|
ماهی های دريای خزر در حال انقراض اند
آمار صيد ماهيان استخواني نظير سوف، سفيد، سيم، كپور و كولي كه از سال 1311 در دست است، نشان ميدهد كه در آن سالها بيش از 71درصد كل ماهيان تجاري آبهاي شمال ايران در محدوده تالاب انزلي صيد ميشد و گاهي اين نسبت به 86درصد هم رسيده است.
در سال 1318 حدود 98درصد كل صيد ماهي سفيد، 90درصد كل صيد ماهي سيم و 72درصد كل صيد ماهي سوف در تالاب انزلي صورت گرفته كه از نظر وزني بيش از 6هزار تن بوده است. در سالهاي 1320 تا 1324، ميزان صيد ماهي در تالاب انزلي معادل 55درصد كل صيد در آبهاي ايران بود و به تدريج از اين نسبت كاسته شده است، بهطوري كه در سالهاي 42 و 43 به حدود 20 درصد صيد كل رسيده است. اين آمار نشان ميدهد كه صيد انواع ماهي در انزلي از حدود 5/6 هزار تن در سالهاي 1311 و 1312 به حدود 100 تن در سالهاي 42 و 43 كاهش يافته است. البته اين كاهش در همه گونهها يكنواخت نبوده، بهعنوان مثال صيد ماهي سوف در اين سالها ناچيز بوده است.
دليل كاهش صيد، چيزي جز افزايش جمعيت و در نتيجه افزايش صيد و افزايش آلودگيها نبود. آلوده شدن تالاب، راهيابي مواد مغذي نظير فسفر و نيتروژن و نامساعد شدن شرايط محيطي به تدريج باعث تغيير در فون ماهيان تالاب شد و تغييرات محسوسي در جمعيت آنها بهوجود آورد. متأسفانه كاهش ميزان صيد و تغييرات جمعيتي در ماهيان فقط به سالهاي 42و 43 ختم نشد و دامنه آن تا سالهاي بعد از انقلاب هم رسيد.
در دهه اول تا اوايل دهه دوم انقلاب نزديك به 85درصد كل صيد را ماهي كاراس تشكيل ميداد. اينگونه نسبت به كاهش اكسيژن محلول در آب مقاوم بوده و به خوبي شرايط نامطلوب انزلي را تحمل ميكرد و در رقابت غذايي با ساير گونههاي ماهي نيز پيروز ميشد. در كنار ماهي كاراس ماهياني نظير اردك ماهي و اسبله كه در ايران بازار مناسبي ندارند، بهعنوان ماهيان شكارچي جايگزين ماهي سوف شدند. در بررسيهاي بعد گونهاي ماهي به نام «تيزه كولي» يافت شد كه در تالابهاي غني از مواد مغذي ديده ميشود.
كاهش ماهي سفيد تا حد انقراض
بهطور كلي، آبهاي گيلان براي رشد و تكثير طبيعي ماهيسفيد مناسبتر است. در گذشته نيز بيشترين آمار صيد و تراكم ماهي سفيد از تالاب انزلي بوده است. علت انتخاب سواحل جنوبي خزر به ويژه انزلي، توسط اينگونه علاوه بر شرايط فيزيكي، وفور مواد غذايي و وجود محلهاي مناسب تخمريزي بوده است.
براساس آمار موجود در دهههاي 1330 و 1340 فرم پاييزه ماهي سفيد كه يكي از مهمترين و ارزشمندترين ماهيان اقتصادي درياي خزر محسوب ميشود، بيش از 30هزار تن در تالاب انزلي صيد شده است، اما به مرور زمان با نوسانات آب تالاب انزلي، افزايش صيد ماهيان مولد و افزايش آلودگي، ذخاير ماهيسفيد در فرم پاييزه به تدريج كاهش يافت تا اينكه از آمار صيد تجاري خارج شد و رسما در خطر انقراض قرار گرفت و شيلات ايران مجبور شد براي جلوگيري از انقراض اينگونه به تكثير مصنوعي آن تن در دهد. طي اين فعاليت تحقيقاتي از طريق صيد مولدان، نگهداري و سازگاري آنها با محيط مصنوعي، آمادهسازي براي تكثير مصنوعي و تكثير مصنوعي از طريق هورمون تراپي، در تابستان 1386، نزديك به 3ميليون بچه ماهي سفيد فرم پاييزه در وزنهاي يك تا سه گرم توليد و در تالاب انزلي رهاسازي شد.
بررسي نمودار صيد ماهي سفيد در مجموع سه استان شمالي كه توسط شركتهاي صيد پره صورت گرفته نشان ميدهد كه از سال 1379 تا سال 1383 بيشترين ميزان صيد 6407 تن در سال 79 و كمترين ميزان آن 3103 تن در سال 81 بوده است. حال اگر اعداد و ارقام فوق را با هم مقايسه كنيد درمييابيد كه 40 تا 50 سال قبل ده برابر ميزان صيد كل 3استان شمالي فقط از تالاب انزلي صيد ميشد. بدون شك از اين كاهش چشمگير ميتوان بهعنوان يك فاجعه زيستمحيطي ياد كرد!
كاهش شديد جمعيت ماهي سيم
ماهي سيم يكي ديگر از ماهيان با ارزش و اقتصادي درياي خزر است كه مصرفكنندگان
اصلي آن مردم بومي استان گيلان و به ويژه شهر رشت هستند. اينگونه، بومي استان
گيلان بوده و گرايش زيادي به آب شيرين دارد. در گذشته ماهي سيم داراي ذخاير
قابل توجهي بوده اما بهدليل برداشت بيرويه و از بين رفتن مكانهاي تخمريزي،
ذخاير اين ماهي دچار صدمات جبران ناپذيري شده است. طي سالهاي 1306 تا 1313 ميزان
صيد اينگونه توسط شركتهاي مختلط ايران و شوروي سابق از 200 تن به 1640 تن رسيد.
