Save Pasargad Committee

      سایت رسمی بنیاد میراث پاسارگاد

 

پيوند به خانه

 

     

آرشیو  مربوط به استوره های ایرانی

 

 

مکان درخشان، نام کهن اصفهان

   جواد مفرد کهلان

مطابقت سیماشکی و پاشری با ناحیۀ پارتاکانه (اصفهان):
منابع بابلی در هنگام حمله به جنوب غربی ایران در جوار عیلام از سه ناحیۀ کاشی (لرستان)، سیماشکی و مرهشی (پارس) اسم برده اند که در این میان نام سیماشکی در معنی سنسکریتی سرزمین کنار محل جریان رودخانه همان است که در عهد ماد، پارتاکانه (محل کنار جریان رودخانه) گفته میشده است و آن در مفهوم نام زاینده رود اصفهان زنده مانده است. سوای لغات هندو ایرانی برخی لغات بومیان فلات ایران مانند شین عیلامی به معنی مار نیز در سنسکریت دیده می شوند

در دوره گودآ، دو بار نام عیلام را بر کتیبه های این پادشاه مهم می بینیم. وی یک بار خود را فاتح انشان می خواند. «شیل ۱۹۳۱: ۱،۸- بارتن ۱۹۲۹:۱۸۴» و بار دیگر، روی مُهری مدعی می شود که شوشی ها و عیلامی ها برای تزیین معبد خداوند نین گیرسو، به شهر لاگاش آمدند. «شیل ۱۹۳۱: ۱،۸- بارتن ۱۹۲۹: ۲۱۸» اگر این ادعا درست باشد، باید گفت که در دوران سلسله لاگاش، عیلام دست نشانده ای بیش نبوده است. این دوره همزمان با فرمانروایی پادشاهان عیلامی از سلسلۀ سیماشکی بوده است. در ارتباط با تزیین معبد نین گیرسو در لاگاش توسط عیلامیها گفتنی است: معبد استوانه ای ماربین اصفهان هم، پرستشگاه نین گیرسو (ایزد اژدهاوش کورۀ آتشین) به نظر می رسد. نام منطقۀ اصفهان در منابع آشوری هم تحت عنوان پاشری به لغت سنسکریت به معنی سرزمین کنار جریان رودخانه می باشد.

معنی نام های شهر اصفهان:
نام خود اصفهان هم به صورت سپتانه (محل درخشان) می تواند از نام معبد ماربین (مار درخشان، معبد نین گیرسوی درخشان) آن اخذ شده باشد. مطابق اساطیر بابلی نین گیرسو ی وحشتناک بزرگ سری شیروش و درخشان مانند خدا داشت بخش پایین بدن او به عقاب طوفانی (اژدهایی بالدار) منتهی میشد و در دو سوی او شیرانی وجود داشت. بی جهت نیست که اصفهان در روایات قدیم اسلامی (مروج الذهب، بحارالانوار و غیره) محل هبوط مار از بهشت به شمار رفته است:
वीणा f. viNA lightning
स्फटन n. sphaTana crystal [vb]
نامهای گابه و جی اصفهان هم به صور سنسکریتی و اوستایی جَپه و گای به معنی محل زمزمۀ سرودهای دینی اشاره به برگرفته شدن نام اصفهان از نام معبد باستانی آن می باشند. واژۀ گابه در نام ویرانۀ آتشکدۀ قدیمی آذرگشنسب یعنی کایین گبه (معبد شاهی محل زمزمۀ سرودهای دینی) در کوهپایۀ سهند به کار رفته است.

بررسی‌هایی در بارۀ معبد عیلامی ماربین اصفهان
«آندره گُدار» به سال ۱۹۳۸ میلادی، در یکی از مُجَلَّدات «آثار ایران» که اختصاص به بناهای آتش داشت، گفتاری کوتاه ولی اصولی و دقیق دربارهٔ آتشگاه اصفهان می‌آورد. سپس »ماکسیم سیرو» در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، بررسی‌های دقیقی را در آتشگاه به انجام می‌رساند، و برای نخستین بار اقدام به تهیهٔ نقشه‌های معماری صحیح از آن می‌نماید. کمی بعدتر، «کلاوس شیپ مان» با حضور درآتشگاه، آن را از نزدیک مورد مطالعه قرار داده و گزارش خود را در کتابی دربارهٔ بناهای آتش ایران، به زبان آلمانی انتشار می‌دهد.
از ایرانیان، نخستین بار رشید شهمردان (که یک موبد پارسی ایرانی‌تبار بود) در کتاب پرستشگاه زرتشتیان، ضمن بر شمردن و توصیف اکثر آتشخانه‌های ایران، از پناه گرفتن اسماعیلیان اصفهان به آتشگاه در اواخر سدة پنجم هجری خبر می‌دهد.
«علیرضا جعفری زند» به سال ۱۳۸۱ خورشیدی مجموعهٔ گزارش‌ها و بررسی‌های خود دربارهٔ «اصفهان پیش از اسلام» را در قالب کتابی به همین نام منتشر می‌نماید. در این کتاب، بر کاربری مذهبی آتشگاه تأکید شده و با استناد به نتایج آزمایش سالیابی به روش کربن ۱۴، «آتشگاه» یک معبد عیلامی دانسته می‌شود که بعدها تبدیل به یک معبد مهری می‌گردد.
 

