|
مکان آتشکده آذربرزین مه
«وطن دوستی» و «نژادپرستی» دو مقوله کاملا متفاوت هستند،
اگرچه هر دو در رابطه با «ناسيوناليسم» مطرح شده و می شوند! *
از: دکتر منصور بيات زاده
«وطن دوستی ، وطن خواهی، وطن پرستی، ميهن دوستی » در فرهنگ جوامع غربی ، از جمله همين جامعه آلمان، همان کشوری که حزب «ناسيونال سوسياليسم» هيتلری در آن شکل گرفت و بخاطر تکيه آن حزب بر اصل نژادپرستی، بخش بزرگی از جهان را بخاک و خون کشيد، دارای بار سياسی ای کاملا عکس بار سياسی مقوله نژادپرستی است. در زبان آلمانی وطن دوستان را «پات ری يوت» می گويند، در حاليکه به نژاد پرست، «راسيست» خطاب می کنند!
«پاتری يوتيسم»(وطن دوستی)، هميشه دارای بار مثبت می باشد و ملقب کردن سياستمداران و يا فعالين سياسی و يا احزاب و سازمانهای سياسی در جوامع غربی از جمله در آلمان، به چنين هويتی در مقطع کنونی ،يکی از افتخارات آن سياستمداران، فعالين سياسی، احزاب و سازمانهای سياسی محسوب می شود؛ درحاليکه در همين جوامع غربی، «نژاد پرستی » که معنی آلمانی آن «راسيسم، شونيسم » است، دارای بار منفی و توهين آميز است! در واقع معانی اين دو مقوله با چنين تفاوتی فاحش، جهانشمول شده اند.
بد نيست يادآور شود که حتی سازمانها و احزاب نژادپرست جوامع غرب با توسل به هزار دوزو کلک سعی دارند در افکار عمومی چنين جلوه دهند، که آنها «نژادپرست» نيستند! اما هر فرد و گروه و سازمانی که نژاد خود را برتر از نژادهای ديگر تصور کند، يعنی مدعی گردد که نژاد ايرانی برتری دارد بر نژاد ترک و يا عرب و يا روس و يا هند ... و يا نژاد ترک برتری دارد بر ايرانی و يا عرب و انگليسی و فرانسوی ... نژادپرست است.
برپايه همين طرزتفکر بود که «ناسيونال سوسياليست» های آلمانی چون نژاد خود را برترين نژاد می دانستند به نابودی و قتل مليونها يهودی، روما و سينتی و ... دست زدند و يکی از بزرگترين جنايات بشری راثبت تاريخ کردند!
با توجه به اين واقعيت انکار ناپذير که اين دو مقوله سياسی «وطن دوستی» و «نژاد پرستی» هر دو در رابطه با « ناسيوناليسم» ، مطرح شده و می شوند. ولی همانطور که اشاره رفت، هردوی اين مقولات «وطن دوستی» و «نژاد پرستی» ، دارای معانی جهانشمول هستند که ارزش و بار سياسی متفاوتی را بيان می دارند. بی خردی صرف است، اگر فردی بخواهد تفاوت ماهوی اين دو مقوله را ناديده بگيرد و آنها را برابر با هم ارزيابی کند!
* برگرفته از مقاله یدر دفاع از «ملی گرایی» و مخالفت با «نژادپرستی»؛