International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

             يبانيه ها | آرشيو مطالب  پاسارگاد | آرشيوخبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيوتاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | و آرشيو هاي ديگر      بازگشت به صفحه اصلی

 

 

 پایان

 

از: ژيلا مساعد

 

شب ها می ایند

گاهی انقدر زیادند

که زیر دست و پا له میشوند

 

ملافه ها تاریکی را به دور خود می پیچند

دیوار خواب فرو ریختن را می بیند

 

چشمه ای که در کنج اتاق

هم اینه است و

هم خوابگاه

ذرات سرگردان را می بلعد

من از چهار جهت طلوع می کنم

 

تا لشگرنادان دعازده

کورشود

 

تا چاهی که از وهم نجات دهنده

پر است

خالی شود

 

 

تا غلمان از بهشت ازاد شود

و حوری خود به جستجوی یار رود

تا انها که در شب امده اند

در نور تن من

خرمن سوزشوند

تا همیشه ی فکر.

 

    گوتمبرگ  

جولای  2007