|
|||
|
|||
|
|||
سال در مشت 4 به یاران کورش که همیشه بیدار و هشیارند
از: محمد عارف
درهای جهان به مهر و به آیین دوستی گشودیم رو با زبان و طریقت آشتی و هر در که بسته آمد کژدمی در قلب مان زهر چکاند اینک اما دیگربار حواصیل های خاکستر حواصیل های بی حاصل زخم حواصیل های ننگین انتقام حواصیل های دوزخ و تلاطم حواصیل های چهارراه جهان ماهی از دریآغوش من تو ما می ربایند و در شهر های چهارشنبه سوری و سیزده بدرهای خوشبختی نیز جگر هوشنگ و سیاوش در هم آمیخته است به فریادی رو با قله های برف و آتش و خورشید تا مرگ را در کوناهترین لحظۀ جهان متوقف کند.
بانوی اشک و لبخند بانوی شوخ چشمی و بوسه و نوازش، شکرخند و گدارپروازی پارسینه ترین شعر زمین را به من می بخشاید در آستانۀ همین سالی که دارد از ریشه می کند فراموشی را.
کورش، آری کورش سیوند، آری سیوند همان سینما رکس شما شد خواهد! 13 آپریل 2008، کلن
|