|
مکان آتشکده آذربرزین مهر
رويای اصفهان
از: احسان رعنايي*
رهگذران و گردشگران چهار باغ اصفهان به خصوص در زمان صفویه، شهری را در طول یک محور به ظاهر عبوری می دیده اند که گرد همایی عناصری همچون مسجد، مدرسه، بازار، کاخ، دولتخانه و تفرجگاه های خصوصی یا عمومی در امتداد معبری منحصربه فرد به لحاظ ساماندهی عبور و مرور سواره و پیاده در زمان خود، آن را تشکیل می داده است.
در انتهای جنوبی این محور خطی، کاخ هزار جریب در میان باغ وسیع و مربع شکل هزار جریب با دو حوض سنگی بزرگ در دو طرف به عنوان استراحتگاه شاهی قرار داشته که محل کاخ در میدان آزادی فعلی بوده است. هر گوشه این باغ توسط برج های کبوتر مشخص می شده که اکنون یکی از آنها در انتهای خیابان شیخ صدوق و دیگری در غرب دانشگاه اصفهان پابرجاست. ورودی این باغ، سردر عظیم و بی مانند و محل آن نزدیک به تقاطع خیابان نیکبخت فعلی و چهار باغ بالا استوار بوده و در مقابل آن حوض بزرگ زیبایی آب را در آبراه میانی به جریان می انداخته است. در سوی شمالی خیابان در کنار ورودی باغ ها و کاخ های دولتخانه صفوی کاخ جهان نما در دو طبقه در محل فعلی دروازه دولت رو به چهار باغ و تداعی کننده هنر و نبوغ خیره کننده استادان هنرمند برپا بوده است. در طول خیابان، مدرسه چهار باغ به عنوان موزه یی عظیم از انواع کاشی کاری و گره چینی است. مدرسه یی که با عبور از میان حیاط و برخورداری از آب جاری، یگانگی خود را به رخ می کشد.(تصویر بالا) در کنار مدرسه، بازارچه بلند محل داد و ستد روزمره بوده است. علاوه بر اینها در دو سمت خیابان سردر باغ های سلطنتی وجود داشته که دقت و توجه زیادی شده تا در نهایت زیبایی ساخته شوند و اعجاز و آفرین هر بیننده را بر انگیزند. سرتاسر خیابان و در وسط آن معبری سنگی برای آب تعبیه شده بود تا علاوه بر سیراب کردن باغ ها، فضای زنده و فرح بخشی را تداعی کند. پل الله وردی خان (سی وسه پل) نیز با دیوارهای بلند هماهنگ با دیوارهای خیابان با طاق ها و غرفه هایی برای تماشای مناظر اطراف رودخانه دسترسی چهار باغ عباسی به چهار باغ هزار جریب در دو سوی زاینده رود را فراهم کرده است.
