مطابقت مزدک بامدان با زرتشت خورگان
جواد مفرد کهلان
لقب بُندوس (به قول ابن ندیم مزدک القدیم) که به
عنوان اسم استاد مزدک آمده است به صورت بُند-اوس به معنی دوستدار دانش است. بر این
اساس نام کتاب پهلوی بندهش به معنی دانشنامه است:
बुन्दते verb bundate {bund} learn, उष m. uSa lover
دیسناد را که نام کتاب مزدک (دانا) یا بُندوس (دوستدار دانش) دانسته اند به سنسکریت
و اوستایی می توان به معنی ارمغان متفکر گرفت:
धिष्ण्य adj. dhiSNya mindful, ददाति verb dadAti {dA} give (gift)
بر این اساس نام کاوی (دانشمند) که در اوستا به همراه کرپن (نقاش، مانی) یاد شده
مربوط به بُندوس/مزدک می باشد.
به نظر می رسد از نام بِندوَ (فریبکار) که در اوستا معاند زرتشت به شمار رفته و در
اواخر ساسانی وارد اوستا شده است، همان بُندوس (مزدک) منظور است. چون عنوان دیگر
بُندوس یعنی زرتشت خورگان پیش مغان در نقطه مقابل نام زرتشت سپیتمان ظاهر میشده
است.
مزدک/ بُندوس/ زرتشت خورگان (مبشر پیام زرین درخشان) اهل شهر فسا (شهر دارای مانع)
به شمار رفته است. پس زرتشت خورگان و بندوس القاب خود مزدک بامدادان است. چون اهل
فسا بودن و پیامبر مزدکیان بودن و اشتراک معنی نام آنها، آنان را به هم می رساند.
نظر به اینکه در اوستای عهد ساسانی نامهای گرهم (رباخوار)، کرپن (نقاش، پیکره کش) و
بندو (بُندوس، دانشمند)/ کاوی (دانشمند) به ترتیب کلیمیان، مانی و مانویان، مزدک (دانا)
و مزدکیان منظور شده اند، لذا نام اوسیج (با روغن تدهین شده) مربوط به مسیح/کریستوس
(با روغن تدهین شده) و مسیحیان است:
उशिज् m. usij ghee
در مورد آیین مزدک نوشتار تحقیقی شارمین مهرآذر را که حاوی نظریات پیشینیان در این
باب است، به عینه ضمیمه می نمایم:
آیین مزدک (بخش نخست)
مقدمه: آیین مزدک نهضتی است زردشتی – گنوسی که طرفدار تحولات اجتماعی گسترده ای است.
این آیین در عصر قباد ساسانی (531-488 میلادی) رشد کرد و سبب یک رشته انقلابات و
تحولات اجتماعی در ایران گشت و هرچند، سرانجام به سختی سرکوب شد، اما تأثیرات کوتاه
مدت و دراز مدتی از خود برجای گذاشت. حتی میتوان باور داشت که یکی از علل سرنگوی
امپراتوری ساسانی تاثیرات انقلابات مزدکی بود اما باید توجه داشت علل اساسی آن دادن
اختیارات گسترده به فرمانداران در زمان انوشیران دادگر بوده و نمونه آن بهرام
چوبینه است که هم ثروت داشت و هم قدرت.
باهمه پژوهشهایی که در باره آیین مزدک به عمل آمده است به علت نبودن مدارک مزدکی و
تنها وجود نوشته های اندک دیگران درباره مزدکیان هنوز هم زوایایی از این آیین
ناشناخته مانده است که دلیل آن را باید نابود کردن آثار مزدکیان توسط تئوکراتها و
فرمانداران ساسانی دانست. دلیل دیگر آن به باور مهرداد بهار آن بوده که؛ توده دین
را عمدتا دهقانان ساده روستاها تشکیل می داده اند و فرهیختگان اندکی در میانشان
وجود داشته است.
تنها اطلاعات ما تا این زمان از دشمنان این آیین است که متعلق به متنهای پهلوی
پایان دوره ساسانی و آغاز اسلام، مدارک سریانی، یونانی (بیزانسی) و اسلامی است. همه
اینها منعکس کننده نظر رسمی دولت ساسانی است و تقریبا هیچیک بیطرفانه به مسئله نگاه
نمی کند.در مجموع شهرستانی، ابن ندیم و فردوسی اطلاعات مفیدی درباره آیین مزدکی در
دسترس قرار می دهند. در سیاسیت نامه نظام الملک و در روایات داراب هرمزدیار نیز
اشاراتی به این آیین وجود دارد که ظاهرا بر منبعی کهن تر به نام "مزدک نامک" (1)
است. منابع اسلامی از زرتشت نامی سخن می گویند که موبد شهر فسا بوده است، بنابراین
منابع، او که زرتشت پسر خُرگان نامیده می شده، بنیانگذار آیینی بوده است که در آغاز
محتملا آیین زرتشتگان خوانده می شده است. زمان زیست این زرتشت چندان روشن نیست.
