International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to English Section

يبانيه ها  |  پاسارگاد  |   خبرها  |  مقالات   |   هنر و ادبيات |    تاريخ  زدايي  | ديداري ـ  شنيداري  | جشن های ايرانی | محيط زيست |  تماس |  جستجو

 

پيوند به صفحه اصلی

 

یلدا ؛ سنت ایرانی، میراث جهانی

از: حسين رمضانی خردمردی

 

ایرانیان باستان به اهمیت شادی در زندگی آگاه بودند و به همین دلیل، مناسبت‌های بسیاری را برای جشن و شادی کردن برگزیده‌اند.

در ايران باستان، در دي ماه، چهار جشن برگزار می‌شد كه در نخستين روز، روز هشتم، پانزدهم و بيست وسوم این ماه بود و هم ‌اكنون از اين چهار جشن، فقط شبِ نخستين روز دي ماه را با نام «شب يلدا» جشن مي‌گيرند. در زمان ابوريحان بيرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشيد ماه) نيز مي‌گفتند. دی، ماهی بود که آيين‌های بسياری در آن برگزار مي‌شد و نخستين روز آن «خرم روز» نام داشت. از آنجا که خرم روز، نخستين روز دی ماه، کوتاه‌ترین روز سال، از پسِ بلندترين شب سال است، پيوند آن با ماه و خورشید که هر یک مظهر نور و روشنایی در شب و روز است، معنايي ژرف مي‌يابد؛ بنابراین، ایرانیان سده‌های پیشین، در ذهن کنجکاو خود حکایت‌هایی برای آن ساخته‌اند و به این زمان به ظاهر سرد و ظلمانی، با دیده‌ای امیدبخش نگریسته‌اند و با این نگرش، يلدا در افسانه‌ها و اسطوره‌های ايران باستان، حديث ميلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» تکرار می‌شود.

معنا

شب يلدا، درازترين شب سال، آخرين شب پاييز، پايان قوس (آذر ماه) و آغاز جدي (دی) است.

در فرهنگ ایرانیان باستان، يلدا زاد روز ايزد مهر يا ميتراست. یلدا واژه‌ای سریانی به معنای میلاد و منظور از میلاد، تولد خورشید است؛ این شب به جز یلدا، نام‌های دیگری هم دارد که از جمله ابوریحان بیرونی از نام «90 روز» یاد می‌کند که کنایه از 90 روز فاصله تا نوروز و بهار است؛ اما دیگر نام معروف این شب، «شب چله» است که اشاره به چله زمستان دارد. زمستان (و همین گونه تابستان) دربردارنده دو چله است: چله بزرگ و چله کوچک.

در برخی منابع از جمله ابوریحان و فرهنگ‌نامه و نیز در بیشتر فرهنگ‌ها، این نامگذاری را از این جهت توجیه کرده‌اند که چله بزرگ 40 روز (اول دی تا 10 بهمن) و چله کوچک 20روز، (از 10 تا پایان بهمن) است. اما از نظر برخی دیگر، هر کدام از دو چله، 40 روز است: چله بزرگ از اول دی تا 10 بهمن و چله کوچک از 10 بهمن تا 20 اسفند.

اما عده‌ای دیگر چله بزرگ و کوچک را از نظر «میزان سرما»ی آن توضیح داده‌اند؛ یعنی چله بزرگ كه از روز يكم دي ماه آغاز مى‌شود و تا دهم بهمن ماه ادامه دارد، چهل روزى است كه شدت سرما در آن زياد است و چله كوچك که از دهم بهمن تا بيست اسفند ادامه مى‌يابد از آن جهت كوچك خوانده شد كه سرما در آن كمتر است

.

فلسفه یلدا

دقت در معنای یلدا و دلایل نامگذاری دو چله، به گونه‌ای فلسفه یلدا را نشان می‌دهد.

درباره فلسفه شب یلدا و جشن گرفتن آن توضیحات بسیاری نقل شده است. این که «ایرانیان عهد باستان تضاد طبيعت را خوب مى فهميدند؛ تضاد سرما و گرما، روشنى و تاريكى و نيكى و بدى.

