وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْجِنُّ[۱] - یک
و تو چه میدانی جنّ چیست؟
مزدک بامدادان
زمان برای خواندن: ۱۶ دقیقه
دیباچه: این جستار که در سه بخش به چاپ خواهد رسید، نگاهی دارد به پدیده جن در اسلام. در بخش پیش رو من به بررسی دروندینی این پدیده پرداختهام و همکار گرامیام آرمین لنگرودی، در دو بخش آینده آن را با رویکرد بروندینی برخواهد رسید.
سخنان سید علی خامنهای درباره ویروس مرگبار کرونا و پیوند آن با “جنّ” روان خفته ایرانیان را بار دیگر تکانی سخت داد، تا بار دیگر در راه رفته خود بنگرند و در دستآوردهای انقلاب شکوهمندشان اندیشه کنند و از این خواری و زبونی خودخواسته سر از شرم بزیر افکنند. سخن من در این نوشتار ولی نه بر سر آشفتهگوئیهای رهبر رژیم اسلامی، که در واگشائی یکی از واژههای پُربَسآمد اسلامپژوهی، یعنی “جنّ” است. همان جنی که در داستانهای عامیانه موی نارنجی و سُم و گوشهای بزرگ و چشمان دریده دارد و سهشنبه شبها به حمام میرود و پادشاهی بنام “زعفر جنی” دارد، همان پادشاهی که در روز عاشورا جشن دامادی خود را نیمهکاره رها کرد و به یاری حسین ابنعلی شتافت.
ابنمنظور در لسان العرب آن را “هر چیز پوشیده” (كلُّ شیء سُتر)، و از ریشه “جنن” میداند. طباطبائی هم در تفسیر المیزان مینویسد: «کلمه جن به معنای نوعی از مخلوقات خداست که از حواس ما مستورند». چنانکه خواهیم دید در واژهشناسی اسلامی پوشیدگی و پنهان بودن از ویژگیهای برجسته جنّ هستند، قرآن خود نیز این واژه را در چم پوشیدگی و درپردگی بکار میبرد: « فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ */* پس چون شب بر او پرده افكند»[۲]. واژه “جنّ” دهها بار و در پیوند با داستانهای گوناگونی در قرآن آمده که بیش از ۱۰ بار آن همراه با “أنْسٌ” است. از آن گذشته سوره ۷۲ “اَلْجِنٌّ” نام دارد که در آن آمده است:
«بگو به من وحى شده است كه تنى چند از جنیان گوش فرا داشتند و گفتند راستى ما قرآنى شگفت آور شنیدیم (۱) [كه] به راه راست هدایت مى كند پس به آن ایمان آوردیم و هرگز كسى را شریك پروردگارمان قرار نخواهیم داد (۲) و اینكه او پروردگار والاى ما همسر و فرزندى اختیار نكرده است (۳) و ما پنداشته بودیم كه انس و جن هرگز به خدا دروغ نمى بندند (۵) و مردانى از آدمیان به مردانى از جن پناه مى بردند و بر سركشى آنها مى افزودند (۶) و ما بر آسمان دست یافتیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تیرهاى شهاب یافتیم (۸) و در [آسمان] براى شنیدن به كمین مى نشستیم [اما] اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد تیر شهابى در كمین خود مى یابد (۹)»
همانگونه که شیوه نگارندگان قرآن است، در اینجا نیز از خود این آیهها چیزی دستگیر خواننده نمیشود، جر آنکه گروهی جنّیان به قرآن گوش فراداده و آن را سخن الله یافتهاند و دست از شرک کشیدهاند و در گذشته و در آسمان در کمین چیزی (وحی؟) بودهاند و اکنون اگر گوش بایستند، به تیر شهاب دچار میشوند. ابن سعد در الطبقات این آیهها را چنین واگشوده است:
«از زهرى نقل مىكند كه مىگفته است قبلا وحى مورد استراق سمع واقع مىشده است و زنى از بنى اسد همزادى از جن داشته است كه روزى فریادزنان پیش او آمده و گفته است فرمانى سخت و دشوار رسیده است، احمد (ص) زنا را حرام كرد. گوید، چون خداوند اسلام را فروفرستاد ایشان از استراق وحى و گوش دادن به امور آسمانى ممنوع شدند.»[۳]
در جایی دیگر الله خود این جنیان را به سراغ محمد میفرستد تا به قرآن گوش فرادهند و ایمان بیاورند:
«و چون تنى چند از جن را به سوى تو روانه كردیم كه قرآن را بشنوند پس چون بر آن حاضر شدند [به یكدیگر] گفتند گوش فرا دهید و چون به انجام رسید هشداردهنده به سوى قوم خود بازگشتند»[۴]
از آن گذشته جنیان آفریدگانی بودهاند که به دستور پروردگارشان از سلیمان نبی فرمان میبردهاند و برای او ساختمان میساختهاند (سبأ، ۱۲ و ۱۳) و همچنین قرآن از کسانی یاد میکند که جنیان را میپرستیدهاند (سبأ، ۴۱) و عفریتان بخشی از آنان بودهاند (النمل، ۳۹). در جایی دیگر جنیان را در کنار آدمیان از یک سو آفریدگانی تنها برای پرستش الله (الذّاریات، ۵۶) و از دیگر سو سزاوار دوزخ میداند:
