|
احمدی نژاد از مظاهر کهن ملی و نیاکانی استفاده ی ابزاری می کند ما دارای یک حکومت دینی و ایدئولوژیک هستیم که اهمیت دادن به محیط زیست و آثار فرهنگی را تضعیف دین و حتا شرک قلمداد می کند
شمس رنجبر: آقای طبرزدی چند سال پيش وقتی کميته نجات پاسارگاد با اعتراض های گسترده خود در ارتباط با آبگيری سد سيوند مقابل سازمان ميراث فرهنگی ايران موضع گيری کرد. افراد سياسی چه در ايران و چه بيرون از ايران چندان خودشان را درگير اين موضوع نکردند.. البته اکنون تا اندازه ای نگاه ها تفاوت کرده و حداقل شخصيت هاي سياسی اپوزيسيون در داخل و خارج از ايران متوجه اين مساله شده اند ولی همچنان نگاه مردان و زنان سياست نسبت به مسايل ميراث فرهنگی کمرنگ است. شما به عنوان يک فعال سياسی فکر می کنيد که توجه به مسايل ميراث فرهنگی تا چه اندازه در يک جامعه ای چون جامعه ما می تواند اهميت داشته باشد؟
حشمت الله طبرزدی: من باید اعتراف کنم که اپوزسیون تا چند سال پیش به اهمیت حفظ اثار باستانی و نیاکانی مثل امروز اگاه نبود. البته برخی بزرگان مثل شادروان دکتر ورجاوند به دلیل رشته ی تحصیلی و توجه به تمدن ایرانی و پارسی بیش از دیگران ،در این زمینه ها کار می کردند. اما به نظر من این دوستان محترم در کمیته ی نجات پاسارگاد بودند که این حساسیت های مثبت را برانگیخته اند.البته به مرور وضع بهتر شده است. من هیچ گاه فراموش نمی کنم و قتی که سال1385 پس از دوسال ونیم از زندان به مرخصی امده بودم دیدم که این کمیته یک فضای فرهنگی جدیدی به وجود آورده. در آن زمان افرادی چون دکتر ورجاوند و مهندس زعیم نیز خوب کار می کردند. من خودم تحت تاثیر این فضای مثبت بود که عید سال 1386 به تخت جمشید رفتم و ان سفرنامه ی معروف را نوشتم. در شرایط فعلی مسئله ی محیط زیست و حراست از اثار باستانی و نیاکانی به عنوان یک امر فرهنگی و حتا حقوق بشری برای مبارزین و کوشندگان مدنی مطرح است. در واقع بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته اما هنوز باید در این زمینه کار کرد. کار شما مثل دیده بانی است. یعنی هشدار می دهید و دیگران را اگاه می کنید. هر اندازه شما در ان کمیته بیشتر کار کنید،لایه های گوناگون جامعه نیز حساس تر خواهند شد. اما باید بپذیریم که در این زمینه هنوز بسیار عقب هستیم. به نظر من زمان زیادی طول کشید تا ما به این اگاهی برسیم که حفاظت از میراث فرهنگی و محیط زیست یک الزام فرهنگی و زیست محیطی و حقوق بشری است.
شمس رنجبر: اکنون دو سال از آبگيری سد سيوند گذشته است. و کاملا روشن شده که نظر بيشتر کارشناسان مبنی بر زيان های اين کار درست بوده است. کما اين که ما اکنون با مصِبت های زيست محيطی ناشی از اين آبگيری مثل سوختن تالاب بختگان و کر و مشکلات کشاورزان از يک طرف و مشکلات ميراث فرهنگی مثل نم و رطوبت زمين های دشت پاسارگاد و اثر آن بر آثار تاريخی از طرف ديگر روبرو هستيم. اما همچنان نه تنها آقای احمدی نژاد و معاون ايشان که مسئول سازمان ميراث فرهنگی است حاضر نيستند از خر شيطان پايين بيايند ديگر مسئولان دولتی هم هيچ کدام سخنی از اين نابخردی نمی گويند.. به نظر شما اين خيل مسئولين دولتی ساکت درمورد ميراث ملی و بشری ايرانزمين هيچ کدامشان درکی از اين مسايل ندارند يا واقعا جرات اين کار را ندارند؟
حشمت الله طبرزدی: به نظر من این معضل ناشی از چند عامل متفاوت است. اول این که حفاظت از محیط زیست یا دفاع از اثار نیاکانی و باستانی به عنوان فرهنگ ملی در نیامده است. من در سفر اخیری که به اصفهان داشتم از نزدیک دیدم که در مقابل چشم ملیون ها شهروند اصفهانی چگونه چارباغ تخریب شده است. اگر همه ی مردم به اهمیت موضوع واقف بودند هیچ گاه اجازه نمی دادند به بهانه ی احداث مترو با این اثر تاریخی و زیست محیطی این گونه برخورد کنند. یا مورد دیگر زاینده رود است که به مرور خشک می شود.پس باید بپذیریم که اگاهی عمومی در این زمینه کم است. دوم این که حکومت فعلی ایران برای روش های علمی در زمینه ی حکومت داری ارزش قایل نیست. چون اکثر رهبران از حوزه ی علمیه ای امده اند که به علم تجربی بی اعتنا است و فقط برای علم حدیث و فقه اهمیت قایل است. خوب این مدیریت غیر علمی اثر خود را در همه ی زمینه ها خواهد گذاشت. سوم این که کشور ما به لحاظ کشاورزی مکانیزه و تکنولوژی روز ضعیف است و به همین دلیل هر گاه در زمینه ای کم می آورند فورا به تخریب محيط زیست مبادرت می کنند تا احتیاج روز خودشان را برآورده کنند.نکته ی آخری این است که ما دارای یک حکومت دینی و ایدئولوژیک هستیم که اهمیت بیش از پیش به محیط زیست و آثار نیاکانی را تضعیف دین و حتا شرک قلمداد می کند. اگر شما به آموزه های این ها توجه کنید در خواهید یافت که معتقدند:آنچه در زمین و اسمان است برای بشر افریده شده. به قول دانشمند و تاریخ دان متاخر اقای توین بی اموزه ها ی ادیان سامی این بوده است که همه چیز برای انسان. البته اگر کار روشنگری ادامه پیدا کند معلوم خواهد شد که برداشت ناصحیح از متون مقدس موجب این ذهنیت شده و روشنفکران طرفدار ادیان مربوطه می توانند این بد اموزی ها را اصلاح کنند.این یک امر تاریخی و عقیدتی است که برای اصلاح ان باید تلاش کرد. بی دلیل نیست که حتا برخی مسئولین محیط زیست در ایران واهمه دارند که مبادا از سوی برخی علمای دینی یا مسئولین متعصب به شرک یا پیروی از ایین زرتشتی متهم شوند. چون این ها اثار نیاکانی را از مصادیق شرک و دفاع از محیط زیست را بی اعتنایی به متن مقدس تبلیغ می کنند.
