|
يبانيه ها | آرشيو پاسارگاد | آرشيو خبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيو تاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | | تماس | جستجو پيوند به صفحه اصلی
28 مرداد 1387 (2547 سال پاسارگارد) 18 آگوست 2008 ============ کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد
تهديد يک ميراث جهانی ديگر
فعاليت های تخريبی پارک گلستان را با همه ی زيبايي ها و ارزش های طبيعی اش تهديد به نابودی می کند
از: دكتر فرهنگ قصرياني، مدرس موسسه تحقيقات جنگل ها
پارك ملي گلستان در منتهياليه شرقي استان سرسبز گلستان، به يقين يكي از
ماندگارترين و نابترين آفرينشهاي طبيعي پروردگار عالم است.
آفرينشي كه ما ايرانيها بايد بهخود بباليم و از خالق يكتا قدردان باشيم كه اين بوم و بر اجدادي را منزلگاه چنين بومسازگان بيمانندي كرده است.
با اين وجود و شوربختانه بايد اعتراف كرد آنچه هماكنون در پارك ملي گلستان به بهانه توسعه در حال رخ دادن است، فرسنگها با آنچه بايد رخ ميداد، فاصله دارد؛ رخدادي كه ميتواند پيامدهاي ناميمون و جبرانناپذيري در زيستمحيط وطن رقم زند. آنچه در پي ميآيد نوشتاري در همين زمينه است.
با توجه به عزم جهاني براي حفظ محيط زيست، پس از نشست ريو، كشورهاي جهان از جمله كشورمان متعهد شدند كه 10 درصد از سرزمين بهعنوان مناطق حفاظت شده تحت مديريت قرار گيرد. كنفرانس سران UNCED و دستور كار 21 (AGENDA21) گزينههايي مانند الگوي توسعه پايدار، پذيرش مسئوليت در برابر حفظ محيطزيست، كوشش براي دستيابي به عدالت اجتماعي و بهويژه توجه هرچه بيشتر به جوامع محلي و دانش سنتي كه با كمك آنها ميتوان الگوي توسعه پايدار را در مناطق پياده كرد، در دستور كار قرار داد.
حركت به سمت الگوي توسعه پايدار، كنوانسيونهاي تنوعزيستي، كنوانسيونهاي منعقد شده در زمينه مقابله با تغييرات اقليمي، مقابله با بيابانزايي، مقابله با تخريب جنگلها و مراتع و در نهايت كوشش در جهت عقد پيمانهاي بين دولتي و بينالمللي نشان دهنده مسيرهايي هستند كه بايد پيموده شوند. از آن زمان تاكنون با وجود همه تلاشهايي كه صورت گرفته فقط 18/7 درصد از سرزمين مورد حفاظت قرار گرفته كه طبق طبقهبنديهاي ملي در چهار طبقه، پاركهاي ملي، آثار طبيعي ملي، پناهگاههاي حيات وحش و مناطق حفاظتشده اداره و مديريت ميشوند. از بين اين مناطق پاركهاي ملي در كشور درصد ناچيزي را بهخود اختصاص داده است.
ماهيت پاركها
پاركها از نظر شكلگيري و ماهيت عملكرد به دو گروه عمده تقسيم ميشوند: گروه اول پاركهايي هستند كه در ارتباط با اوقات فراغت شكل ميگيرند. فلسفه وجودي و هدف اصلي در اين پاركها فراهم آوردن امكانات تفريحي و تفرجي براي شهروندان است. پاركها و بوستانهاي محلي، منطقهاي و شهري كه در اينگونه پاركها گردشگري بهعنوان يك اصل مطرح است از جمله اين پاركها محسوب ميشوند.
گروه دوم به مناطق طبيعي اطلاق ميشود كه با هدف حفظ اكوسيستم و تنوع زيستي سرزمين تحت مديريت قرار ميگيرند. در اين مناطق، حفاظت اولويت اول بوده و در كنار آن تحقيق، پژوهش، آموزش و گردشگري طبيعي در حد ظرفيت اكولوژيك مجاز شمرده شده است كه پس از زونبندي در ناحيه مجاز، زون تفرج گسترده و يا متمركز برابر ضوابط مشخصي صورت ميگيرد.
اين پاركها از نظر تعاريف جهاني به مناطقي اطلاق ميشود كه با توجه به موارد
زير اداره و مديريت ميشوند:
-
اكوسيستم منحصر بهفرد در حال تخريب بوده كه نياز
به احيا و بازسازي دارد؛
-
حفظ يكپارچگي اكوسيستم؛
-
حفظ ارزشهاي اكولوژيك و
چشماندازها؛
-
حفاظت و حمايت از حيات وحش و تنوع زيستي؛
-
حفظ از هرگونه
بهرهبرداري غيراصولي؛
-
بهرهوري علمي، آموزشي و گردشگري طبيعي.
پارك ملي گلستان در يك نگاه
پارك ملي گلستان از سال 1336 با نام منطقه حفاظتشده آلمه و ايشكي تحت حمايت كانون شكار قرار گرفت و در سال 1346 بهعنوان نخستين پارك ملي ايران و در سال 1355 نيز بهعنوان ذخيرهگاه زيستكره انتخاب و به طرح برنامه انسان و كره مسكون(MAB) معرفي شد.
