International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

 

 

Link to English Section

 

   يبانيه ها  |   آرشيو  پاسارگاد  |  آرشيو خبرها  |  مقالات   |   آرشيو هنر و ادبيات   |   آرشيو تاريخ  زدايي   |   ديداري ـ  شنيداري  |   |  تماس |  جستجو   پيوند به صفحه اصلی

  22 تير  1387    (2547 سال پاسارگارد)  12 جولای 2008*******************************    کميته نجات پاسارگاد هيچ گونه وابستگی مذهبی و سياسي ندارد

 

 

واقعيت های تکان دهنده ای درباره خليج فارس

 

خليج ‌فارس47 برابر آلوده‌تر از آب‌هاي آزاد

 

يك مقام دائمي مسئول با مطالب ضد و نقيض سعي در وارونه جلوه دادن واقعيت‌هاي يك منطقه حساس مانند خليج‌فارس دارد

 

مرجان‌هاي حيات بخش زنده  توسط سوداگران از كف آب جمع مي‌شوند  و سر از آكواريوم‌هاي خصوصي  درمي‌آورند

 

كشتي‌هايي كه از فواصل دور براي بردن نفت (55درصد نفت جهان!) به خليج‌فارس مي‌آيند، آب آلوده به مواد نفتي داخل مخازن عظيم كشتي  خود را بي‌محابا به خليج فارس مي‌ريزند.

 

از:  دکتر اسماعیل کهرم
چندي قبل هماهنگ‌كننده دائمي كنوانسيون منطقه‌اي كويت مسائلي را در زمينه خليج‌فارس اظهار كرد كه موجب تعجب وافر علاقه‌مندان محيط‌زيست و به‌خصوص علاقه‌مندان خليج‌ زيباي فارس شد.

اين مقام، ظاهرا به خاطر موجه نشان دادن وجود راپمي كه 30 سال از عمر آن مي‌گذرد و نيز زحمات چندين ساله خودشان(!) خليج‌فارس را برخلاف همه شواهد علمي عاري از آلودگي‌هاي نفتي عنوان كرده و آنچه را براساس تحقيقات در مورد آلودگي اين پهناب اعلام شده حاصل «شايعه و عدم‌آگاهي» تلقي مي‌كند. اين گفته‌ها در مصاحبه‌اي با عنوان «همه آلايندگان خليج‌فارس» درتاريخ 30/4/87 در صفحه محيط‌زيست همشهري به چاپ رسيد.

آنچه در پي مي‌آيد نقدي است بر اين اظهارات

چندي قبل به اتفاق گزارشگر يك رسانه معروف بين‌المللي براي تهيه گزارشي از خليج‌فارس به جزيره قشم رفتيم. حاجي محمدي از غواصان قديمي و حرفه‌اي كه چشمي هم به محيط‌زيست قشم و به خصوص مرجان‌ها دارد دوربين ما را به زير آب برد. مرجان‌ها پايه حيات را در كف آب تشكيل مي‌دهند و وجود آنها موجب تجمع انواع حيات در كف دريا مي‌شود. مرجان‌هاي مرده، سفيد مي‌شوند و سپس روي آنها را جلبك‌ها مي‌پوشانند؛ يعني حيات تبديل به مرگ مي‌شود. آن همه تنوع رنگ در مرجان‌ها و رنگين‌كمان ماهي‌هاي اطراف آن كه به طورقطع از بديع‌ترين مناظر روي زمين هستند تبديل به توده‌هاي سفيدرنگ بي‌جان مي‌شوند. بنابر تخمين ما 45 درصد مرجان‌هاي اطراف جزيره قشم مرده‌اند! در اطراف جزيره خارك اين رقم به 90درصد رسيده است.

مرجان‌هايي كه زنده هستند توسط سوداگران از كف آب جمع مي‌شوند به بندرعباس برده مي‌شوند و سر از آكواريوم‌هاي خصوصي در سراسر ايران درمي‌آورند. از يك موجود زنده به عنوان يك شيء زينتي بي‌روح، مثل يك آجر استفاده مي‌شود. علت مرگ مرجان‌ها آلودگي نفتي است. از زير آب به روي آب و سواحل جزيره قشم رفتيم. در يك صبح دل‌انگيز اسفند ماه كمي پايين‌تر از مدرسه غواصي حاجي محمدي به سواحلي برخورديم كه تا چشم كار مي‌كرد از سنگ و صخره‌هاي سياه‌رنگ پوشيده شده بود. شگفتا! اين جزيره‌ها مرجاني هستند. باز هم دوربين فيلمبرداري حاضر بود. لايه‌اي نفت مانند نمد  روي تمام صخره‌ها را گرفته بود؛ ماده‌اي لاستيك مانندكه محكم به صخره چسبيده بود ولي مي‌شد آن را از سنگ جدا كرد و ضخامت آن را سنجيد.

