International Committee to Save the Archeological Sites of Pasargad |
|
يبانيه ها | آرشيو مطالب پاسارگاد | آرشيوخبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيوتاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | و آرشيو هاي ديگر بازگشت به صفحه اصلی
نفس گير
از: ناهید باقری
تیک تاک، تیک تاک
عبور آشفته ی زمان از مرزعقربه ها،
آغاز فاجعه، فاجعه ها.
روز، تکیده و بیمار،
در پای دیوارغروب پرپر زنان
و شب،
عجوزه ای وقیح و خون آشام،
که از راه می رسد،
همراه توفان.
ابر، می غرد بی بارش
شب، می رقصد بر سر جنازه ی روز
و شهر، کوچه و خیابان را
دلهره به زنجیر می کشد.
تیک تاک، تیک تاک
ادامه ی فاجعه ...
توفان به خانه ام می کوبد
و در میان این همه آشوب آشکار،
در امتداد ویرانی ست
خانه ام.
ابرها،
نگاه ماه را
از بام خانه ام می دزدند
و بادهای وحشی، این مهاجمان هر شبه،
پنجره ها را به تاراج می برند.
در غم بارگی ظلمت، گویی
آیینه ها را روکش کشیده اند،
با ماهوت سیاه
و شبچراغم را
زبانه نکشیده،
برق آسا کشته اند.
به ایوان می روم
لرزان.
دینگ دانگ، دینگ دانگ
نوای دوردست ناقوسها:
" به ویرانی من اندیشه مسپار!
اگر چه زمان پریشان،
از مرز عقربه ها گذر می کند
و فاجعه را نیست پایانی،
ولی
همیشه از کنار، گوشه ای،
سپیده های تازه نفس در راهند".