اين پارك با مساحتي برابر 78402 هكتار در استانهاي خراسان شمالي، گلستان و
سمنان در منتهياليه شرق جنگلهاي ناحيه خزري با دامنه ارتفاعي
بخش عمدهاي از سطح پارك را عناصر ايراني-توراني تشكيل داده و از طرفي نيز 114 گونه بومي خراسان -كپه داغ- از ارزشهاي ويژه پارك محسوب ميشود؛ به بياني ديگر تركيبي است از جوامع با ارزش ارس، جنگلهاي انبوه ناحيه خزري، استپهاي كوهستاني و جوامع هالوفيت كه از غنا و تنوع بالايي برخوردارند. رويشگاه گونههاي نادر، گونههاي در مرز جغرافيايي، جنگل كهن، حيات وحش و گونههاي در معرض خطر و آسيبپذير، اين منطقه را به يك پارك ملي جهاني تمام عيار تبديل كرده است.
ذخيرهگاه زيستكره گلستان بهعنوان آخرين حد پراكنش جنگلهاي هيركاني افزون بر دارا بودن شرايط منحصر بهفرد طبيعي داراي ويژگيهاي تاريخي و باستاني بوده و به سبب دارا بودن ويژگيهايي چون حيات وحش متنوع، چشماندازها، جوامع متنوع گياهي، سيماي طبيعي، تنوع اكوسيستمها، كانونهاي زيستي و سرچشمهها و درهها و آبشارها، در شبكه ذخيرهگاههاي زيستكره از جايگاه ويژهاي برخوردار است.
معيارهاي جهاني براي مديريت ذخيرهگاههاي زيستكره
براي مديريت ذخيرهگاههاي زيستكره در دنيا ده اقدام ملي براي هر كشور توصيه
شده كه عبارتند از:
1 -
تقويت مشاركت ذخيرهگاههاي زيستكره در عينيت بخشيدن به
تفاهمنامههاي بينالمللي در زمينه پيشبرد اهداف حفاظت و توسعه پايدار.
2 - توسعه ذخيرهگاههاي زيستكره در محيطهاي متفاوت از نظر اكولوژي، بيولوژي، اقتصادي و اجتماعي از مناطق كم و بيش دستنخورده گرفته تا محيطهاي شهري و روستايي.
3 - تقويت و گسترش ذخيرهگاههاي زيستكره منطقهاي و فرامنطقهاي و افزايش تنوع موضوعي محتواي ذخيرهگاهها بهعنوان بخشي از شبكه جهاني ذخيرهگاههاي زيستكره.
4 - تقويت تحقيقات علمي، پايش محيطزيست و آموزش جوامع محلي.
5 - ارائه شيوه مديريتي كه تمامي زونها در راستاي نيل به توسعه پايدار نقش داشته باشند.
6 - گسترش ناحيه انتقالي، گذار يا توسعه پايدار در مناطق مناسب به سمت بهرهبرداري از منابع اكولوژيك و استفاده از ذخيرهگاههاي زيستكره بهمنظور نمايش روشهاي توسعه پايدار در مقياس منطقهاي. به همين دليل در آينده بايد نسبت به ناحيه مذكور توجه بيشتري شود.
7 - انجام تحقيقات گسترده و عميق در زمينه حضور انسان و ابعاد فعاليتهاي آن در ذخيرهگاه زيستكره. دراينباره ضروري است روابط موجود ميان تنوع فرهنگي و تنوع بيولوژيك رديابي و تبيين شود، دانش سنتي و ذخاير ژنتيك بايد حفظ شوند و سهم آنها در توسعه پايدار شناخته شده و افزايش يابد.
8 - پيشبرد اهداف اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با شركت جوامع محلي.
9 - گسترش همكاري تمامي ذينفعان در مقياس محلي و منطقهاي در قالب شبكههاي زيستكره.
10 - سرمايهگذاري براي آينده، به كمك ذخيرهگاههاي زيستكره و برنامههاي مرتبط و بلندمدت بايد ادراك ما نسبت به رابطه انسان و طبيعت به ايجاد آگاهي در سطح جامعه، نشر اطلاعات و نيز آموزش عملي و نظري منتهي شده و در نهايت دورنمايي را نمايان كند كه نسلهاي آينده را نيز شامل شود.
سخن آخر
اداره ذخيرهگاهها نياز به تحقيق و پژوهش در زمينه شيوه جامع مديريتي دارد كه دستيابي به اهداف حفاظت (حفظ تنوع و يكپارچگي اكوسيستمهاي طبيعي، نگهداري جمعيت گونههاي گياهي و جانوري، احيا و ترميم شرايط زيست محيطي) را تضمين كرده به نحويكه نظام بهرهبرداري هيچگونه تعارضي با اهداف حفاظتي ذخيرهگاه نداشته باشد.
با توجه به آنچه گفته شد حال پرسش اصلي اين است كه در راستاي مديريت اين پارك ملي و ذخيرهگاه زيستكره چه اقدامي صورت گرفته است؛ چرا كه امروز بهرهبرداري بيرويه از منابع اراضي پيراموني و نبود مديريت هسته مركزي از يك سو و آغاز فعاليتهاي تخريبي جاده دروني پارك از سوي ديگر، زيستگاههاي گياهي و جانوري را تهديد ميكند تا آنجا كه خطر جزيرهاي شدن، حيات وحش موجود در اين زيستبوم را با خطر نابودي روبهرو ساخته است
همشهری
فرستنده، احمد همراه کميته نجات از تهران.