منشأ  كشتي‌هايي كه از فواصل دور براي بردن نفت (55درصد نفت جهان!) به خليج‌فارس مي‌آيند، آب توازن خود را بي‌محابا به خليج مي‌ريزند. اين آب آلوده به مواد نفتي داخل مخازن عظيم كشتي‌هاست. اين جنايت هم روي فيلم ضبط شده است. حال پرسش اين است كه راپمي (ROPMY) با همه دفاتر لوكسي كه در كويت دارد و با در اختيار داشتن ماهواره‌ها در اين زمينه چه كرده است كه اين‌طور از پاك بودن خليج‌فارس و وضع زيست‌محيطي آن دفاع مي‌كند؟

مغلطه به جاي استدلال

به كار بردن كلمات خارجي مانند «مونيتورينگ» مغلطه است. مونيتورينگ يا پايش يعني ناظر جرياني بودن بدون آنكه در آن دخل و تصرفي شود. نتيجه 30 سال پايش (پاييدن) اين قبيل اعمال در خليج‌فارس چه بوده است؟ كشورهاي عضو «راپمي» از اطلاعاتي كه به آنها داده مي‌شود استفاده نمي‌كنند، واي به حال كشورهاي غيرعضو مانند عراق! مثلا قرار است آب توازن كشتي‌ها در حوضچه‌هاي تبخير رها شود تا نفت آن جدا شود و آب بدون نفت به خليج‌فارس بريزد، «راپمي» تا به حال چند كشور را تشويق به ساختن اين حوضچه‌ها كرده است؟

قاچاق نفت و رهاسازي آن در دريا

روز بعد به جزيره هنگام مي‌رويم. لاك‌پشت‌ها در زير آب خودنمايي مي‌كنند. عده‌اي از جوان‌هاي «هنگامي» براي خودشان تشكيلات حافظ محيط‌زيست راه‌ انداخته‌اند و از كارهايي كه مضر به حال محيط‌زيست است جلوگيري مي‌كنند، مثلا اجازه نمي‌دهند كه غواص‌ها به مرجان‌ها نزديك شوند. وضع اين آب‌ها از قشم و خارك بهتر است. در اينجا مرجان‌ها كمتر مرده‌اند. بچه‌ها دور ما را مي‌گيرند. يكي از آنها لايه‌هاي نفت را در كنار ساحل نشانمان مي‌دهد. مي‌گويم اين نفت از كجا آمده؟ حسين مي‌گويد آقا اين لنج‌ها نفت را به امارات قاچاق مي‌كنند، وقتي نيروي انتظامي به آنها دستور ايست مي‌دهد نفت‌ها را به داخل آب مي‌ريزند؛ صدها بشكه. راپمي و دستگاه عريض و طويل مونيتورينگ آنها در اين باره چه كرده است؟

مسئله آن است كه قسمت اعظم آلودگي نفتي در ايران، در خليج فارس روي مي‌دهد، اگرچه اكنون با اكتشاف نفت توسط كشورهاي تازه‌استقلال‌يافته اين آلودگي به زودي در درياي مازندران از خليج‌فارس پيشي مي‌گيرد. ايران حدود 3تا4 ميليون بشكه در روز توليد و صادر مي‌كند.

اين نفت از 3 پايانه مهم يعني جزاير خارك، لاوان و سيري بارگيري مي‌شود. صادرات اين مقدار نفت نيازمند رفت و آمد 2 تا4 سوپر تانكر نفت در روز است! علاوه بر آن 5 يا 10 تانكر با اندازه‌هاي گوناگون هم بايد در خليج‌فارس رفت و آمد كنند تا 3تا4 ميليون بشكه نفت ايران به خارج صادر شود. اين ترافيك كشتي‌ها هر روز 3 تا 4 لكه كوچك نفتي را توليد مي‌كند.