این طرح جامع، نشان دهنده ذهنیتی دوراندیش و نگرشی همه جانبه و دلیل پایداری و منحصر به فردی چهار باغ است، آنچنان که مورد توجه و تحسین گردشگران خارجی قرار گرفته است. بسیاری از این افراد پس از سیاحت در شهرها و کشورهای گوناگون و گردش در باغ ها، کاخ ها و خیابان های معروف جهان با دیدن اصفهان، سوای از آنکه شهر را بهشتی بدیع وصف کرده اند، از گردش در چهار باغ به شگفت آمده اند. دلاواله جهانگرد ایتالیایی قرن 17با طیب خاطر اعتراف می کند «خیابان پوپولو در رم و خیابان پورجورنال در ناپل و خیابان هونرآل در شهر پالرمو، هیچ کدام به پای آن (چهار باغ) نمی رسد.» ژان اوتر فرانسوی در قرن 18 اینجا را روی هم رفته جای شاد و دلنواز و گردشگاهی بی نظیر می داند و دکتر برگش در قرن 19 می نویسد؛ «چهار باغ واقعاً یک خیابان زیبا، باشکوه و بی مانند است و در این خیابان هم مانند سایر آثار اصفهان شکوه طبیعت و هنر انسانی با هم به طور هماهنگ آمیخته شده است و یک اثر بدیع و تماشایی به وجود آورده است.»1
* * * * *
این گنجینه ارزشمند صدها سال در طول نسل های بشری و دگرگونی های تاریخی و طبیعی پابرجا مانده و امروز به عنوان یادگاری بی نظیر برای نسل حاضر خودنمایی می کند. بی تفاوتی و ناآگاهی نسبت به اینچنین اسناد بی همتایی که ذره ذره اجزایش، ارزش های معنوی و تشخص یک نسل و جامعه را در برگرفته، آن هم در شرایطی که گاه جریان اختلاف و حتی درگیری های فرزندان یک خانواده را بر سر مسائل مربوط به حق السهم از ارث والدین می بینیم و می شنویم، جای تعجب فراوان دارد. از طرفی این گمان که متولی اصلی حراست و حفاظت از مناطق و بناهای تاریخی دولت و نهادهایی چون سازمان میراث فرهنگی است، ارتباط بسیاری از ما با شناسنامه گویای فرهنگی و اجتماعی مان را تضعیف و زمینه هرگونه اقدام نسنجیده و احیاناًً لجوجانه و منفعت طلبانه را مهیا می کند. برای نمونه می توان به بلای مخرب و لجام گسیخته یی که سال هاست بر گریبان بافت قدیمی اصفهان چنگ انداخته، اشاره کرد. امروزه به جای بسیاری از بناهای تاریخی و فضاهای سبز طبیعی چه می بینیم؟ نه تنها تلاشی برای مرمت و احیای آنچه از دولتخانه و باغ هزار جریب و چهار باغ قدیم باقی مانده، انجام نگرفته بلکه در نزدیکی محل جهان نما، برج جهان نما چنان قد علم کرده که مدت ها نگرانی و اعتراض کارشناسان داخلی و بین المللی را به دنبال داشته و دارد. در نزدیکی محل سردر و کاخ هزار جریب نیز محوطه های ویرانه وسیع، مته ها و دستگاه های غول پیکر که به بهانه ساخت ایستگاه مترو کف چهار باغ و میدان آزادی را زیر و رو کرده اند، می بینیم. محوطه هایی که اطرافشان با صدها متر حصار به صورتی بسته شده که درون آنها به راحتی قابل رویت نباشد. باید بدانیم که امروزه کف اصلی و بقایای آبراه ها و حوض های سنگی زیر لایه های آسفالت و از سطح فعلی خیابان پایین تر است (با استناد به پیاده رو جلوی سردر مدرسه چهار باغ که با چند پله به سطح پیاده روی امروزی می رسد) و یک حفاری کم عمق هم می تواند سنگفرش ها و آبراه های نفیس را خرد و نابود کند. در محل کارخانه های تاریخی ویران شده یی که می توانستند موزه های صنعت قدیم باشند، یا در نزدیکی حریم سرسبز زاینده رود شاهد رشد ساختمان های مرتفع و تخریب نمای زیبای پل های رودخانه و درختان اطراف آب و ایجاد شلوغی و ترافیک و نابسامانی هستیم.
پس از آغاز عملیات عمرانی و قطع بسیاری از درختان تنومند چهار باغ، علاوه بر مبهم بودن سرنوشت کف اصلی چهار باغ شامل سنگفرش ها و آبراه های وصف شده، خبری از وضعیت بقایای سردر باغ هزار جریب و حوض سنگی نزدیک آن و همچنین بقایای حوض سنگی نزدیک کاخ در دست نیست. اگر تکه یی از این آثار در زیر خاک باقی مانده بهتر است تا اینکه به همراه انبوهی از نخاله ها و خاک های حاصل از تخریب و گود برداری در مناطق خارج از شهر به دور ریخته شده باشد، تا شاید آیندگان به جای نفرین بر عاملان نابودی، به احیای آن آثار همت گمارند.