منابع بیزانسی از بوندوس (بونده) نامی در روم یاد می کند که این آیین را تبلیغ می
کرده است و گویند که او در اصل مانوی بوده، ولی مذهب نو آورده بوده است. او سپس از
روم به ایران رفت و آیین خویش رابه نام "دیست دینان" تبلیغ کرد و قباد به آیین وی
گروید و دریست دین شد البته ایرانیان کیش او را " تون داریسثنون" یعنی دین خدای خیر
گفته اند که در زبان پهلوی دریست دین نامیده شده و معنی همان درست دین را می دهد
همچنین از اینجا که او (بوندوس) از روم به ایران آمده می توان چنین انگاشت که در
اصل ایرانی بوده است.
بنابر این دو روایت ممکن است باور کنیم که چنین آیینی پیش از مزدک وجود داشته است و
سپس بر اثر اوضاع نا بسامان ایران در دوره فیروز و قباد و در پی فعالیتهای مزدک،
آیین مزبور پیروان فراوانی در دوره قباد یافت و به نام مزدک خوانده شد و صورت دینی
مستقل یافت. در دوره ظهور مانی و مزدک شرایط اقتصادی - اجتماعی ایران عصر ساسانی به
گونه ای بود که رویکرد به مسائل اجتماعی – سیاسی فزونی گرفت و چنین بود که مزدک
آیین مانی را با شعارهای اجتماعی همراه ساخت و تغییرات اقتصادی – اجتماعی زمینه ساز
نهضتی شد که مزدک پرچم دار آن بود به گفته سمعانی خود مزدک اهل نسا و از توابع خبیص
بوده است.
ابن ندیم از مزدک القدیم و مزدک الاخر یاد می کند و این دین را که اساسا مزدکیه و
خرمیه بوده است، فرقه ای زرتشت می داند. او می گوید مزدک القدیم طرفدار لذت بردن از
زندگی و برابری و برادری در دارایی و زن بوده است. او معتقد به کار خیر و مخالف خون
ریختن و آزار دیگران بوده است. مزدک الاخر همان است که در عصر قباد ظاهر می گردد و
به دست خسرو انوشیروان کشته می شود .گفتنی است قباد آیین مزدک را می پذیرد اما بر
اثر شورش درباریان و مخالفت موبدان از ایران فرار کرد و به هیاطله پناهنده شد و پس
از بازگشت و رسیدن به شهریاری روابط او با مزدکیان متکی بر دور اندیشی بود. با
رسیدن انوشیروان به پادشاهی به روایت میرزا آقا خان کرمانی: انوشیروان دریافت که
مال و نتیجه سخنان مزدک و پیروانش که نام آنرا مساوات حقوق و دادگری نام نهاده به
ابطال سلطنت و تاسیس جمهوری می انجامد و چنین بود که مزدک و پیروانش را قتل عام
نمود و در اثر این قتل عام است که دکتر زرین کوب شگفت زده شده می گوید دادگری او
افسانه ای بیش نیست و گرنه دوازده هزار نفر را قتل عام نمی نمود و برخی بر این
نظرند که قتل عام مزدکیان به سود تخت پادشاهی بوده و انوشیروان ناگزیر چنین کرده
است. راسل هینلز می گوید: چنین بود که مزدک در بیدادگاه انوشیروان محکوم به مرگ شد
و به روایت مطهر بن طاهر مقدسی و مسعودی تنها در یک روز تعداد کشته های مزدکی به
هشتاد هزار نفر رسید و ابوالفرج تعداد کشته شدگان را در یک نیم روز یک صد هزار نفر
می داند و خواجه نظام الملک از دوازده هزار نفر یاد کرده است.
