان، پارک ملی گلستان در استان گلستان، منطقه حفاظت شده ارسباران در آذربایجان شرقی، منطقه حفاظت شده گنو در استان هرمزگان، پناهگاه حیات وحش میانکاله در استان مازندران، منطقه حفاظت شده ارژن و پریشان در استان فارس، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده توران در استان سمنان، منطقه حفاظت شده حرا در استان هرمزگان و پارک ملی ارومیه در استان آذربایجان غربی است.
با تصویب دو ذخیره گاه جدید دنا در استان کهکیلویه و بویر احمد و تنگ صیاد در استان چهارمحال و بختیاری اکنون تعداد ذخیره گاههای کشور به 11 منطقه رسیده است.
معاون سازمان حفاظت محيط زيست:34 گونه حيوان وحشي ايراني در معرض خطر انقراض هستند
معاون محيط طبيعي و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيط زيست با بيان اينكه 34 گونه در معرض خطر يا انقراض قرار دارند، گفت: شرح خدمات براي حفظ اين 34 گونه در معرض خطر در حال تدوين است.
دلاور نجفي گفت: ليستي را اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت IUCN را منتشر ميكند كه گونههاي در معرض خطر يا انقراض را در 4 فصل مطرح ميكنند و ميتواند مبناي آسيبپذيري حيات وحش باشد. همچنين ليست ديگري توسط كنوانسيون سايتيست تهيه شده است.
وي گفت: سازمان محيط زيست نيز ليست ملي تهيه كرده است كه معمولاً به عنوان بانك اطلاعاتي در رابطه با آسيب پذيري حيات وحش مورد استفاده قرار ميگيرد.
معاون محيط طبيعي و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيط زيست گفت: در حوزه پستانداران گوزن زرد، مرال، يوزپلنگ، گورخر آسيايي، در حوزه ماهيها ماهي كور و نوع ديگري در بندرعباس، در حوزه پرندگان شامل سياهخروس، زاغ بور، هوبره در حوزه خزندگان تمساح ايراني، لاكپشت فراتي عمدهترين در اين ليست هستند.
معاون محيط طبيعي و تنوع زيستي سازمان حفاظت محيط زيست گفت: حفاظت اگر به خوبي انجام شود و زيستگاهها به خوبي حفاظت شود به طور قطع با افزايش گونهها روبهروخواهيم بود. به طور نمونه گوزن زرد را به زيستگاه اصلياش برگردانديم، همچنين تعداد قطعي يوزپلنگها بالاي 70 قلاده به دليل حفاظت خوب از زيستگاه اين حيوان است. اما آنچه كه مسلم است تا خارج شدن اين گونهها از ليست در معرض انقراض فاصله وجود دارد.
منابع: خبرگزاریها ، پایگاه های اینترنتی و روزنامه های: ایسنا ، اعتماد ، کارگزاران ، ایران ، جام جم ، اعتماد ملی ، فارس ، زیستا ، ایرن ، مهر ، موج ، سبزپرس ، نشنال جئوگرافی ، سرمایه و برخی از وبلاگهای زیست محیطی .