در سال های اخیر بر اساس تشخیص عده یی که به صرف در اختیار داشتن قدرت اجرایی و تبلیغاتی تمامی فعالیت های خود را خدمت رسانی و تلاش برای رفاه عمومی و عناوینی اینچنین بیان می کنند، نه تنها چهار باغ فرصتی نیافته تا به صورت شایسته احیا شود بلکه تبدیل به مسیری آماده برای عبور مترو شده است. سوای پیامدهای عبور مترو از این محور که صاحبنظران بسیاری نسبت به خطر آن هشدار داده اند و متاسفانه صدای آنها آن گونه که باید به گوش عموم مردم نمی رسد، حتی به اعتقاد برخی کارشناسان، با استفاده از وسایل حمل و نقل منظم و سریع السیر می توان مشکل ترافیک را تا حد زیادی کاهش داد. در حالی که بهانه برخی از مسوولان اصفهان در طرح های بتنی و حجیم، سهولت در حمل و نقل و کاهش ترافیک است. این سوال مطرح می شود که آیا آسفالت خیابان ها و کوچه ها و سرویس دهی تاکسی ها و اتوبوس ها مورد رضایت شهروندان بوده است؟ آیا شهرداری برای دسترسی مستقیم مردم به شهرک های صنعتی اطراف اصفهان حتی یک دستگاه مینی بوس در نظر گرفته است؟ تاکنون چند بار رئیس شورای شهر یا شهردار اصفهان حاضر شده اند حتی به عنوان حرکتی نمادین با دوچرخه به محل کار خود بروند؟ آیا رسیدگی به این موارد که سال هاست استفاده مردم از دوچرخه یا وسایل نقلیه عمومی را مشکل ساخته، تاثیر بهتر و بادوام تری در کاهش ترافیک ندارد؟ و آیا نمی توان مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته، با حفظ میراث تاریخی و طبیعی از امکانات نوین استفاده کرد؟ البته اگر نیت کسانی که سنگ خدمت رسانی به سینه می زنند، به ثبت رساندن پروژه های دهان پر کن نباشد.
* * * * *
همان گونه که شهروندان در ظاهر شاهد یک طرح عمرانی عظیم هستند، لازم است به پیچیدگی های فراوان آن نیز توجه کنند. مدت زمان طولانی تثبیت و اجرا، انتقادات و مخالفت های بسیاری از صاحبنظران و فرهیختگان، اظهارنظرهای ضد و نقیض دست اندرکاران و تغییرات مدیریتی در سازمان قطار شهری و میراث فرهنگی می تواند تداعی کننده ابهامات فراوان در مسائل گوناگون طرح باشد. متاسفانه شاهد اعلام علنی حفر تونل مترو زیر محور چهار باغ عباسی از سوی رئیس شورای شهر بوده ایم در حالی که دستور قضایی بر توقف عملیات قبل از ورود به چهار باغ و مصوبه های شورای عالی ترافیک وزارت کشور بر عبور مترو غیر از محور چهار باغ تاکید داشته اند. و مساله اینجاست که دست اندرکاران با چه مجوز منطقی و قانونی پروژه را به این صورت پیش برده و به راحتی اعلام می کنند؟ و آیا نمایندگان مردم در شورای شهر به روشنی در جریان چگونگی روند طرح بوده اند؟ اگر منشاء اصلی تصمیمات و بررسی مسائل مالی و اجرایی طرح، جایی غیر از گفت وگوهای مبهم و پشت پرده رئیس شورای شهر، شهردار ، رئیس پیشین و فعلی سازمان قطار شهری و تعداد محدودی از دوستان ایشان است، چرا برخی اعضای شورای شهر از مطرح نشدن مسائل مربوط به این پروژه در جلسات شورا سخن می گویند؟ اشاره به این مساله بجاست که طبق نظریه مشورتی اداره کل امور حقوقی و اسناد و مترجمان قوه قضائیه، «با عنایت به بعضی از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و برخی از مواد قوانین موضوعه، آنچه دولت به صورت مالکیت عمومی در اختیار دارد، متعلق به عموم مردم یعنی ملت است به بیان دیگر دولت به نمایندگی از ملت آن را در اختیار دارد و توسط دولتمردان آن را تصدی و اداره می کند و چنانچه هر یک از دولتمردان در اداره و تصدی اموال عمومی موصوف مرتکب تعدی یا تفریط شود هر یک از افراد ملت من باب امر به معروف و نهی از منکر حق اعتراض و بر این اساس اختیار دارد به دادستان که طبق بند الف ماده 3 (اصلاحی 28/7/1381) قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب، حافظ حقوق عمومی است، مراجعه و دادخواهی کند. دادگستری مرجع تظلمات عمومی است و هر یک از متضرران از اقدامات غیرقانونی مسوولان مملکتی و سایر افراد جامعه می توانند به دادگستری مراجعه - عند اللزوم با پرداخت هزینه های قانونی - اعلام شکایت کنند. بنابراین چنانچه شهرداری بر اساس اجازه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مرتکب اقداماتی شده باشد که سبب تزلزل بنیان آثار فرهنگی، تاریخی گردد، بنا به دادخواهی هر یک از افراد ملت، دادستان محل مکلف به رسیدگی و تعقیب متهمان به ارتکاب جرم، اعم از مباشر و معاون، بر اساس ماده 560 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 خواهد بود.» لذا حساسیت عموم نسبت به عملکرد مدیران، به عنوان مصداق امر به معروف و نهی از منکر، لازم و مهم است.
پیشبرد یک طرح کلان توسط مدیران شهر بدون توجه و التزام به مصوبات قانونی، آن هم بدون اطلاع بسیاری از شهروندان از پیچیدگی ها و چالش هایش، زنگ خطری برای جامعه و موردی است که باید شدیداً مورد توجه مقامات قضایی و عموم مردم باشد. اگر ارزش بافت قدیم شهر را ندانیم، و از حقوق خود در پاسداری از آن بی خبر بمانیم، مسلماً تا چند سال دیگر به جای یک مجموعه گردشگری یکتا، مسیری پردود و ترافیک و شلوغ برای آدم ها و ماشین ها و گدایان و دستفروش ها و مشاغل ترمینالی و ولگردهایی که در شلوغی ها پرسه می زنند، می بینیم که بسیاری از آنها نه برای لذت از چهار باغ، که برای استفاده از مترو در رفت و آمدند. افسوس دلسوزان از خرابی تدریجی مدرسه چهار باغ و بازارچه بلند و سی وسه پل را می بینیم و شاهد تنزل اعتبار اصفهان از دیدگاه افراد و مجامع فرهنگی بین المللی خواهیم بود، در صورتی که با احیای اصفهان قدیم با فاصله یی مناسب از ساختار نوین شهر و با جذب روزافزون گردشگران و علاقه مندان که بدون زحمت، برای سیاحت در فضای سنتی و تاریخی به اصفهان سفر می کنند، می توان یگانگی اصفهان را دوباره به تصویر کشید. لازم به تاکید است اگر روند فعلی، آن هم در محل حساس و مهمی چون شهر اصفهان و از سوی مسوولانی که از جایگاه اداری خاصی در سطح کشور برخوردارند، به همین طریق به پیش رود، آنگاه نه تنها از زیبایی اصفهان تاریخی جز رویایی بر جا نمی ماند و این مسوولان توجیه مناسب برای عبور خط شرقی- غربی مترو از میدان نقش جهان و نزدیکی مسجد جامع اصفهان خواهند داشت، بلکه بی توجهی و بی احترامی نسبت به ارزش های تاریخ و طبیعت مملکت، توسط مسوولان رده پایین در نقاط دیگر کشور تبدیل به سنت می شود. اگر فاجعه تخریب میراث بشری گسترش یابد، همه افراد نسل حاضر مسوول آن هستیم.
*جمعیت دوستداران محیط زیست (طبیعت یاران