عقاید مزدکیان:
مزدکی ها ظاهرا به تأویل متون اوستایی معتقد بودند و به باطن معنایی و نه ظاهری آن
باور داشتند. دسترسی مزدک به دربار به عنوان یک موبد خود موید ظاهر زرتشتی و
احتمالا تمایلات زرتشتی در این آیین است، زیرا او به عنوان یک مانوی، قادر نبود در
شمار موبدان به دربار قباد راه یابد. اما مزدکی ها از باورهای گنوسی به بهره نبودند
و انتساب آنها به مانویت یک اتهام نیست. می توان باور داشت مزدکی ها برای دین خود
یک بنیان زرتشتی قایل بودند و باورهایی برگرفته از آیین گنوسی در مورد جهان داشته
اند. لذت بردن از زندگی در حد توان، یا ریاضت کشیدن های منتسب به مزدک، هردو می
تواند روحی گنوسی داشته باشد. دوگانه پرستی مزدکی ظاهرا شبیه دوگانه پرستی زرتشتی
است که در اوستای جوانتر دو نماد را می بینیم یکی اهورا مزدا و دیگری اهریمن، اما
مسئله نجات روح از ماده، آن را به دوگانه پرستی گنوسیان نزدیک می کند. منع خون
ریختن و برخی نکات اخلاقی اجتماعی، نوعی اخلاق گنوسی مانوی را جلوه می دهد.
دین مزدکی در عمل، تلفیقی از دین زرتشتی دوره ساسانی، دین مانوی و آداب و عقاید
جوامع روستایی در ایران است.
------
-1داستانی است در مورد مزدک در زمان قباد اول که ابن مقفع آنرا به عربی برگرداند.
آیین مزدک - بخش دوم
آیین زرتشت بوندوس و مزدک بر بنیاد دو اصل کهن نور و تاریکی و گویای آن بود که
برخلاف نظر مانی کارکرد تاریکی همان کارکرد نور (روشنایی) متکی بر اراده و رفتارش
کورکورانه و تصادفی است و بدین سان ترکیب روشنایی و تاریکی که از دید مانی برآیند
جهان مادی است از دید مزدک کارکردی کور داردو بدین سان در این آیین نور بر تاریکی
برتری دارد و سرانجام یزدان بر اهریمن پیروز خواهد شد اما این پیروزی کامل نیست، که
جهان مادی که از ترکیب نور و ظلمت پدید آمده و بر جای می ماند و غایت تطور جهان
جدایی ذرات نور از تاریکی است و هم در این نکته است که آیین مانی و مزدک مشترک
هستند. به سخنی دیگر در باور مزدک بر اثر برخورد این دو اصل با یکدیگر مدبر الخیر و
مدبر الشر پدید آمدند و خدا بر کرسی عرش در جهان برین نشسته است همانگونه که شاه در
زمین ما.
مزدک در برخی از باورها دنباله رو مانی است اما با توجه به اندیشه های مزدک در می
یابیم که مزدک به اندیشه های هندی رویکرد داشته و جهان شناسی آن بر پایه اصول آیین
زردشتی است. مانی جهان آرمانی خود را با ساختن جهان نور بروی جهان تاریکی خواستار
است و مزدک می خواهد این جهان را بهتر و قابل تحمل تر کند و جویای کاستن رنج انسان
ها است. از این دید رنجها که پرودگان تاریکی اند از چگونگی زندگی آدمیان بر میخیزند
و می توان انها را از میان برداشت. آثار مزدکیان را پس از ساسانیان، عباسیان از بین
بردند و بقایای آیین وی در دوران اسلامی در "خرمدینان"(2) پدیدار شد و نام خرمدینان
از آنجاست که به روایتی پس از مزدک زن او به نام "خرمه" به تبلیغ آیین همسرش پرداخت.