شمس رنجبر: شما فکر می کنيد اين برای يک سياستمدار شرم آور نيست که رياست جمهورهای کشورهای ديگر فرهنگ سرزمينی را که او رييس جمهور و وزير و وکيلش هست تحسين می کنند و او نه تنها به اين فرهنگ بی توجه است بلکه سبب تخريب آن هم می شود؟
حشمت الله طبرزدی: به نظر من و عطف به پاسخ های سه گانه ی پیش،برای یک رییس جمهور اسلامی فقط این مسئله شرم اور است که در کشور تحت امر او مظاهر ملی از مظاهر اسلامی پر رنگ تر باشد. زیرا برای او این اموزه وجود داشته است که مناره های مسجد باید از گلدسته های کلیسا بلند تر باشد.او موظف است کشوری بسازد که در ان از هر گوشه صدای اذان-بلند تر از هر صدایی- به گوش برسد. او باید جامعه ای تربیت کند که صف نماز جماعتش به کیلو متر ها برسد و از دیگر کشور ها در این زمینه جلو بزند. او باید به لحاظ سلاح و عده و عوده به جایی برسد که از کفار و مشرکین برتر باشد. این ها اموزه های دینی برای یک رییس جمهور اسلامی است.اگر شما در متن ادیان سامی یک مورد یافتید که به دفاع از اثار نیاکانی یا اساطیری امر کرده باشد،باید از رییس اسلامی اش بخواهید تا در برابر حفاظت از چنین اثاری احساس مسئولیت نماید. در مورد محیط زیست نیز حرف توین بی قابل تامل است. بنابراین برای یافتن پاسخ درست در این زمینه می بایست به متن مبانی ایدئولوژیک توجه داشت. هرگاه یک دین تاریخ گذشتگان را به عنوان تاریخ اساطیر به حساب بیاورد باید از پیروان آن انتظار داشت تا به هر وسیله ی ممکن پاسارگاد و تخت جمشید را از بین ببرند. کاری که طالبان با مجسمه ی بودا کرد یک کار دینی و ایدئولوژیک بود. اگر خلخالی به چنین امری موفق نشد ،به این معنا نیست که از احمدی نژاد انتظار داشته باشید مقبره ی کوروش بزرگ را محافظت کند.
شمس رنجبر: آقای احمدی نژاد پس از چند سال رييس جمهور بودن و سکوت در مقابل ويرانگری های معاونش اکنون شروع به تحسين فرهنگ ايران کرده است. شما در سخنان ايشان صداقتی هم می بينيد يا دارند از ديگران دنباله روی می کنند. و يا موقع انتخابات است و باز دارند بازارگرمی می کنند.
حشمت الله طبرزدی: به نظر من چند عامل در این امر دخیل است. اول این که احمدی نژاد به مرور از یک رییس ایدئولوژیک به یک ادم عمل گرا تغییر ماهیت می دهد. برای این که به تعبیر آيت الله خمینی ملی گرایی شرک است. ما می دانیم که تجلیل از فرهنگ ملی و نیاکانی از مصادیق بارز ملی گرایی است. ولی احمدی نژاد نیز دریافته است که مردم ایران ذاتا ملی گرا هستند و به مظاهر تمدن و فرهنگ کهن خود ارج می نهند. پس احمدی نژاد باید به این فرهنگ رو بیاورد یا حداقل تظاهر کند تا با مردم همنوا شود. دوم این که او هم انسان است و از شرایط تاثیر می پذیرد.اگر یادتان باشد او 2 سال پیش در ایام نوروز به تخت جمشیدی رفت که آقای خامنه ای نه تنها در سفر شيراز حاضر نشد به آنجا برود که آن را به عنوان مظهر ظلم شاهان معرفی کرد. سوم این که احمدی نژاد از این گونه مظاهر کهن ملی و نیاکانی استفاده ی ابزاری می کند. او می داند که ایرانی ها ناسیونالیست هستند و به همین دلیل با انگشت گذاشتن بر این امور در پرونده ی هسته ای که یک امر اسلامی-حیثیتی تلقی می شود،به نفع حکومت بهره برداری می کند. در صورتی که همگان اگاه هستند که اورانیوم غنی شده محیط زیست را الوده می کند و نمی تواند مورد تایید باشد.حرف های متناقض به دنبال خود اقدامات متناقض را به وجود می اورد. شمس رنجبر: از اين که وقت تان را به ما داديد سپاسگزارم |