International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to English Section

       

1
 

پيوند به صفحه اصلی

 

 

نامه ی نوه چنگيز مغول به پاپ به زبان فارسی

 

سند مهمی  از  وسعت عملکرد زبان فارسی در قرن سيزدهم ميلادی *

از: ضيا  فتح راضی، پژوهشگر تاريخ ايران

 عکسی ازنسخه فارسی نامه خان مغول به پاپ

که در آرشيو مخفی واتيکان نگاهداری می شود

برای ديدن اندازه اصلی لطفا روی آن کليک کنيد:

پس از تسلط اعراب،  ایرانیان که به اهمیت داشتن یک زبان خودی مشترک برای ارتباط اقوام مختلف ایرانی پی برده بودند، از بطن زبان عربی با استفاده از لغت های پهلوی وعربی و بکارگیری خط عربی (که خود در تکمیل و زیبا سازی آن سهم بسزائی داشتند)  زبان جدیدی را بوجود آورند. متون اولیه این زبان در حدود دویست سال بس از هجوم اعراب ظاهر شدند. با پیشرفت و تکمیل آن که دویست سال دیگر بطول انجامید، زبان فارسی به آخرین درجه پیشرفت از نظر دستوری رسید – بطوری که شاهنامه فردوسی هنوز هم بعد از هزار سال قابل خواندن و فهم برای ایرانیان است.

پس از این دوره، زبان فارسی نه تنها در ایران بلکه در اغلب کشورهای منطقه از مصر گرفته تا چین مورد استفاده بوده است. جاده ابریشم، به گسترش زبان فارسی کمک کرد.

در اهمیت زبان و ادبیات فارسی که مانند زرهی تا بحال یکپارچگی و همبستگی ایرانیان را حفظ کرده است، نمی شود به اندازه کافی سخن گفت.

یکی از مدارکی که وسعت دایرهً عملکرد زبان فارسی را بصورت جالبی نشان میدهد، نامه گویوک خان نوهً چنگیز خان مغول است که در جواب نامه پاپ "اینوسنت چهارم" در سال 1246 نوشته شده است.  این جواب اول در دو نسخه بزبان های مغولی و "اویغور" نوشته شده بود ولی خان مغول اصرار داشت آن را بزبانی هم بنویسند که در دربار پاپ  قابل خواندن و فهم باشد.  پس از مذاکره با فرستادگان پاپ به این نتیجه رسیدند که افرادی در هر دو دربار به زبان فارسی آشنائی دارند. بنا بر این نسخه سوم بزبان فارسی نوشته و مهر شد و آنرا به نمایندگان پاپ دادند.

این نسخهً فارسی که به عرض بیست سانتی متر و به طول یک متر و دوازده سانتی مترمیباشد، خوشبختانه هنوز هم بصورت سالم در آرشیو مخفی واتیکان نگهداری میشود و ماخذ اغلب ترجمه هائی است که از آن نامه در کتابها از جمله (Christopher Dawson – Mission to  Asia  )  میشود پیدا کرد.

این نامه همچون سنگ نوشته های قدیمی دارای مقادیری (هزوارش) است. علت هم شاید آن باشد که دبیر از طایفه (اویغور) بوده و با وجود آشنائی به فارسی آنرا به سبک (اویغور) با حذف نقطه ها نوشته است. علاوه بر آغاز نامه که بزبان ترکی است در آن جند لغت (اویغور – ترکی) هم بچشم میخورد. در متن  بجای کلمه ترکی – مغولی "آسمان ابدی" کلمه "خدا" بکار رفته است. . تاریخ نامه در پایان به هجری قمری و به عربی میباشد.

 

سابقهً  تاریخی

در سال 1245 پاپ (اینوسنت چهارم) عده ای را برای تحقیق از اوضاع و احوال مغولها  به مغولستان فرستاد. دو نفر آز آنها  ( (Giovanni da Pian del Carpine و  (Lawrence of Portugal)  در24 اوت سال 1246 هنگامی  به قراقوروم پایتخت مغولستان  رسیدند و پیغام پاپ را تسلیم کردند که  گویوک خان در حضور عده زیادی از شاهان و سران کشورهای مختلف بعنوان خان بزرگ بر تخت مینشست.