گماشتگان اهریمن برخلاف آیین مانی در دیدگاه مزدکی جلوه مادی می یابند و اینان همان
موبدان و رزمندگانی هستند که به بهره کشی از مردم می پردازند و دیوانی هستند که به
پیروی از "تاریا" یا فرمانروای تاریکی، جهان را پر از بیداد کرده اند، این باور
ممکن است علل سیاسی داشته باشد و از نا رضایتی مردم از ستم موبدان و روحانیان
زرتشتی نشات گرفته باشد. مزدک به تأثر از اندیشه های هندی به تناسخ و چخه زایش
اعتقاد داشت و بر این اندیشه بود که روان پس از مرگ بدن دیگر بر میگزیند و انسان
بسته به نیک بودن و یا بد بودن خود در این جهان پاداش می یابد و پس از مرگ از جهانی
دیگر خبری نیست و بدین سان به جای آسمان نگری، مزدک، به زمین نگری می پردازد. سپید
جامگان المقنع(3) از پیروان مزدک بودند. خرم دینان پیرو مزدک بر این باور بودند که
«سرایی جز این جهان در کار نیست و رستاخیز راستین همانا برون شدن روان از تن و
درآمدن آن به تن دیگر است، که اگر نکوکار باشد به تنی نیک و اگر بدکار باشد به تنی
بد در خواهد آمد.«
جهان شناسی مزدک از جهان شناسی مانی روشن تر است: مزدک بر این باور بود که آمیزش
تاریکی و روشنایی از روی اراده بلکه تصادف است، چرا که هیچیک از تلاشهای اهریمن
بخردانه نیست اما کوشش فرمانروای روشنایی خود آزادانه و آگاهانه است که این باور
ریشه در اوستای زرتشتیان دارد. مزدک خود را پالاینده آیین زرتشت می نامد. در اندیشه
مزدک دو خدای روشنایی یعنی "خور" یا "شید" و "تار" وجود دارد اما برخی شمار این
خدایان را به چهار افزایش داده اند: یاد یا حافظه، دریافت یا فهم، بازشناسی یا تمیز
و شادی یا ابتهاج، چهار آفریننده و باشندگان می باشند و هر موجودی از آمیزش این
چهار نیرو به وجود می آید. شید(4) یا خور در جهان جان ها یا آسمان اول فرمانروایی
می کند و شش وزیر به نام های سالار، پیشکار، باروان، کاردان، دستور و کودک (به گفته
شهرستانی در ملل و نحل هفت وزیر) او را در کارهایش یاری می رسانند. در نگرش مزدک
اگر انسان بتواند دارنده ان دوازده جان باشد (دهنده، ستاننده، برنده، خورنده، دونده،
خیزنده، کشنده، زننده، کننده، آینده، شونده و پاینده) در درون خود به برابری که
همان کمال است دست می یابد. در نگر مزدک انچه آدمی را به سوی دوازده دشمن کمال
انسانی می کشاند زن و خواسته و این سخن مزدک متأثر از دیدگاه بودا است که خواستگاه
رنج را آرزو می داند و مانی به پیروی از این توهم زن را با مرد یکسان نمیدانست.
شهرستانی می گوید مزدک سه ضد را در پیدایی جهان موثر می دانست و این سه عنصر عبارت
بودند از: آتش، آب، خاک و از این دید از آمیزش سه عنصر متضاد است که دو ایزد نیکی و
بدی هستی یافته و خدای بزرگ هیچ یک از این دو نیست، در جهان برین بر کرسی نشسته و
همانند شهریاری که در زمین بر تختی می نشیند جهان را اداره می کند، شهرستانی از
چهار نیرو سخن می گوید که در جهان برین همانند موبدان موبد، هیربدان هیربد، سپهبد و
رامشگر در دربار ساسانیان فرمانبردار خدایند. این چهار نیرو به یاری هفت وزیر در
دایره ای از دوازده جهان یا نیروی معنوی جهان را می گردانند و زمانی که آن چهار و
هفت و دوازده در یک تن گرد شوند آن باشنده مینوی می شود. خدای بزرگ به نیروی کلام
کار جهان را سامان می دهد و آنان که این کلامها را دریابند راز بزرگ یا سر اکبر بر
آنان گشوده می شود و آنکه در نیابد در جهل فرو می ماند.
در نوشته های مورخان نوشتاری درباره خلق جهان مینو و ماده بنا به باور داشتها
نزدیکی، نمی بینیم و از آن آگاهی نداریم. همچنین درباره پایان جهان و وظایف مدبران
خیر و شر چیزی را دسترس نداریم و مانی تنها به طور مقطعی بر پیروزی نیکی بر بدی به
ما می گوید و شاید نا آگاهی ما از فقدان منابع و از بین رفتن نسکهای آیین مزدکی
باشد.
در میان مزدکیان و پیروان و دنباله گیران دوران اسلامی ایشان، نوعی نجات نهایی مطرح
بوده است و در طی این مرحله ارواح از راه ستارگان، ماه و خورشید به نجات نهایی دست
می یافتند که کمی مشابه باورهای صابئیان است. بر اساس باور های مزدکی اگر فرد کار
نیک کند به بهشت میرود و اگر بد کند به اسارت روح در این جهان مادی ادامه خواهد داد
که این باور و اعتقاد رنگ و بوی تناسخ بودایی را در خود دارد.
از نظرگاهی دیگر در مورد باورهای مزدکی، وجود خداوندی که در امور جهان دخیل نیست و
دور از رویداد های جهان هستی قرار دارد ما را با دیدگاهی گنوسی آشنا می گرداند.
