|
ارديبهشت فصل بلوغ بهاري به خجسته گى ارديبهشتگان
از: دکتر تورج پارسی کميته بين المللی نجات پاسارگاد اشه Asha يا Ereta واژه اوستايى است كه بچم راستى ، نظم كيهانى يا هنجار هستى است "در گات ها كم و بيش 810 بار از اشا نام آورده شده است " .Ereta درفارسى باستان Arta درسانسكريت Rta ودر پهلوى كهن Artودر پهلوى جديد و فارسى امروزى Ard به زبان انگليسى right به زبان سوئدى rätt از يك ريشه درست شده اند . arta در بخش نخستين نام ارتخشتر يا اردشير كه چم فرمانروايي راستى است يا ارتيان (اردوان ) كه به چم نگهبان راستى است آمده است . " ereta به چم حركت مستقيم ( درست ) براى رسيدن و به دست آوردن است يا به عبارت ديگر : حركت درست ، در زمان ومكان درست و ابزار درست براى دسترسى به نتيجه ى درست است ، " حركت جاودانه اى كه در زمان و مكان جارى است عام ترين قانون مندى جهانست كه ويژگيش تغيير و تازه شدن است . به عبارتى حركت در راستاى رسايى و كمال است بطورى كه هر مرحله از كمال ، نردبانى مى گردد براى مرحله ى ديگر . سكون و آرامش صرفا جنبه ى نسبى دارد . در اين نظم جهانى تنها يك قانون است كه پيوست و پويايي هستى ها را هنجار مى دهد و آن اشا يا قانون راستى وداد است . از آنجاىى كه آدمى در اين دكترين از آزادى گزينش برخوردارست درنتيجه از كشته ى خود مى خورد به همين سبب اشا دركردار او دخالتى ندارد اما برآيند كارش با ترازوى اشا سنجيده مى شود. براصل اىن دكترين " هماهنگى بشر با اشا يا هماهنگ شدن او با نظم جهان هستى برايش آرامش مي آورد " اشاوهيشتاAsha vashishta يا بهترين راستى يا اردى بهشت ،گوهر داد است دومين فروزه اهورايى است كه در جهان مادى نگهبان آتش است چرا كه آتش مظهر پاكى است .گل مرزنگوش Origanum Vulgar يا Origanum majorana اSweet marjoram ويژه ى اشاوهيشتاست اشاوهيشت يا اردي بهىشت نام سومين روز و دومين ماه سال است كه چون نام ماه و روز همانند بشود ارديبهشتگان خوا نده و انرا جشن گيرند . اردى بهشت جشن اخلاق و فضيلت آدمى است ، جشن نيكى و نيك كردارى است چرا كه راستى بهترين نيكى است . در نماز روزانه اشه وهيشت يانماز اشه زرتشتيان خوانند. اشم وهو وهيشتم استى اوشتا استى اوشتا اهماىى هيت اشايى وهيشتايى اشم
ashem vohű vahishtem astî
Holiness (Asha) is the best of all good: راستى بهترين نيكى است ، خرسندى است . خرسندى براى كسى كه راستى را براى بهترىن راستى بخواهد.
اردي بهشت فصل بلوغ بهاري در استان پارس به ويژه درشيراز است ، شيراز اقليم رنگ و بو مي شوديا به تعبير دقيقى" خلعت اردىبهشتى " مي پوشد به "راستي صولت برد مي آرامد و اوان دولت ورد مي رسد " "و جمال دختر رز نور چشم " همگان مي گردد ، پيراهن برگ بر درختان چون جامه ي عيد نيك بختان اول اردي بهشت ماه جلالي بلبل گوينده بر منابر قضبان بر گل سرخ از نم اوفتاده لالي همچون عرق بر عذار شاهد غضبان اين حال وهوا ي اردي بهشتي است كه : چو آب مى رود اين پارسي به قوت طبع ،آنچنان كه در بهشت فصل ، طبع شاگردان مدرسه نيز به سرايش مي پردازد و گله و زاري مى كند بي گمان از قيل قال مدرسه دلش مي گيرد و فرياد مي زند : اردي بهشت مردم اردي جهنم ماست زيرا كه در دبستان غوغاي درس برپاست ! آيا حافظ در بهار توبه شكن ،در اردي بهشت ، ماه مي ، ماهي كه خم ها به جوش مي آيند و هوا شراب خواره مي شود ازقيل قال مدرسه دلش مي گيرد و فرياد بر مي دارد كه ما پژواكش را مي شنويم : حاشا كه من به موسم گل ترك مي كنم من لاف عقل مي زنم اين كار كي كنم مطرب كجاست تا همه محصول زهد و علم در كار بانگ و بربت آواز ني كنم از قيل قال مدرسه حالي دلم گرفت يك چند نيز خدمت معشوق و مي كنم كو پيك صبح تا گله هاى شب فراق با آن خجسته طالع فرخنده پى كنم چرا حافظ به ياد حكايت جم و كاووس كي مي افتد و بي ترس و بيم "نامه ي سياه " را به هيچ مي گيرد ؟ كي بود در زمانه وفا ؟ جام مى بيار تا من حكايت جم و كاووس كى كنم از نامه ي سياه نترسم كه روز حشر با فیض لطف او سد ازين نامه طى كنم اين جان عاريت كه به حافظ سپرد دوست روزى رخش ببينم و تسليم وى كنم آيا اين همان فتواي عقل بر دانا ست كه پورسينا نيز آنرا مطرح كرده است ؟ مي حلال گشت به فتواي عقل بر دانا مي حرام گشت به فتواي شرع بر احمق در هواى بهارى پارس آنهم وقت گل چشم بستن بر جمال دختر رز كار ديوانگانست : من كه عيب توبه كاران كرده باشم بارها توبه از مى وقت گل ديوانه باشم گر كنم شاعر ملی « ادیب برومند » نيز در وصف اردیبهشتِ بهشت گونه سپاهان سروده است : خرّما شهر سپاهان ، خاصه در اردیبهشت / کز صفایش بازیابی جلوه خرم بهشت بنگر از هر سو به هم پیوسته خرمن های گل / بنگر از هر جا به هم روییده سبزی های کشت آتشین گل های صد برگش به باغ اکنون دمید / آنچنان که آذرگشسب افروخت نار زردهشت بوی گل ها بشنو و رشد درختان بازبین / زان چه بستان بان نشاند و زان چه کشتاورز کشت
۱_ على اكبر جعفرى ، فصل نامه اشا
|