 گویوک خان همانگونه که در جوابیه اش به دو نوشته پاپ ذکر میکند،  تصورمیکرد ارسال این نمایندگان از طرف پاپ برای اعلام تسلیم و بندگی میباشد و در ضمن جواب به سوالات پاپ از او خواست  که به اتفاق تمام شاهان اروپائی به دربار او بیاید و شخصا اعلام بندگی بکنند و گرنه او آنها را بعنوان دشمن خود تلقی خواهد کرد.

 

بازنویسی نامه گویوک خان

 

منکو تنکری کو چندا

کورالغ اولوس ننگ تالوی نونک

 خان یرلغمز

 

این مثالیست بنزدیک پاپاء کلان فرستاده شد

بداند و معلوم کند ما نبشت دو زفان

ولایتهاء کرل َکنکا ش کردست اوتک ایلی بندگی

فرستاده از ایلچیان شما شنوده آمد

و اگر سخن خویش برسید   توکی پاپاء کلان با کرل لان جمله  بنفس خویش

بخدمت ما بیائید هر فرمان یاساء کی باشد آن وقت بشنوانیم .

دیگر گفته اید کی مرا در شیلم درآی نیکو باشد خویشتن مرا

دانا کردی  اوتک فرستادی این اوتک ترا معلوم نکردیم

دیگر سخن فرستادی " ولایتهای مجار و کرستان را جمله

 گرفتیت مرا عجب می آید ایشان  را  گناه چیست ما را بگوید"  این

 سخن ترا هم معلوم نکردیم -  فرمان خدای را

چنگیز خان و قاآن هر ئو شنوانیدن را فرستاد  - فرمان

خدای را اعتماد نکرده اند هم چنان که سخون توایشان

نیز دل کلان داشته اند – گردن کشی کرده اند – رسولان

ایلچیان ما را کشتند – آن ولایتها مردمان را خدای

قدیم کوشت و نیست گردانید – جز از فرمان خدای کسی از

قوت خویش چگونه کوشید چگونه گیرد – مگر تو همچنان

میگوئی که من ترسایم خدای را می پرستم زاری می کنم 

می یابم – تو چه دانی که خدای که را می آمورزد،  در

حق که مرحمت می فرماید – تو چگونه دانی که همچنان سخن

می گوئی  - بقوت خدای آفتاب بر آمدن و تا فرو رفتن  جمله

 ولایتها را ما را مسلم کرد است میداریم - جز از فرمان

 خدای کسی چگونه تواند کرد – اکنون  شما بدل راستی بگوئید کی

ایل شویم کوچ دهیم -  تو بنفس خویش بر سر کرل لان

همه جمله یک جای بخدمت و بندگی ما بیائید - ایلی شما را آنوقت معلوم

کنیم و اگر فرمان خدای نگیرید و فرمان ما را دیگر کند شما را ما یاغی

دانیم همچنان شما را معلوم می گردانیم و اگر دیگر کند آنرا ما می دانیم

خدای داند  -  فی اواخر جمادی الاخر سنه اربعه اربعین و سته میه 644

 

 

بازنویسی به فارسی امروزی ( با استفاده از مقاله " مغولها و پاپها"  نوشته Paul Pelliot  1922/23)

 

تیتر  نامه از ترکی:

 

بنیروی آسمان ابدی

  و کل مردم بزرگ (طوایف مغول)

  فرمان خان:

 

متن  نامه:

 

این فرمانیست که به پاپ بزرگ فرستاده شد

برای اینکه بداند و بفهمد به دو زبان نوشته شد.

پیغام ایلی (بیعت) و بندگی شما  بتوسط نمایندگانـتان در مجلس شاهان شنیده شد.