همچنین تقدس کلام، حرف و عدد راز آلود بودن معنای آنها بنی (پایه) گنوسی دارد. اما
در زمینه اجتماعی مزدکیان بر آن بودند که خداوند ارزاق را چنان بر زمین آفرید که
همه بتوانند آن را به تساوی میان خود بخش کنند و هیچکس بیش از سهم خود نبرد. ولی در
درازای روزها، ستم فرد بر فرد، سبب دگرگونی اوضاع و پدید آمدن مسکین و غنی شد، این
عدم برابری باید از میان برخیزد و کوشش در این راه خود پرهیز و تقوی است.
اشتراک زنان و زمین و...
از نقدهایی که بر آیین مزدک روا میداند اشتراک و تقسیم زنان در میان مردان است،
وجود این باور در میان ایرانیان قدمتی بس طولانی دارد حتی ضحاک (آژدهاک خبر موسی
خورنی) هم متهم است که طرفدار تقسیم زن و مال بوده است. شعار تقسیم اراضی و مالکیت
عمومی بر آنها حتی در میان رودان باستان در عصر تمدن سومر دیده می شود. به هر روی
شعار تقسیم زمین و برابری مال، متعلق به جوامع اشتراکی روستاییانی بوده است که در
ایران تا عصر مغول نیز دوام آورد، و احتمالا آنان خواهان عمومیت بخشیدن به این شکل
از جوامع محدود روستایی بوده اند.
اما در مورد اشتراک زنان استاد مهرداد بهار می گویند:
»مسئله زنان به نحوی که مطرح می دارند، جای سوال است. آیا واقعا منظور تقسیم زنان
حرمسرای اشرافی است؟ در این صورت چیزی بیش از هزاران زن را نمی شد در میان میلیونها
مرد تقسیم نمود. این پیشنهاد منطقی به نظر نمی رسد. اما ما به وجود آیین های سالانه
و ابتدایی عیاشی های دینی – مذهبی در جوامع روستایی و نیمه روستایی ایرانی و دوام
آن تا به عصر امروز آگاهیم، که در طی آن قانون و قرار اجتماعی و خانوادگی برای مدتی
محدود از میان بر می خاست و روابط آزاد جنسی گونانگون در یک روستا یا منطقه ای از
شهر پدید می آمد«.
در میان خرمدینان نیز بنا به گفته هایی چنین روابطی وجود داشته است. عده ای آن را
انکار میکنند و آن را تهمت دشمنان می دانند، در حالی که اجرای آیین عیاشی دینی –
مذهبی در محدوده زمانی ویژه، مغایر با ازدواج و عصمت خانواده در خارج از آن محدوده
زمانی نیست.
-------
- 1خرمدینان به سرکردگی باک خرمدین جلودار نهضتی بر
ضد اسلام و سلطه عرب بودند آنها پیرو عقیده مزدک بودند.
- 2این نوع طرز اندیشه بعدها در روزگار عباسیان در جنبشهای قرامطه آشکار شد.
- 3همانند ازداج با محارم که در برخی از مکانها و در دوره زمانی خاص مورد پذیرش عام
بوده و مخالفتی با عقاید و باورهای مردمان آن دوره نداشته است.
*در مورد کشتار مزدکیان به وسیله انوشیروان، برخی آن را مناسب با آن زمان می دانند
اما باید به این نکته توجه داشت که انشعابات و نهضتهای دینی – مذهبی به خاطر ستمها
و اعتراضاتی است که گاه از سوی فرمانداران و گاه از سوی موبدان بر مردم روا می شده
است که نشانه های آن را در دوران اسلامی از سوی اهل حقه و سنت و در پی آمد آن در
جنبشهای زنج ها و قرامطه به روشنی میبینیم و دلیل این حرکت ها به خاطر ستمهای اهل
زمانه است و بدین سبب است که انوشیروانها به زیر پرسش تاریخی می روند که البته سخن
گفتن در این مورد بخشی جداگانه می طلبد.
کتابنامه :
- 1ادیان آسیایی/ مهرداد بهار
- 2شناخت اساطیر ایران/ جان راسل هیلز
- 3ایران در زمان ساسانیان/ کریستن سن
- 4دانشنامه مزدیسنا / جهانگیر اوشیدری
- 5هزارستان/ باستانی پاریزی
- 6دو قرن سکوت/ زرین کوب
- 7ملل و نحل/ شهرستانی
- 8اندرزنامه بزرگمهر/ فرهاد آبادانی
- 9یادگار بزرگمهر/ ماهیار نوابی
بنیاد میراث پاسارگاد