اين گونه بود كه براى هر قطب سالارى برگزيدند و يكى را اهريمن و ديگرى را اورمزد ناميدند. در اين ميان، سرما، زاده اهريمن بود و بنابراین، در طولانى‌ترين شب از شب‌هاى سرد سال، گردهم تا صبح در كنار نور و روشنى بيدار مى‌نشستند تا از پليدى اهريمن در امان باشند. در قديم كه آتش، روشنى‌بخش خانه‌ها بود، همگى تا صبح در كنار آتش مى‌نشستند و از خاموش شدن آن جلوگيرى مى‌كردند؛ چرا كه معتقد بودند در خاموشى، ارواح زيانگر به خانه‌ها مى‌تازند.» به باور پيشينيان، در پايان اين شب دراز كه آن را اهريمني و نامبارك مي‌دانستند، عاقبت، تاريكي "شكست" مي‌خورد و روشنايي "پيروز" و خورشيد «زاده» مي‌شود و روزها رو به بلندي مي‌نهد

این نقل از فلسفه شب نشینی، هر چند با جشن گرفتن آن سازگار نیست، می‌تواند بیانگر توجیهی از لزوم شب‌نشینی و شب‌زنده‌داری در شب یلدا برای عوام باشد؛ زیرا بدیهی است که ایرانیان، با تاریخ درخشان فرهنگ و تمدن که رویدادهای سماوی و نجومی را به دقیق‌ترین شکل ممکن محاسبه می‌کردند (از جمله همین تعیین دقیق آغاز و پایان فصول و تشخیص بلندترین و کوتاه ترین شب و روز سال در قرن‌ها پیش، بدون ابزارهای دقیق امروزی) نمی‌توانستند بر اساس این خرافات سنت‌گذار باشند.

توجیهی دیگر آن است که «در ايران باستان، نوروز آغاز روشنايي و نشانه‌اي از بزرگي‌ و كرامت آفريدگار و يلدا نشاني از تاريكي، سرما و اهريمن است و براي آنكه مردم استيلاي خود را بر اهريمن نشان دهند، يلدا را در جشن و سرور مي‌گذراندند» که این توجیه با جشن سازگار است.

به طور کلی نکات زیر را می‌توان به عنوان عوامل مؤثر بر اهمیت دادن و جشن گرفتن شب یلدا در ایرانیان باستان نام برد:

1- مهربانی: ايرانيان باستان، يلدا را شب تولد ميترا يا الهه مهر مي‌ناميدند و آن را پاس مي‌داشتند؛ از اين رو، در اين شب، هر كسي سعي مي‌كرد مهربان باشد و بر مهرباني ديگران ارج گذارد.

2- شادی: شاد زيستن و با نشاط بودن بخشي از فرهنگ زيستي ايرانيان باستان بود كه اين رويكرد برگرفته از روح زيبا، طبع سليم و ذوق سرشار آنان بود. از آنجا که شب يلدا طولاني‌ترين و تاريك‌ترين شب سال است و تاریکی مظهر اهریمن و پلیدی، ‌مي‌توانست به خاستگاهي براي غمبار بودن و ياس تبديل شود؛ اما ايرانيان با نگاه مثبت به این فرصت و شادي كردن در اين شب، آن را مقهور روح لطيف و زيبا پسند خود كرده‌اند و يلدا را به يكي از زيباترين شب‌هاي سال تبديل نموده‌اند.

3- اميد به زندگي: سختکوشی و امید به زندگی از ديرباز در فرهنگ ايراني جايگاهي ويژه داشت و لذا روح سرشار از نشاط ايرانيان، هميشه به دنبال آن بود كه از شرایط سخت زندگی به در آمده و به زندگی همراه با سلامت، تندرستی و شادي ادامه دهد و در شب يلدا که سياهي، تباهي و ناراستي مستولی است، امید به روشنایی، بهزیستن و راستی که به زودی خواهد آمد، طلیعه آغاز دوباره زندگی است.

 

آیین های یلدا

هر جشن، آیینی دارد. يلدا و جشن‌هاي شب يلدا، يك سنت ديرين در ايران است و به عنوان يك جشن آريايي از هزاران سال قبل رواج داشته و هنوز نيز در بين مردم جايگاهي ويژه دارد. این آیین‌ها که تا چند دهه پیش فراگیر و اکنون در برخی مناطق اغلب روستایی پابرجاست، عبارت است از:

 گردهم آیی خانوادگی: آئين و جشن شب يلدا يا شب چله بزرگ كه در سرزمين كهن ايران و در بين همه قشرها و خانواده‌ها برگزار مي‌شود، در واقع جشن گردهمايي و آئيني خانوادگي است و گردهمايي‌ها به خويشاوندان و دوستان نزديك محدود مي‌شود. به همین دلیل، در كتاب‌ها و سندهاي تاريخي به برگزاري مراسم شب يلدا اشاره نشده است. مثلاً ابوريحان بيروني از جشن «روز اول دي ماه» كه آن را "خرم روز" مي‌نامند، در دستگاه حكومتي و پادشاهي ياد مي‌كند و نامي از «شب يلدا» به ‌ميان نمي‌آورد كه مي‌توان علت آن را همین خانوادگي و غيررسمي بودن جشن شب یلدا دانست.

