International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to English Section

       

1

25 ادريبهشت 1388    (2548 سال پاسارگارد)   2009 May         ============      کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

پيوند به صفحه اصلی

 

 

 

دو مطلب درباره سامن:

 

1- کاربري شهر زيرزميني «سامن» هنوز به درستی روشن نيست

2ـ پناهگاهی کهن برای فرار از تبعيض مذهبی

یک كارشناس انسان‌شناسي معتقد است: اسكلت‌هاي كشف‌شده در شهر زيرزميني سامن در استان همدان از يك گروه خاص قومي نيستند و به طوايف قومي متعددي تعلق دارند كه در برخي موارد با يكديگر قرابت‌هاي خوني نيز دارند.

فرزاد فروزانفر در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، يادآوري كرد: سايت زيرزميني سامن در شهر سامن در عمق سه تا شش متري زمين به‌صورت اتفاقي كشف شد و كانال‌هاي حفر‌شده درون سنگ‌هاي گرانيتي دارد. اين كانال‌ها به مرور در دوره‌هاي تاريخي كنده شده‌اند و اطراف آن‌ها نيز اتاق‌هاي متعدد وجود دارند.

او گفت: اين كانال‌ها از نظر ساختار معماري، بسيار جالب هستند و كاربري خاصي داشته‌اند. در اين كانال‌ها پس از پاك‌سازي، 60 اسكلت شناسايي شدند كه درون نه اتاق قرار داشتند و با توجه به بررسي‌هاي انسان‌شناسي در اينجا شواهدي وجود دارند كه تدفين‌هايي به‌صورت تدفين باز انجام شده‌اند. علاوه بر اين شواهد، شش مورد بقاياي انساني نيز وجود دارند كه به‌طور دقيق نشان مي‌دهند، اين اتاق‌ها در كاربري‌ نهايي به‌صورت محل تدفين استفاده مي‌شدند، به‌طوري كه استخوان‌ها را جمع مي‌كردند و دوباره تدفين‌هاي جديدي انجام مي‌دادند.

وي اظهار كرد: مسلم است كه كاربري اصلي اين ساختارهاي معماري بايد به‌جز اين بوده باشد، زيرا لازم نيست، فضاهاي تدفين اين چنين بزرگ باشند كه افراد حتا بتوانند در آن‌ها به راحتي عبور كنند. در واقع، اين اتاق‌ها با تعريفي كه دارند، در ابتدا براي تدفين نمي‌توانند ساخته شده باشند.

فروزانفر با اشاره به وجود سكوهاي خاص كه براي آداب خاصي به كار مي‌رفتند، گفت: از 60 اسكلتي كه شناسايي كردم، 16 مورد مرد، 26 مورد زن، 14 مورد كودك و يك نوزاد شناسايي شده‌اند و جنسيت سه مورد از آن‌ها نيز تشخيص داده نشده است.

او با بيان اين‌كه تمام اين تدفين‌ها به پيش از اسلام مربوط هستند، ادامه داد: پس از دوره‌هاي اسلامي، تردد‌هايي در اينجا صورت گرفته‌اند و اين محوطه پس از اسلام به‌عنوان پناهنگاه موقت استفاده مي‌شده است، بويژه اين‌كه سفالينه‌هاي زيادي از دوره‌هايي مانند ايلخاني و صفوي در اينجا وجود دارند؛ اما در دوره‌ي اسلامي كاربري خاصي نداشته است.

اين كارشناس افزود: براساس شواهد پيدا‌شده، اين شبكه‌هاي زيرزميني به‌طور متوسط تا 1000 متر امتداد دارند و ريزش‌هاي زيرزميني سبب مسدود‌ شدن كانال‌ها شده‌اند و اگر باز شوند، يك شبكه‌ي زيرزميني جالب و تاريخي را خواهيم داشت. به همين دليل، پيشنهاد ايجاد سايت ـ موزه شدن اين محل مطرح شده است.

 http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1357194&Lang=P

 

 

 

تاريخچه ی کشف آثاری در سامن

 

پناهگاهی کهن برای فرار از تبعيض مذهبی

حدود سه سال پيش، يعنی در اسفندماه 1384، خبرگزاری ها اعلام کردند که در زير «سامن» از توابع ملاير محل منحصر به فردی کشف شده و باستانشناسان توانسته اند در آنجا 20 اسکلت انسان را در گور ـ دخمه هایی ويژه شناسايي کنند. در عين حال گفته شد که آنها معتقدند اين محل «گورستان» نيست.

      در همان زمان گفته شد که کشف اين محل بصورتی کاملاً تصادفی و به وسيله کارگرانی که کانال های اداره مخابرات را می کندند انجام شده است. همراه خبر کشف اين زيرزمين تاريخی، آقای فرزاد فروزانفر، يکی از انسانشناسانی که از اين محل ديدن کرده بود، اعلام کرد که: « بررسي در اين مورد با ورود به عمق زمين از دو سوي شهر آغاز شد که نشان داد شهر از هر دو سو به اين دالان ها ختم مي شود. در گور ـ دخمه‌هاي اين دالان ها بقاياي اسكلت های انساني به صورت پراكنده و تود‌ه‌اي وجود دارد. اما وجود اين اسكلت‌ها نشان‌ دهنده نوع تدفين نيست زيرا در كنار اين دخمه‌ها سكو و تعداد بسيار زيادي سفال وجود دارد». آقای فروزانفر همچنين گفته بودند که «به دليل فراوانی سفال ها، تاريخ دقيق احداث اين دالان ها مشخص نيست.»

