کوروش (فریدون) همان ذوالقرنین قرآن و لوقرانیم تورات است
مطابقت نام گُرزۀ گاوسر شاهنامه با خود فریدون (کوروش)
نام ذوالقرنین در تورات به عبری لوقرانیم (قوچ دو شاخ) آمده است. نام کوروش هم به صورت کوروشک در پهلوی به معنی قوچ وحشی است. در روایات ملی نیز نام فریدون (کوروش) با گرزۀ گاوسر همراه است که در اساس نه گرز وی بلکه خود همان کوروش، قوچ دو شاخ (ذوالقرنین) شاخزن به مغرب و شمال و جنوب در رؤیای دانیال نبی، در تورات فصل هشتم کتاب دانیال است:
घोराशय adj. ghorAzaya having a cruel feeling towards.
بیامد خروشان بدان دشت جنگ/ به چنگ اندرون گرزۀ گاورنگ (فردوسی: ۲/۱۸۰).
در اساس منظور از نام گرزۀ گاورنگ (قوچ وحشی حمله ور) خود فریدون (کوروش) بوده است.
कुरङ्ग m. kuránga antelope.
اشاره کوروش (ذوالقرنین) و اسکندر (دارای تک شاخ آمون) در تورات، کتاب دانیال نبی، باب هشتم:
1. در سال سوم سلطنت بلشصر پادشاه رؤیایی بر من دانیال ظاهر شد بعد از آنکه اول به من ظاهر شده بود.
2. و دررؤیا نظر کردم و میدیدم که من در دارالسلطنه شوشن (شوش) که در ولایت عیلام میباشد بودم و در عالم رؤیا دیدم که نزد نهر اولای (کرخه) میباشم.
3. پس چشمان خود را بر افراشته دیدم که ناگاه قوچی نزد نهر ایستاده بود که دو شاخ داشت و شاخهایش بلند بود و یکی ازدیگری بلندتر و بلندترین آنها آخر برآمد.
4. و قوچ را دیدم که به سمت مغرب و شمال و جنوب شاخ میزد و هیچ وحشی با او مقاومت نتوانست کرد و کسی نبود که از دستش رهایی دهد و بر حسب رای خود عمل نموده بزرگ می شد.
5. و حین اینکه متفکر میبودم اینک بز نری از طرف مغرب بر روی تمامی زمین می آمد و زمین را لمس نمیکرد و در میان چشمان بز نر شاخی معتبر بود.
6. و بسوی آن قوچ صاحب دو شاخ که انرا نزد نهر ایستاده دیدم آمد و بشدت قوت خویش نزد او دوید.
7. و او را دیدم که چون نزد قوچ رسید با او بشدت غضبناک شده قوچ را زد و هر دو شاخ او را شکست و قوچ را یارای مقاومت با وی نبود پس وی را بزمین انداخته پایمال کرد و کسی نبود که قوچ را از دستش رهایی دهد.
8. و بز نر بی نهایت بزرگ شد و چون قوی گشت آن شاخ بزرگ شکسته شد ودر جایش چهار شاخ معتبر بسوی بادهای اربعه آسمان برآمد.
9. و از یکی از آنها یک شاخ کوچک برآمد و بسمت جنوب و مشرق و سرزمین خرم بسیار بزرگ شد.
10. و به ضد خادم آسمان قوی شده بعضی از خادم و ستارگان را بزمین انداخته پایمال نمود.
11. و او حتی خودش را بر ضد رئیس خادم بزرگ کرد و بوسیله او قربانی روزانه گرفته شد و مکان مقدس منهدم گردید.
12. و به سبب عصیان خدمه ایی برضد قربانی روزانه به وی داده شد و آن حقیقت را بزمین انداخت و او عمل نموده کامیاب گردید.
13. و مقدسی را شنیدم که سخن میگفت و مقدس دیگری از آن یک که سخن میگفت پرسید که رؤیا درباره قربانی روزانه و عصیان ویرانی که مکان مقدس و خادم را به پایمال شدن تسلیم میکند چه مدت خواهد بود ؟
14. و او به من گفت تا دو هزار و سیصد روز آنگاه مکان مقدس تطهیر خواهد شد.
15. و چون من دانیال رویا را دیدم و معنی آن را طلبیدم ناگاه شبیه مردی نزد من بایستاد.
16. و آواز آدمی را از میان نهر اولای شنیدم که ندا کرده میگفت ای جبراییل این مرد را از معنی این رویا مطلع ساز.
17. پس او نزد جاییکه ایستاده بودم آمد و چون آمد من ترسان شده بروی خود درافتادم واو مرا گفت ای پسر مرد بدانکه این رویا برای آخر زمان میباشد.