هنگامی که این پیغام ما رسید خود تو پاپ بزرگ شخصا باتفاق همه شاهان (اروپائی)

به خدمت ما بیائید. آنگاه تمام فرامین ( یا سا) را به شما توجیه میکنیم.

دیگر گفته اید که تعمید برای من آینده نیکی خواهد آورد این مطلب را فهمیدیم.

تقاضائی(دعائی) فرستادی – این تقاضا (دعای) ترا نفهمیدیم.

سخن دیگری فرستادی که "ولایتهای مجارستان و کشورهای مسیحی را گرفتید –

تعجب میکنم که گناه ایشان چیست – به ما بگوئید"

این سخن ترا هم نفهمیدیم. جنگیز خان و قاآن  هر دو فرمان خدا را برای اطلاع

آنها فرستادند. ولی آنها به فرمان خدا اعتماد نکردند (وقعی ننهادند)،  همچون سخن

تو ایشان نیزمتکبر بوده اند، گردن کشی کرده اند- رسولان و نمایندگان ما را کشتند.

 مردمان آن ولایتها را خدای ابدی کشت و نیست گردانید. و گرنه جز از فرمان خدا

کسی چگونه تواند با قوت خویش بکشد و بگیرد؟

توکه همچنان میگوئی "من مسیحی هستم، خدارا میپرستم و زاری میکنم" مگر تو چه

دانی که خدای که را می آمرزد و در حق که مرحمت می فرماید؟  تو چگونه دانی که

اینگونه سخن میگوئی؟

ما میدانیم که خدا بقوت خود اختیار تمام ولایتها را از مشرق تا مغرب بما مسلم کرده

است. جز از فرمان خدا چگونه کسی میتواند این کار را بکند.

اکنون  شما براستی بگوئید که آیل شویم (بیعت کنیم) و بشما خدمت کنیم، تو

شخصا باتفاق همه شاهان با هم  بخدمت و بندگی ما بیائید –  ایلی (بیعت) شما

آنوقت معـلوم خواهد شد.

و اگر فرمان خدا را قبول نکنید و  فرمان ما را انجام ندهید ما شما را یاغی خواهیم

دانست و با شما همانگونه رفتار خواهیم کرد. اگر دستور ما را انجام ندهید ما آنرا

خواهیم فهمید و خدا هم خواهد دانست.

آخر جمادی الاخر سال ششصد و چهل و چهار -  مطابق با  یازده نوامبر 1246 میلادی

لندن ـ مارس 2009

www.savepasargad.com

 

 

*يک توضيح:

در پی انتشار مطلب بسيار جالب آقای ضيا فتح راضی نامه ای داشتيم از يکی از خوانندگان مان مبنی بر اين که متن نامه  ی خان مغول، سال ها قبل و بوسيله شخص ديگری ترجمه شده است. مراتب به اطلاع دوست گرامی آقای فتح راضی رسانده شد و ايشان با جستجو در اينترنت بالاخره مطلب مزبور را که در سال 1352 و به ترجمه آقای مسعود رجب نيا  و در مجله «هنر و مردم» از انتشارات وزارت فرهنگ و هنر سابق به چاپ رسيده بود يافتند. اين مطلب اکنون در آرشيو سازمان ميراث فرهنگی نگاهداری می شود.  آقای فتح راضی از ما خواستند که لينک آن را در زير مقاله ی  ايشان بگذاريم تا هم حقی از کوشندگان قبلی ضايع نشده باشد و هم بتوان از طريق مقايسه ی دو ترجمه به آگاهی های بيشتری دست يافت. ضمناً در مقاله آقای رجب نيا تنها کليشه  ی کوچکی از قسمتی از نامه آمده است حال آنکه آقای فتح راضی با تماس با واتيکان کليشه ی اسکن شده کاملاً روشتی از آن را تهيه کرده اند که همراه با متن در سايت ما منتشر شده است. با تشکر از آقای فتح راضی،  لينک مقاله آقای رجب نيا در زير می آيد.

http://www.ichodoc.ir/p-a/CHANGED/136/html/136-32.HTM

 

سايت کميته نجات پاسارگاد