       از سه سال پيش تا اين هفته هيچ کس (جز سازمان ميراث فرهنگی) از وضعيت اين محوطه ی تاريخی خبر نداشت ـ مثل همه ی مکان هايي که در سال های اخير کشف شده اند و درهاشان به روی خبرنگاران بسته مانده است. اما، در اين هفته خبرگزاری ميراث به ناگهان خبری را منتشر کرد مبنی بر اين که: «کاوش‏هاي باستان ‏شناسي در محوطه‏اي زيرزميني در شهر سامن واقع در استان همدان، منجر به کشف شهري پنهان شد که در يک بستر سنگي و به صورت دست کند ساخته شده است. اين شهر زيرزميني احتمالا به دوره ی پيش از اشکاني تعلق دارد». اين خبر به گونه ای منتشر شد که گويي کشف تازه ای اتفاق افتاده است و در آن، از زبان سرپرست هيات کاوش اين منطقه، يعنی آقای علی خاکسار، حرف هايي ناروشن مطرح شد. ايشان، که از اين شهر  به نام «شهر پنهان» اسم برده اند، به خبرنگاران گفته اند که : «اين شهر زيرزميني، حدود 2 سال قبل (!!) هنگامي که مخابرات استان همدان قصد کشيدن فيبرهاي نوري از زير زمين داشت کشف شد. بر همين اساس طي مجوزي از سوي پژوهشکده باستان ‏شناسي هياتي متشکل از انواع کارشناسان شامل باستان‏شناس، انسان‏شناس، کارشناسان مرمت و ... به مدت سه ماه از آبان تا 20 بهمن کاوش‏هاي خود را در اين شهر به انجام رساندند که منجر به کشف فضاهاي دست‏کند با حدود 25 اطاق، سالن و راهروهاي ارتباطي شد.»

      در اين گفته، علاوه بر اين که تاريخ کشف را يک سال و چند ماه کم کرده اند، زمان کاوش های سه ماهه « از آبان تا بهمن» هم معلوم نيست که مربوط به همان سه ماه اول کشف است و يا سه ماهه ی اخير، و نيز معلوم نيست که در اين سه سال گذشته چه بر سر آن همه سفال و آثار ديگر تاريخی کشف شده در آنجا آمده است. ايشان فقط می گويند: « يافته هاي باستان شناسي در شهر پنهان سامن از نظر انسان شناسي، تاريخي، هنري و فرهنگي قابل مطالعه بوده و ارزشمند هستند. 

      اما، در ميان همه ی اين حرف ها، مورد بسيار جالبی هم هست که همه ـ از خبرنگار ميراث گرفته تا رييس هيات کاوشگران و افراد ديگر ـ به صورت ابهام آميزی از آن حرف می زنند و آن اينکه اين محل برای نيايش يا گردهم آيي مردمانی ساخته شده است که از ترس محتسب به شکلی پنهانی و زيرزمينی به آنجا رفت و آمد و يا در آن جا اقامت می کرده اند

     در جايي هم گفته شده که اين کاوش ها نشان می دهد که بقايای انسانی متعلق به دوره ی اشکانيان است. و در عين حال، گاهی گفته می شود که «اين محل متعلق به دوران قبل از اشکانيان است و به طور پنهانی به منظور انجام مراسم مذهبی خاصی، احتمالا ميترايی، مورد استفاده بوده است

      اما با توجه به اسناد تاريخی موجود  قبل از اشکانيان، چه در دوران سلوکيدها و چه در عهد هخامنشی، نيايش های مذاهب ميترايي و مهری ممنوعيتی نداشته و لازم نبوده که کسی آنها را پنهانی انجام دهد

     البته آقای فروزانفر، انسانشناس با سابقه، معتقد است که: «برخي اسکلت‏هاي بدست‏آمده در اين گورستان به صورت تودهايي در گوشه ی اتاق ‏ها گذاشته شده بودند که به نظر مي ‏رسد در يک دوره تدفين مجدد، اسکلت‏هاي قبلی جمع آوري و به گوشه اطاق برده شده باشند

      و آقای خاکسار هم د لابلای حرف هايشان در جايي می گويد: «در دوره‏هاي متعدد اسلامي، از جمله دوره ی سلجوقي، ايلخاني و تيموري و همچنين دوره ی صفوي از فضاها و اطاق ‏هاي اين شهر دست‏کند زيرزميني به عنوان پناهگاه استفاده شده است.»

    و اين سخن نيز نشانه ی آن است که در «دوران اسلامی» اين محل پناهگاه مذهبی غير مسلمانان (اين بار حتما زرتشتی ها يا مهری ها، يا ميترايي ها و يا هر مذهب ديگری) بوده است که به ناچار پنهانی برای نيايش گردهم می آمدند.

      به هر حال، اين شهر زيرزميني ورودي هاي متعددي دارد و همچنين در بالاي فضاهاي دست‏کند آن، که در عمق 3 متري واقع شده، دريچه‏هايي به منظور هواکش و تامين نور مورد نياز تعبيه شده است. همين طور ساکنين اين شهر برای روشنايي از چراغ های پیه سوز و مشعل استفاده می کرده اند.

     می بينيد که چگونه تاريخ تکرار می شود، و هنوز که هنوز است عده ای به جرم داشتن مذهبی ديگر، عقيده ای ديگر، و سليقه ای ديگر يا بايد همچنان «زيرزمينی» زندگی کنند و يا به زندان بيفتند و يا به سرزمين های متمدنی پناه برند که از مرزهای زشت تبعيض گذشته اند؟ 

 http://shokoohmirzadegi.com/cultural.heritage/miras-farhangi-28.2.09.htm

 

 

کميته بين المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com