اما همين برداشت غيراصولي در آن زمان سبب افت شديد صيد در سال1320 شد، بهطوريكه
در دهه 1330 ميزان صيد آن به صفر رسيد و عملا از آمار صيد تجاري حذف شد. بعدها
اينگونه به ميزان بسيار كمتر از سال1313 دوباره صيد شد.
اما صيد اينگونه دوباره دچار كاهش چشمگيري شد، بهطوريكه در سال 1379 به 17 تن رسيد كه 1/0درصد از كل صيد ماهيان استخواني را شامل ميشد. اينگونه در تالاب انزلي و حوزه آبريز آن، سواحل لنگران، بهندرت در سامور، رود اترك و سفيدرود تا سد سنگر مشاهده ميشود. با توجه به كاهش ذخاير اين گونه، شيلات ايران تكثير مصنوعي آن را در دستور كار خود قرار دارد. اما رهاسازي بچه ماهيان حاصل تكثير مصنوعي هنوز نتوانسته ذخاير از دست رفته اينگونه را جبران كند.
به علاوه در فصل پاييز صيد ماهي سيم توسط صيادان پره در دريا هم انجام ميشود كه امكان بازسازي ذخاير اينگونه را از بين ميبرد. براساس نتايج بهدست آمده ضريب بازگشت بچه ماهيان سيم رهاسازي شده طي سالهاي 1370 تا 1375 از 6/4درصد تا 83/0درصد در نوسان بوده است. اين ضريب بسيار پايين است و به هيچ وجه باعث بازسازي ذخاير از دست رفته نشده و نميشود.
يك بررسي كه از سال 1371 تا 1379 انجام شده است نشان ميدهد، ميزان صيد ماهي سيم به تدريج در حال افزايش بوده است و بيشترين ميزان آن در سال 1373 به وزن 4/36 تن رسيد كه از بقيه سالها بيشتر بود. اما زياد خوشحال نشويد زيرا اين افزايش صيد به سبب افزايش رهاسازي بچه ماهيان سيم بوده است و متأسفانه ميزان صيد بسيار بيشتر از نسبت رهاسازي بچه ماهيان بوده و به همين دليل ضريب بازگشت پاييني داشتهاند. افزايش رهاسازي بچه ماهيان در اين سالها روندي روبهرشد داشته بهطوري كه در سال1379 به 49/14 ميليون قطعه بچه ماهي رسيده است.
دلايل كاهش ماهيان استخواني
اغلب ماهيان استخواني درياي خزر جزو ذخاير و منابع ساحلي محسوب ميشوند و بهطور طبيعي از ذخاير بسيار بالايي برخوردار نيستند. اين ماهيان به راحتي تحتتأثير فشار صيد بيش از حد، تغييرات و نوسانات شديدي را نشان ميدهند و به سرعت با كاهش جمعيت روبهرو ميشوند. بنابراين مهمترين دليل كاهش جمعيت آنها صيد بيرويه (اعم از مجاز و غيرمجاز) است كه بدون در نظر گرفتن قوانين بوم شناختي و بازگشت جمعيتي انجام ميشود. دومين عامل ورود سالانه حدود 500 تن ازت و 50 تن فسفر است كه باعت شكوفايي جلبكي و پير شدن تالاب انزلي ميشود اين عامل به همراه ورود آزولا (سرخس آبزي غيربومي) سبب كاهش اكسيژن محلول آب شده كه در نهايت باعث تلف شدن ماهيان اقتصادي و نوزادان آنها مي
شود.
عامل ديگر افزايش انواع رسوب از جمله زبالهها، مواد آلي حاصل از توليدات گياهي و ساير مواد مجاز و غيرمجاز در بستر تالاب است كه باعث از بين رفتن محلهاي تخمريزي ماهيان در تالاب انزلي شده است. عامل چهارم، آلودگي بيش از حد تالاب انزلي است كه شامل انواع آلايندهها ازجمله پسابها و فاضلابهاي كشاورزي، صنعتي (شيميايي، نساجي، سلولزي و ساختماني)، خانگي و زبالههاست كه در نهايت همه آنها به تالاب ختم مي
شوند.
سخن آخر
اولين راهحل اين مشكل چيزي جز كنترل جمعيت انساني نه در شمال ايران بلكه در كل كشور است كه در سه دهه اخير انجام نشده و يا به درستي صورت نگرفته است. راهحل دوم كنترل انواع آلودگيها و كنترل صيد مجاز و غيرمجاز است.
بهترين و مؤثرترين كار نيز احياي تالاب انزلي است كه بدون در نظر گرفتن موارد فوق ممكن نيست. تاكنون طرحهاي زيادي براي احياي تالاب انزلي اجرا شده كه هيچيك موفق نبودهاند و علت شكست آنها نيز عدمپايش طرحها ست كه باعث هدر رفتن نيروي كار و سرمايه ميشود. متأسفانه دولت نه تنها درصدد حل اين مشكل بهصورت كليدي برنيامد، بلكه با احداث ميانگذر تالاب انزلي اميد رسيدن به شرايط مطلوب زيستگاهي براي آن را كمرنگتر و عملا راه رسيدن به توسعه پايدار را گم كرد
همشهری
فرستنده، احمد همراه کميته بين المللی نجات، از تهران