 کرسی: در زمستان‌ها، استفاده از كرسي براي گرم كردن خانه و دور كرسي نشيني معمولا از شب يلدا، شروع مي‌شد و تا پايان چله‌بزرگ و در برخي خانواده‌ها تا پايان چله كوچك ادامه داشت. اعضاي خانواده از كوچك و بزرگ، دور كرسي كه روي آن را ميوه و آجيل پوشانده بود، مي‌نشستند.

خوردنی های مفید: همان گونه که اشاره شد، امید به زندگی یکی از عوامل مؤثر در جشن گرفتن شب سرد یلدا بود. این امید می‌بایست با بدنی سالم به بار بنشیند؛ بنابراین، گردهمايي خويشاوندان که در خانه بزرگ خانواده و نشستن گرداگرد كرسي انجام می‌شد، با خوردن میوه‌های مفید (هندوانه، به، انگور، انار، سيب، خيار و ... که در هر جای ایران بیشتر در دسترس بود) و تنقلات مقوی (آجيل) تا نیمه شب ادامه می‌یافت.

 سروآرایی: جشن اغلب با نمادی همراه است و ايرانيان قديم درخت سرو را که سرما و ظلمت یارای غلبه بر آن را نداشت، به عنوان سمبل و نماد ایستادگی در برابر سرما برگزیده و در شب چله درخت سروي را با دو رشته نوار نقره‌اي و طلايي  مي‌آراستند.

 شعر خوانی و قصه گویی: گردهم بودن در عصری که تنها رسانه شایع، «سخن» بود، قصه‌گویی و شعرخوانی را ناگزیر می‌ساخت؛ بنابراین، قصه‌گويي بزرگان خانواده؛ بويژه پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها دور كرسي براي دیگر اعضای خانواده از آيين‌هاي شب يلدا از سده‌های قبل است و با توجه به گسترش شعر، بويژه در دوران اسلامی، شاهنامه‌خواني، حافظ‌خوانی و خواندن اشعار شعرای شیرین سخن دیگر که حکایت‌های اخلاقی و حماسی را دربرداشتند، به آیینی از آیین‌های شب یلدا تبدیل شد. هر چند از سوی دیگر، شاعران نیز که یقیناً خود از این جشن بی‌نصیب نبوده‌اند، یلدا را دستمایه شعر خود کرده، زلف يار و همچنين روز هجران را از حيث سياهي و درازي به آن تشبيه كرده اند.

شاعران پارسی، شب يلدا را كنايه از سياهى شب دراز هجران و حرمان و جدايى به کار برده اند: سعدى مى گويد:

روز رويش چو برانداخت نقاب شب زلف گويى از روى قيامت، شب يلدا برخاست

باد آسايش گيتى نزند بر دل ريش صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود

و حافظ آورده است:

صحبت حكام ظلمت شب يلداست نور ز خورشيد جوى بو كه برآيد

یا ناصر خسرو:

قنديل فروزى به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب يلدا

خاقانى نیز از يلدا چنين استفاده مى كند:

هست چون صبح آشكارا كاين صبوحى چند را بيم صبح رستخيز است از شب يلداى من

همه شب‌هاى غم آبستن روز طرب است يوسف روز به چاه شب يلدا بيند

همچنین در اشعار اكثر شعرا، همچون اقبال لاهورى، منوچهرى، صائب، مسعود سعد و ... نيز شب يلدا دستمایه یا الهام بخش شعر شده و با عناوینی چون شب عاشقان بيدل، شبى فروهشته به دامن و شب گره زلف يار، در آن خودنمايى مى‌كند:

معاشران گره از زلف يار باز كنيد شبى خوش است بدين قصه اش دراز كنيد

 فال حافظ: اگر رسم‌ها و آيين‌هاي ديگر يلدا را ميراثي از فرهنگ چند هزار ساله ايرانيان بدانيم، فال حافظ گرفتن در شب يلدا، در سده‌هاي اخير به آیین‌هاي شب يلدا افزوده شده است.

جهانی شدن یلدا

همان گونه که اشاره شد، محاسبه دقیق روزهای سال و تعیین شب یلدا و جشن گرفتن آن برخاسته از نبوغ ایرانیان باستان و پیشرفت تمدن آنان بود.

این رونق فرهنگی و تمدنی که با عظمت سیاسی و جغرافیایی نیز همراه بود، از همان زمان از سوی دیگر ملل دنیا تقلید یا اقتباس می‌شد و به همین دلیل بسياري از سرزمين‌هاي كهن، در تقلید از جشن یلدا یا خرم روز ایرانیان، به شگون و ميمنت رهايي خورشيد از چنگ شب‌هاي اهريمني و زايش خورشيد، آغاز دي را شروع سال خود قرار داده‌اند که با توجه به گسترش عمیق این آیین در کشورهای مختلف مسیحی، اشاره به نحوه ورود آیین‌های یلدا، به امپراتوري روم و دين مسیحیت خواندني خواهد بود.