18. و حین اینکه او با من سخن میگفت من بر روی خود برزمین در خواب سنگین میبودم و او مرا لمس نمود در جاییکه بودم بر پا داشت.
19. و گفت اینک من ترا از آنچه در آخر غضب واقع خواهد شد اطلاع میدهم زیرا که انتها در زمان معین واقع خواهد شد.
20. اما آن قوچ صاحب دو شاخ که آنرا دیدی پادشاهان مادیان و فارسیان میباشد.
21. و آن بز نر ستبر پادشاه یونان میباشد و آن شاخ بزرگی که در میان دو چشمش بود پادشاه اول است.
22. اما آن شکسته شدن و چهار در جایش بر آمدن؛ چهار سلطنت از قوم او اما نه ازقوت او بر پا خواهند شد.
آیا کوروش همان ذوالقرنین است؟ (برگرفته از سایت تابناک)
علامه طباطبایی در المیزان، پس از بررسی نظریه ابوالکلام آزاد، که اثبات میکند کوروش، پادشاه هخامنشی، همان ذوالقرنینِ ستوده شده در قرآن است، مینویسد: «هر چند بعضی از موارد گفته شده خالی از اعتراض نیست، لکن از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرانی روشنتر و قابل قبولتر است».
در بخشی از کتاب در فصل هخامنشیان با عنوان «آیا کوروش ذوالقرنین است؟» می خوانیم:
« برخی از مفسران متقدم، مانند وَهب بن منبّه و محمد بن صائب کَلبی و یوسف بن موسی قطان نه تنها در تفسیر سوره کهف، بلکه در چند جای دیگر تصریح کردهاند که ذوالقرنین همان کوروش هخامنشی است. در دوران معاصر، نخستین پژوهشگری که موضوع مطابقت کوروش با ذوالقرنین را پیش کشید سِر سیداحمدخان (1817-1898)، از پیشگامان اصلاحات فرهنگی و بنیادگذار تجدد طلبی اسلامی در هند، بود. مولانا ابوالکلام آزاد (1888-1958)، وزیر فرهنگ دولت وقت هند، نیز همین نظریه را مطرح و به شکل مبسوطتری تبیین کرد. مرحوم علامه طباطبایی نیز، در المیزان، نظر ابوالکلام آزاد را پذیرفته و مشخصات کوروش را بر ذوالقرنین منطبق میداند. علامه طباطبایی در المیزان، پس از بررسی نظریه ابوالکلام آزاد، که اثبات میکند کوروش، پادشاه هخامنشی، همان ذوالقرنینِ ستوده شده در قرآن است، مینویسد: «هر چند بعضی از موارد گفته شده خالی از اعتراض نیست، لکن از هر گفتار دیگری انطباقش با آیات قرانی روشنتر و قابل قبولتر است». آیت الله مکارم شیرازی هم مینویسد: «درست است که در این نظریه نیز نقطههای ابهامی وجود دارد، ولی فعلاً میتوان از آن به عنوان بهترین نظر درباره تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخی نام برد».
موضوع دیگری که در فراموشی خاطران و تاریخ دوران هخامنشیان و زندگانی کوروش بزرگ در نزد مورخان دوران اسلامی تأثیر فراوانی داشت متروک شدن خط میخی پارسی بود. خط میخی، که میتوانست خاطرات فراموش شده دوران هخامنشیان را به دورانهای بعدی منتقل کند، به علت دشواریهایی که داشت. کارکردش را حتی در دوران خود نیز از دست داد و، پس از سقوط هخامنشیان، رفته رفته کنار گذاشته شد؛ چنانکه در قرن دوم پیش از میلاد به کلی از میان رفت و خط آرامی جای آن را گرفت. افزون بر آن، تعدد خط و زبان در دوران بعدی و رواج یک خط و متروک ماندن زبان و خط دیگری در دورانهای بعدی، عامل مؤثر دیگری در انتقال نیافتن میراث مکتوب از دوران هخامنشیان به دوران بعدی است.
این عوامل هر یک به تنهایی برای مکتوم ماندن زندگی و زمانه کوروش نزد مورخان دوران اسلامی و مفسران قرآنی کافی است. بنابراین، بدیهی است که در منابع تاریخی و تفاسیر متقدم، تلاشی برای انطباق شخصیت قرآنی دوالقرنین با کوروش، پادشاه ایران، صورت نگرفته باشد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که مفسران و مورخانی که کوروش را با ذوالقرنین یکی دانستهاند به کدام ادله و شواهد استناد کردهاند؟
به گفته مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی، آنچه نظریه ذوالقرنین بودن کوروش را تأیید میکند اوصاف اخلاقی است که در تاریخ برای کوروش نوشتهاند. کوروش، هم طبق تاریخ و هم عهد عتیق و هم نظر مورخان قدیم، پادشاهی با مروت و جوانمرد و با سخاوت و کریم بوده است؛ چنان که از تاریخ زندگی او و برخوردش با یاغیان و جبارانی که با او میجنگیدند یا او با ایشان جنگیده است نیز مبین آن است؛ و با صفات یادشده از ذوالقرنین در قران کریم مطابقت دارد. ذوالقرنین از طرف خداوند دارای تواناییها و امکانات فراوانی،مانند عقل و تدبیر و فضایل اخلاقی و ثروت و شوکت ظاهری، بوده است.