47 برابر آلوده‌تر

در طول جنگ ايران و عراق، 250 تانكر مورد حمله قرار گرفتند؛ سكوي نفتي نوروز هم منهدم شد در نتيجه آب خليج‌فارس 47 برابر آب‌هاي آزاد آلوده شد! حال با توجه به اينكه خليج‌فارس يك آبراهه بسته است كه تنها از طريق تنگه هرمز با آب‌هاي آزاد ارتباط دارد، راپمي مي‌داند كه چه بر سر اين لكه‌هاي نفتي و نفت‌هايي كه در طول جنگ به آب ريخته شد، آمد؟

آلودگي در خليج‌فارس تا 4 سال باقي مي‌ماند و به دور خود مي‌گردد، نفت در آب گرم تغيير فرم و حالت مي‌دهد، ولي نابود نمي‌شود، يا در دريا ته‌نشين شده و مرجان‌ها را مي‌كشد و يا سواحل و جزاير را مسموم مي‌كند.  طبق آمار «بانك جهاني» (منابع موجودند)، بزرگترين عامل آلودكننده خليج‌فارس رفت و آمد تانكرهاست (60 درصد). سكوهاي نفتي با 22 درصد مقام بعدي را دارند. نشت طبيعي حدود 10درصد و حدود 10 درصد هم مربوط به پالايشگاه‌ها و ساير تاسيسات ساحلي ايران است.

در اين مصاحبه گفته شده «آلودگي در اطراف بحرين، عمان و كويت بيشتر است و در مناطق ديگر آلودگي نفتي نداريم.» در حالي كه مطالعات بانك جهاني نشان مي‌دهد كه آلودگي‌هاي خليج‌فارس توسط جريان آب به سواحل عربستان سعودي و امارات متحده عربي برده مي‌شود و اين سواحل آلوده‌ترين هستند.

حال با توجه به اينكه ايران تقريبا از اين آلودگي‌ها مصون است مي‌توان تصور كرد كه سواحل آلوده چه وضعيتي دارند؟ با اين حال، در آغاز مصاحبه هماهنگ‌كننده دائمي كنوانسيون منطقه‌اي كويت در زمينه حمايت و توسعه محيط‌زيست دريايي و ساحلي خليج‌فارس، در مورد شايعه آلوده بودن خليج‌فارس به نفت گفته « اين تصور درستي نيست و بيشترين كار را ما در منطقه خليج‌فارس در مورد آلودگي نفتي انجام داده‌ايم» و البته در جاي ديگر مي‌گويند كه فقط اين آلودگي‌ها را ملاحظه مي‌كنند!

ولي خليج‌فارس تنها به نفت آلوده نيست. به اين خبر مندرج در همشهري درباره هجوم جيوه، آرسنيك و سيانور به خور موسي توجه كنيد: «مدير گروه علوم دريايي دانشگاه علوم و فنون دريايي خرمشهر گفت متاسفانه اين منطقه يك منطقه ويژه پتروشيمي به حساب مي‌آيد و استفاده از تركيباتي از جمله جيوه، آمونياك، تركيبات آلومينيوم‌دار، فنول‌ها‌و... مشكلات زيست‌محيطي زيادي را ايجاد كرده است.»

چطور ممكن است كه 7 مورد نشت بزرگ نفت جهاني در خليج‌فارس بسته و مسدود انجام گيرد و «به غير از اطراف بحرين، عمان و كويت» در جاي ديگر خليج‌فارس آلودگي نداشته باشيم؟

جاي تاسف است كه يك مقام دائمي مسئول با مطالب ضد و نقيض سعي در وارونه جلوه دادن واقعيت‌هاي يك منطقه حساس مانند خليج‌فارس داشته باشد. اطلاعات غيرواقع براي تصميم‌گيران خطرناك است و براي عامه مردم گمراه‌كننده و نامعقول. من به مصاحبه‌شونده پيشنهاد مي‌كنم دفتر لوكس مجهز به تهويه مطبوع خود را در كويت ترك كند و سري به سواحل و جزاير ايراني خليج‌فارس بزند، شايد براي آينده خليج فارس هم كه شده حقيقت را ببيند و  بازگويد

همشهری

احمد، همراه کميته نجات پاسارگاد، تهران.