«میترا آزاد» با تکمیل کردنِ گزارشِ موبد شهمردان در ذکر آتشخانه‌های ایران، و یاری گرفتن از مطالعات «دیتریش هوف» دربارهٔ گونه‌شناسی چهارتاق‌های ساسانی فارس و نیز مطالعات «شیپ مان» در روند دگرگونی و توسعهٔ آتشکده‌ها، بنای استوانه‌ای شکل فوقانی آن را از نظر دارا بودنِ پلان دایره‌ای شکل، با بنای موسوم به «آتشگاه چاهک» در استان قم مقایسه می‌کند.
از آتشگاه اصفهان در متون کهن، به نام «دژ ماربین/مهرین» یاد شده و اشاراتی دربارهٔ شهرک باستانی «مهرین» رفته‌است. یافت شدن سفال‌های روستای گورتان در نزدیکی بنا و نام‌های باستانی روستاهای ماربین، گواه بسنده‌ای است بر وجود فرهنگ و تمدنی دیرسال در این بخش، که متأسفانه بسیار مورد بی‌توجهی واقع شده‌است.
بررسی‌های باستان‌شناسی دکتر شیپمن در سال ۱۹۷۱ و نیز کاوش‌های باستان شناختی میراث فرهنگی این ناحیه را نقطه عطف بین فلات مرکزی و جلگهٔ مرودشت و خوزستان مطرح می‌نماید هر چند نگارنده مدت‌ها قبل از کاوش‌های آقای دکتر جاوری در غرب اصفهان، شباهت بین سفالهای بدست آمده از سده و نیز آتشگاه را با سفال‌های باباجان تپه در کتاب دیار کهن به اثبات رسانده و حتی نمونه سفالی مربوط به دورهٔ تمدن عیلام را که در عمق ۴ متری زمین در خانهٔ آقای علیزاده در خوزان به دست آمده بود را معرفی نمودم بنابراین باید پذیرفت که تحقیقات مؤسسه ایزمئو و نیز بررسی‌های پروفسورهنینگ به همراه کاوش‌های باستان‌شناسی اثبات می‌کند که از حدود هزارهٔ چهارم پیش از میلاد، دوره‌های پیش از تاریخ، عیلام میانه و عصر آهن (دوره ماد) در این محدوده قابل تشخیص است و می‌دانیم که آشوری‌ها فلات مرکزی ایران را بارها مورد حمله قرار داده و ساکنین آریایی این ناحیه برای دفاع در مقابل آنان به ساختن دژ و نیز تونل‌های مخفی اقدام می‌کرده‌اند. علاوه بر این کشف جدید تونل مربوط به دوران امپراتور هادریانوس در رم که از آن بعنوان کریدور ارتباطی آشپزخانه سلطنتی یاد می‌شود شباهت بسیاری به کارکرد تونل کهندژ بر اساس گفته‌ها و شنیده‌های مردم بومی منطقه دارد
.

نمایی از آتشگاه بر فراز ضلع جنوبی تپه

امروزه در نگهداری از این مجموعه توجهی صورت نمی‌گیرد. در بافتِ ساختمان‌های این بنا می‌توان سوراخ‌های زیادی را دید که به دستِ گنج یابان کنده شده‌است. بازدید کنندگان نیز خود باید راهِ بالا رفتن را انتخاب کنند و با توجه به ساختار تپه و خشتی بودنِ

این سازه، سرعتِ تخریب بوسیله بازدیدکنندگان -بویژه در روزهای بارانی- بیشتر می‌شود

دوم نوامبر 2020

 

 

بنیاد میراث پاسارگاد

www.savepasargad.com