از دیگر ویژگیهای ذوالقرنین سفرهای او در مسیرهای چندگانه است که شرح آن در آیات قرآنی آمده است. کوروش نیز به غرب و شرق و شمال سفر کرد که شرح آن در تاریخ زندگانیاش آمده است و با سفرهای سهگانهای که در قرآن برای ذوالقرنین ذکر شده منطبق است. نخستین لشکرکشی کوروش به کشور همسایه غربی، لیدی، بود که در شمال آسیای صغیر قرار داشت. در قرآن آمده است که ذوالقرنین در سفر غربیاش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرو میرود؛ مشابه همان صحنهای که کوروش به هنگام فرورفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده) در خلیجکهای ساحل لیدی مشاهده کرده است. لشکرکشی دوم کوروش به جانب شرق بود. از تاریخ زندگی کوروش درمییابیم که این لشکرکشی چندی پس از فتح لیدی روی داد و کوروش طی آن به آرام سازی طغیان بعضی از قبایل وحشی بیابانی مستقر در شرق کشور پرداخت. شاید بتوان تعبیر قرآن طبق آیه زیر را در اشاره به سفرهای ذوالقرنین، با سفرهای جنگی کوروش به منتهای شرق برای مقابله با اقوام بیابانگرد و صحرانورد مطابقت داد که مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع میکند که در برابر تابش آن سایبانی ندارد. «حَتّی اِذا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلی قومٍ لَمْ نَجْعَلُ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً: تا گاهی که رسید به محل برآمدن خورشید یافتش برمیآید بر گروهی نگذردهایم برای ایشان جز آن پوششی را» (کهف: 90)
در قرآن کریم از مکان سدی که ذوالقرنین ساخته یاد نشده است و فقط ویژگی اقلیمی آن بیان شده است. کنجکاوی علمی مسلمانان درباره تعیین اماکن تاریخی، که نشانههای آن در قرآن مجید آمده است،در منابع تاریخ ثبت و ضبط شده است. شرح جستوجو برای یافتن سد ذوالقرنین در روزگار واثق خلیفه عباسی در منابع متعدد آمده است. با بررسی متون تاریخ نگاران اسلامی، که درباره اقلیم و شهرها آمده است، میتوان دریافت که مکان این سد در اوایل اقلیم پنجم و ششم بوده است.
میدانیم که کوروش، در لشکرکشی سوم خود به کوههای قفقاز، به تنگهای میان دو کوه رسید و برای جلوگیری از هجوم اقوام وحشی، به درخواست مردمی که در آن منطقه بودند، در فاصله میان دو کوه سد محکمی بنا کرد. این تنگه امروزه تنگه داریال نامیده میشود که در نقشههای موجود میان ولادی میوکز و تفلیس نشان داده میشود. این دیوار همان سدی است که کوروش بنا کرده و با اوصافی که قرآن درباره سد ذوالقرنین بیان کرده کاملاً تطبیق میکند.
موضوع دیگر در انطباق کوروش و ذوالقرنین تناسب نام ذوالقرنین با کوروش است. کهنترین اشاره به موضوع ذوالقرنین را باید در کتاب دانیال نبی، از متون عهد عتیق یهود، جستوجو کرد. آنجا که در رؤیای وی، لوقرائیم در هیئت قوچ ظاهر میشود. لوقرانائیم به زبان عبری همان ذوالقرنین عربی است. این واژه در تورات فقط یک مرتبه آکده است و آن هم در سفر دانیال (کتاب دانیال) است. درباره نام ذوالقرنین و تناسب آن با کوروش گفتهاند: ذوالقرنین را از آن جهت ذوالقرنین، صاحب دو قرن (شاخ)، مینامند که دارای تاج یا کلاه خودی با دو شاخم بوده است. جالب اینکه در نقش برجسته هخامنشی دشت مرغاب، کوروش با تاجی بر سر تصویر شده که دو شاخ همانند شاخهای قوچ بر آن دیده میشود».
تمثال کوروش (ذوالق*2-zرنین) در دشت مرغاب
سکۀ اسکندر (ذوالقرن) که به نشانۀ آمون خدای مصری تک شاخی بر سر دارد.
کمیته بین المللی پاسارگاد