International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

Link to English Section

يبانيه ها  |  پاسارگاد  |   خبرها  |  مقالات   |   هنر و ادبيات |    تاريخ  زدايي  | ديداري ـ  شنيداري  | جشن های ايرانی | محيط زيست |  تماس |  جستجو

12 آذر  1387    (2547 سال پاسارگارد)  2  دسامبر 2008        ============      کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

پيوند به صفحه اصلی

 

 

منشور حقوق بشر گران بها ترین دستاورد بشریت

 

 

این منشور محصول خون میلیون ها، شاید میلیاردها انسانی ست که از صدور منشور کورش بزرگ تا دهم دسامبر 1948 قربانی مسکوت گذاشتن عامدانۀ فضیلت شده اند

 

 

از: محمد عارف

به رسم هرسال و ماه و روز و ساعت و دقیقه و ثانیه: به یاران کورش بزرگ

 

در روز دهم دسامبر 1948 منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد تصویب شد. زمان، دوره و پروسۀ نوشته شدن و تصویب منشور حقوق بشر به تنهایی گویای تاریخ بشریت، تاریخ انسانیت، تاریخ قضاوت، شعور و خرد، فلسفه و تکامل جان انسان است. از خود می پرسیم:

- چرا سال 1948؟

- چرا برای نخستین بار در تاریخ بشر، به صورت رسمی با رای مهمترین کشورهای متمدن جهان؟

- چرا برای نخستین بار ثبت برابری حقوق انسان ها بدون در نظر گرفتن جنسیت، نژاد، تعلاقات دینی و مذهبی و سیاسی و گروهی؟

- چرا تکامل انسانیت و هومانیسم تا همین شصت سال پیش به طول انجامیده بود؟

- آیا همان منشور تا به امروز رعایت شده است؟

- آیا همۀ اعضای کنونی سازمان ملل متحد به این منشور پایبندند و آنرا در کشور های خود اجرا می کنند؟

- اگر نه، تکلیف منشور و اعضایی که طبق این منشور عضو سازمان ملل متحدند و به آن عمل نمی کنند، چیست؟

- و ده ها پرسش دیگر ...

 

پیامدها و تجربیات تکاندهندۀ جنگ جهانی دوم باعث شد که راهی دیگر به جز جنگ جسته و یافته آید. از خود می پرسیم: « یعنی آنچه در منشور سازمان ملل متحد آمد، پیش از آن ناشناس و نامکشوف بود؟»

نه. بی تردید. همۀ کشورهای متمدن جهان، از منشور کورش بزرگ خبر داشتند، هومانیسم و عصر روشنگری را پشت سر گذاشته بودند، انقلاب فرانسه، ایالات متحدۀ آمریکا، انقلاب آلمان و روسیه، جنبش مشروطیت ایران، را خواسته و پرداخته وبرخی را  برانداخته و از سر گذرانده بودند. تئوری تکامل داروین را می شناختند، اگر برخی باور نداشتند، حداقل در ته قلب تردید داشتند به حقانیت برتر دانستن گروهی بر گروهی دیگر. اما متن هیچیکدام از قوانینی که پیش از منشور سازمان ملل متحد نوشته یا تصویب شده بود، برابری حقوق انسان ها را تضمین نمی کرد. دلیل این تأخیر و سردرگمی چه بود؟

 

از قرن پانزدهم، و به ویژه از قرن هفدهم، تا پایان جنگ جهانی دوم را بایستی دوران کولونیالیسم عینی دانست. یعنی پنج قرن حکومت امپراطوری های بزرگ استعماری: امپراطوری بریتانیا، اسپانیا، فرانسه، عثمانی، هلند، ایتالیا، آلمان و ایران...

البته با تفاوت هایی بین این امپراطوری ها. برای نمونه: امپراطوری صفوی و عثمانی به هر حال در خانۀ خود بودند. هر دو محلی و اسلامی. اما دیگر امپراطوری ها مسیحی محسوب می شدند و اشغالگر. این دوران دو رو داشت. یکی استعمار و استثمار و غارت، دیگری همجوشی فرهنگی و علمی. بسیاری از کشورهای عقب ماندۀ آن دوران، رشد علمی و عروج تاریخی شان را مدیون همان استعمار هستند.

پس دانستن و شناخت حقوق طبیعی-مدنی انسان، فرع بر حفظ امپراطوری ها بود. پذیرفتن رسمی و گنجاندن برابری حقوق بین انسان ها، بدون در نظر گرفتن به اصطلاح نژاد، جنسیت، ملیت، دین و تفکر، به معنی به رسمیت شناختن برابری حقوقی همۀ انسان های جهان بود. پس بایستی که به حکومت های استعماری پایان داده می شد. و این امکانپذیر نبود، چرا که اگر یکی از قدرت ها می پذیرفت، دیگری فرصت طلبانه جایگزینش می شد. پس هر کدام با چنگ و دندان از محدوده و حیطۀ امپراطوری اش دفاع می کرد. همۀ جنگ های پنج قرن گذشته به همین باور و جهان نگری باز می گردند. انسان قرن بیستم اما انگار بایستی تا سرحد ابتذال و سقوطی حتمی پیش می رفت تا به این سرافت می افتاد که راهی دیگر باید جست.

جنگ جهانی اول به خاطر پیشرفت های تکنولوژیکی، از جمله در رسانه های گروهی، مخابرات، هواپیمایی، توپخانه و گازهای شیمیایی و ...، با هیچکدام از جنگ های پیشین قابل مقایسه نبود. به همین دلیل هم مایۀ فروپاشی امپراطوری عثمانی و هابسبورگ، و جابجایی بی سابقۀ مرزها در سرتاسر جهان شد. نگاهی به مرزبندی کشورها، به ویژه در قارۀ آفریقا، نشاندهندۀ این مهندسی شتابزده و ناقانونمند است. جنگ جهانی دوم اما، چنان جنون زده بود که هرگونه اخلاق و قانونی را زیر پا گذاشت. و انسان قرن بیستمی تازه بعد از جنگ جهانی دوم به تصویر هراس انگیز خودش در آینۀ تاریخ 45 سال گذشته نگاهی انداخت و مجبور شد تن بدهد به منشور حقوق بشر. گذشته از این در سرتاسر جهان جنبش های رهایی بخش نزج گرفته بودند. گاندی ها، مصدق ها، ناصرها، بعدها آلنده ها، و ... این جریان را رهبری می کردند.

 

پس اعلاميه ی حقوق بشر سازمان ملل متحد محصول تجربیات تلخ و دانستنی خونبار است. این اعلاميه محصول خون میلیون ها، شاید میلیاردها انسانی ست که از صدور منشور کورش بزرگ تا دهم دسامبر 1948 قربانی مسکوت گذاشتن عامدانۀ فضیلت شده اند. فضیلتی که انسان می شناخت، فضیلتی که قربانی قدرت و طمع شده بود.

و دقیقاً به همین دلیل است که اعلاميه ی حقوق بشر گران بها ترین دستاورد بشریت است. قوانینی مطلق که در صورت اجرا شدن، صلحی مطلق به بشریت و جهان فدیه خواهند کرد.

 

دسامبر2008ـ کلن، آلمان

 

کميته بين المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com