|
کوروش پدر معنوی ایرانیان و فریدون شاهنامه
جواد مفرد کهلان
هنوز برای خیلی ها فریدون بودن کوروش غیر قابل تصور است. دلیلش وجود کوروشای توتم سکایان به معنی لغوی شکارگر بزان کوهی است که نام و نشان آن در اساطیر به عنوان شیر-پلنگ بالدار گرجی بازمانده است (همان شیرِ شیمریای سکائیان پادشاهی و یونانیان) که باعث آشفتگی در این باب شده است: کوروشای خود سکائیان پادشاهی شمال دریای سیاه ترکیبی از شیر (سمبل آریائیان سغدی)، بزکوهی (سمبل تورانیان/سکاها) و مار (سمبل سئوروماتها/قوم سلم) به شمار می آمده است که سبب شده است فریدون (کوروش) پدر ایرج و تور و سلم اساطیری به حساب آید.
کوروش آخرین سالهای عمر خود را به مطیع کردن قبایل سکایی آسیای اختصاص داده بود که در این راه زخمی شد و جانش را از دست داد. در عنوان ترائیتنه (دارندۀ سه تن) در وداها هم که وی کشندۀ اژدها (آژدهاک) یا کشندۀ اژدهای سه سر سکایی (شیمریا، کوروشا) به شمار رفته، این توتم سه تنه به سبب اشتراک نام کوروش/کوروشا با خود ثراتئونه (کوروش) یکی شده است.
ایرج فریدون که به دست سلم (ماساگتها) و تور (سکاها) کشته می شود در واقع خود فریدون (کوروش) است. آریائیان سغدی (دربیکان/دریها و غیره، قوم ایرج اساطیری) به تبعیت کوروش در آمده بودند.
وجود توتم شیر (سمبل آریائیان سغدی، در مقام ایرج نیای اساطیری ایرانیان) نقش شیر را در پرچم ملی ایرانیان گریز ناپذیر می کند:
نقش شیر-ببر بالدار (سمبل سکائیان سغدی، نیاکان بلوچها و سیستانیها) در تبر آیینی معروف بلخ، به همراه سمبل توتمی کرکس دو سر-انسان تخاران (یوئه چی ها) و گراز سمبل خیونها (هونهای سفید).
کوروش را که یونانیان پدر معنوی ایرانیان شمرده اند، تحت نام شاهنامه ای وی فریدون، پدر معنوی آریائیان در روایات ملی نیز، معرفی شده است. این از خود بیگانگی فرهنگی ما است که موضوع تطابق نام کوروش با فریدون روایات ملی ایران و اوستا به صورت قطعی در افکار عمومی ایرانیان جا نیفتاده است.
سهو بزرگ باستان شناس بزرگ هرتسفلد که کوروش را به جای فریدون، با کیخسرو (در واقع همان کیاخسار، هوخشتره) مقایسه کرده است در این بیراهه روی مؤثر بوده است: وی به درستی نوذریان را با خاندان ویشتاسپ هخامنشی مطابقت داده است ولی پی به این همانی کیانیان با پادشاهان ماد نبرده است. در صورتی در روایات ملی نوذریان از احفاد فریدون (کوروش) شده است. لذا کیانیان اصلی مادها و کیانیان نوذری همان هخامنشیان بوده اند.
نام فریدون/فریتون به لغت اوستایی به صورت فری-ایت-ون به معنی منسوب به دوست منش ترجمه نام هخامنشی یعنی عنوان خاندان کوروش مخاصم آستیاگ (آژدهاک خبر موسی خورنی مورخ ارمنی عهد ساسانیان) است و نام اوستایی کوروش یعنی ثراتئونه (مرد منسوب به رودخانه) ترجمه خود نام کوروش (مرد سیلاب منش خواب آستیاگ) است و بر خلاف تشابه ظاهری آن ارتباطی لغوی با فریتون (فریدون= هخامنشی یعنی منسوب به دوست منش) ندارد:
فریدون بیدار دل زنده شد
زمان و زمین پیش او بنده شد
بداد و ببخشش گرفت این جهان
سرش برتر آمد ز شاهنشهان
فروزان شد آثار تاریخ اوی
که جاوید بادا بن و بیخ اوی
مطابقت شهر انشان زادگاه کوروش (فریدون) با مرودشت (مرهشی باستانی، دژ خوشی)
نظر به واژۀ سنسکریتی انشه (جشن و میهمانی) شهر انشان زادگاه کوروش همان مرودشت (ورهشی/مرهشی باستانی، دژ خوشی) بوده است:
अंश m. ansha party.
आवार m. AvAra (vara) shelter, हास m. hAsa mirth, laugh
بر این پایه خود نام مَرودشت در اساس مُروا (فال نیک، خبر خوش) -دش (دِژ) بوده است. نام اووادی چایا در کتیبۀ بیستون نیز به صورت هَوَئیتی- چایا (پناهگاه شادی و خوشی) متعلق به مرودشت به نظر می رسد:
शेव n. seva (hava) happiness, hava-iti: happiness-method, छाय n. chAya shelter.
جالب است که نام شهر شوش پایتخت عیلام نیز در فرهنگنامه ها به معنی محل خوشی آمده است لذا بی جهت نیست که دو سرزمین همسایۀ پارس و عیلام در اوستا تحت نام مشترک وَرنه (یعنی سرزمین خوشی) به عنوان زادگاه ثراتئونه (فریدون) یاد شده اند.
شهر ایذه و تل ملیان که به عنوان شهر انشان معرفی شده اند با شهرهای باستانی اجاپیر و هوهنور (هونر، متصف به کلید انشان) مطابقت می نمایند.
نقشۀ بطلمیوسی پارس که در آن نام مرودشت (انشان) به صورت مارهاسیوم (مرهشی باستانی) قید شده است:
بنیاد میراث پاسارگاد