هر چند رومیان با امپراتوری ایران سرِ جنگ داشتند، مهرپرستي از مرزهاي ايران فراتر رفت و از طريق مانويان و نوافلاطونيان مشرق زمين، در قلمرو آنان گسترش یافت و حتی سزاران روم نیز به آن گرويدند.

يوليانوس» يا «ژوليان» يكي از سزاران رومي با گرویدن به آیین مهر و پدر نامیدن خدا، این چنین نیایش می کرد: «اي پدر در آسمان نيايش مرا بشنو» و گروه گروه مردم خود را نیز به دين مهر دعوت مي‌كرد.

 

از پس این سزار، روميان سال‌هاي بسيار تولد مهر و شب چله را جشن مي‌گرفتند و آن را آغاز سال مي‌دانستند و آن را «ناتاليس انويكتوس»؛ يعني «روز تولد مهرِ شكست ناپذير» مي‌نامیدند و روز ۲۱ دسامبر را به عنوان روز میلاد ميترا (خورشيد) جشن می‌گرفتند. گسترش این جشن‌ها در روم به اندازه‌ای بود که با رسمی شدن دین مسیحیت، كشيشان نتوانستند از برگزاری اين جشن‌ها جلوگيري كنند و در نتیجه، تغییر دین و شباهت‌هایی مانند زاده شدن مهر از دوشيزه باكره‌اي به نام آناهيتا در درون یک غار، باعث شد که روحانیان کلیسا، عيسي را جايگزين مهر و مريم را جايگزين آناهيتا کنند و یلدا را به میلاد حضرت مسیح نسبت و به جشن گرفتن آن شب، صورتی مسیحی دادند.

.

این جشن تا سده چهارم ميلادي همانند ایرانیان در شب اول دی برگزار می‌شد؛ اما بر اثر اشتباهي كه دانشمندان آنان در محاسبه كبيسه‌ها مرتکب شدند، روز ۲۵ دسامبر به جاي روز ۲۱ دسامبر روز تولد حضرت عيسي مسيح (ع) دانسته شده و اين روز جشن گرفته شده و آغاز سال قرار گرفت.

.

سنايي شاعر بلند آوازه ايراني در اشاره به اين تقارن چنين سروده است:

به صاحب دولتي پيوند،

 اگر نامي همي جويي

 

كه از پيوند با عيسي،

 چنان معروف شد يلدا

به جز جشن شب یلدا، نمادهای ایرانی آن نیز به آيين و مراسم مسيحيان در كريسمس راه یافت؛ مثلاً به جای درخت سرو که در شب یلدای ایرانی با دو رشته نوار نقره‌اي و طلايي آراسته می‌شد، درخت كاج را (که به نظر، در آن سرزمین، بیشتر در دسترس یا مقدس‌تر بود) تزيين كرده و همچنان تزئين می‌کنند.

همچنین يلدا از نظر معني معادل كلمه نوئل از ريشه ناتاليس رومي به معني تولد است و نیز گفته می‌شود که لباس و کلاهی که در سال نو میلادی، افرادی به نام بابا نوئل استفاده می‌کنند نیز همان لباس و کلاه موبدان ایرانی است. درباره درخت کریسمس و ستاره بالاي آن هم از منابع رومي نقل شده که پيران و پاکان در اين شب با لباس نو به تپه‌اي رفته و در نیایشی رو به آسمان، از خداوند مي‌خواستند که آن «رهبر بزرگ» (ابرمرد) را براي رستگاري آدميان گسيل دارد و باور داشتند که نشانه زايش آن ناجي، ستاره‌اي است که بالاي کوهي به نام کوه فيروزي ـ با درختاني بسيار زيبا ـ پديدار خواهد شد که این باور ایرانیان، امروزه در تزیین کاج‌های کریسمس با ستاره به کار می‌رود.

جمع بندي:

با مروری کوتاه بر یکی از آیین‌های کهنِ نیاکانمان، درمی‌یابیم که در قدیم، ایرانیان از هر فرصتی برای شادی و شاد زیستن بهره می‌بردند و يلدا ـ که به ظاهر سرما و ظلمت بود ـ نیز از دید آنان فرصتي بود براي شاد زيستن. این نگرش به زندگی و فرهنگ سازی آنان، آیینی به وجود آورد که امروزه پس از گذشت نزدیک به دو هزار سال، هر سال مایه شادی قلب‌های بسیاری از انسان‌ها در سراسر گیتی می‌گردد. آنان ساختند و از آنان، به دنیا مي‌رفت، آنچه می‌بایست می‌رفت؛ و الان دیگران می‌سازند و از آنان، به ايران می‌آید، آنچه ناگزير، می‌باید بیاید!

http://www.asriran.com

 

کميته بين المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com