ماه مه در تهران
از: ناهید باقری –
گلداشمید
هراس
چتر گونه
سایه گستر شده است بر سر شهر
و سینه ها
بی انظباطی تپش را
تجربه می کنند شب و روز.
امید مجروح
از خانه ای به خانه ای می گریزد،
از کارگاهی به کارخانه ای.
در این میانه ماه "مه"
آواره ای غریب را می ماند
که تبسم زیبایش،
دست آویزی است میان شب و چوبه ی
اعدام.
|