Save  Pasargad Committee

پيوند به خانه

 

 

فقط از کوروش نگوییم، چون کوروش باشیم

از: امیل ایمانی

 

سعدی بروزگاران مهری نشسته در دل

از دل برون نیاید الا بروزگاران

هزار و چهارصد سال سلطه ی فکری اسلام بر ایرانیان و خصوصا تحمیل تشیع بضرب شمشیر و قتل عام های فجیع دوران صفویه چنان در وجود ایرانی ها جای گرفته که واقعا نمی دانند در کجا قرار دارند.

 به طور کلی با اینهمه اختلاط که ما با نژاد های متفاوت داریم دیگر فرزند نسبی کوروش بودن حکم قطره ای در دریا را دارد. اما بنظر من، در این زمانه که مسایل نژادی و خونی، به درستی، اهمیت خود را از دست داده است، هر که منش اش مثل کوروش باشد می تواند خود را فرزند کوروش بداند و هرکه منش اش مثل محمد باشد فرزند محمد است

در خاطرم هست سال ها پیش سفری به یزد داشتم و در آنجا به آتشکده زرتشتی ها رفتیم. وقت ورود از راهنمای سفری مان پرسیدم:

 «چطور می شود زرتشتی شد؟»

 گفت: «آنطور که مثل یک زرتشتی عمل کنی یعنی به همان سه اصل اصیل که دور نقش فروهر نوشته پایبند باشی»

و افزود: «ما مراسمی برای زرتشتی شدن نداریم مثل ختنه مسلمان ها یا غسل تعمید مسیحیان.»

یکی از جمله های گاتاها که آنجا و مقابل آتش جاویدان بدیوارنوشته بودند از آن هنگام در دلم ثبت شده است:

«ای اهورا مزدا،چگونه ترا سپاس کنم که تو بمن خردی دادی که خود آزادانه( با آن خرد) دین خود را انتخاب کنم.»

و اکنون می بینم که این نظر امروز من، که چگونه می توان خود را فرزند کوروش دانست، با آن گفته می خواند.

در واقع مشکل ما این است که از خردمون استفاده نمی کنیم چون فکر می کنیم کار مشکلی ست. و ساده تر است که همه تصمیم ها و اعمال را به خدائی،امامی،امام زاده ای یا ملائی بسپاریم و خودمان را راحت کنیم. مشکل ما و کل بشریت این است، وگرنه نه خاخامی موجود بود،نه کشیشی و نه ملائی هز کسی هم دلش میخواست ایمانی داشته باشد در دل خودش بود و برای خودش. و نیایش اش هم چیزی نبود جز خدمت به خلق و به طبیعت و هر جانداری.

به مناسبت روز کوروش بزرگ 2019

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com