«و در حقیقت بسیارى از جنیان و آدمیان را براى دوزخ آفریده ایم [چرا كه] دلهایى دارند كه با آن [حقایق را] دریافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى بینند و گوشهایى دارند كه با آنها نمى شنوند آنان همانند چهارپایان بلكه گمراه ترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند»[۵]
در سوره پیشنامیده الأنعام الله از کسانی سخن میگوید که «براى خدا شریكانى از جن قرار دادند با اینكه خدا آنها را خلق كرده است و براى او بى هیچ دانشى پسران و دخترانى تراشیدند او پاك و برتر است از آنچه وصف مى كنند» (الأنعام، ۱۰۰). در این سوره الله همچنین میگوید:
«و بدین گونه براى هر پیامبرى دشمنى از شیطانهاى انس و جن برگماشتیم بعضى از آنها به بعضى براى فریب [یكدیگر] سخنان آراسته القا مى كنند و اگر پروردگار تو مى خواست چنین نمیکردند پس آنان را با آنچه به دروغ مى سازند واگذار (۱۱۲)»
پرسشی که در اینجا پیش میآید این است که آیا شیطانها بخشی از انس و جن هستند؟ آیا شیطان آمده در این آیه همان شیطان رجیم، فرشته شورشی است؟ یا اینکه شیطان میتواند نامی برای هرگونه دشمن الله باشد؟ هرچه هست، سخن قرآن در اینجا بسیار ناروشن و سردرگم است. در دنباله این سوره ولی به آیهای برمیخوریم که بر سردرگمی ما درباره جن میافزاید:
«اى گروه جن و انس آیا از میان شما فرستادگانى براى شما نیامدند كه آیات مرا بر شما بخوانند و از دیدار این روزتان به شما هشدار دهند گفتند ما به زیان خود گواهى دهیم [كه آرى آمدند] و زندگى دنیا فریبشان داد و بر ضد خود گواهى دادند كه آنان كافر بودهاند (۱۳۰)»
در این آیه چنین به نگر میرسد که جنیان آفریدگانی بسان آدمیان بوده باشند، با خرد و هوش و اندیشه، که بر آنان نیز چون بر آدمیان پیامبرانی فروآمده بودهاند و آنان نیز در روز رستاخیز بایست پاسخگوی کردار خود باشند. تاریخنگاری اسلامی در این باره چنین مینویسد:
«نخستین ساكنان زمین جن بودند كه تباهى كردند و خون ریختند و همدیگر را بكشتند»[۶]
در جایی دیگر ولی بگمان میرسد که الله جنیان را همسنگ و همارز با آدمیان دانسته باشد، که در زمانه محمد میزیستهاند. چرا که میگوید:
«بگو اگر انس و جن گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى باشند»[۷]
در باره آفرینش جن، و گوهری که او از آن آفریده شده است، قرآن باز هم سخن روشنی ندارد. الله یکبار از “آتشی سوزان و بیدود” سخن میگوید:
«و در حقیقت انسان را از گلى خشك از گلى سیاه و بدبو آفریدیم */* و پیش از آن جن را از آتشى سوزان و بىدود خلق كردیم»[۸]
و در جایی دیگر آن گوهر آغازین را که جن از آن آفریده شده است، “تشعشعی از آتش” مینامد:
«انسان را از گل خشكیده اى سفال مانند آفرید */* و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد»[۹]
و سرانجام به واژه “جن” در داستان آفرینش آدم ابوالبشر برمیخوریم، هنگامی که ابلیس از کرنش در برابر او سرباز میزند:
«و هنگامى را كه به فرشتگان گفتیم آدم را سجده كنید پس جز ابلیس سجده كردند كه از [گروه] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید [آیا] او و نسلش را به جاى من دوستان خود مى گیرید و حال آنكه آنها دشمن شمایند و چه بد جانشینانى براى ستمگرانند»[۱۰]
پس اگر همه دادههای قرآنی را درکنار هم بگذاریم، به این سخن خواهیم رسید که جنّیان:
- از آفریدگان خدا و جاندارانی آدمساناند،
- همچون آدمیان تنها برای پرستش الله آفریده شدهاند،
- خرد و هوش و توان تصمیمگیری دارند و پاسخگوی کردار خویشند،
- همچون آدمیان در روز واپسین داوری خواهند شد و بسا به دوزخ خواهند رفت،
- بر ایشان پیامبرانی فروفرستاده شدهاند،
- پنهانی به وحی گوش فرامیدادهاند، تا که الله ایشان را به تیر شهاب زده
است،
- از کارگزاران سلیمان پیامبر بودهاند،
- عفریتان با ایشان از یک گروهند،
- برخی از آنان شیطان و دشمن پیامبرانند،
- از آتش بیدود، و یا پرتوی از آتش آفریده شدهاند،
- ابلیس یکی از ایشان بوده است،
- ...
همانگونه که بارها آوردهام، در اینجا نیز آیههای قرآن درباره جنّ بیشتر از آنکه راهگشا باشند، گیجکنندهاند. برای نمونه دانسته نیست که آیا جنیان وحی (قرآن) را پنهانی شنود میکردند، یا الله خود آنان را بسوی محمد فرستاد تا سخنش را بشنوند. همچنین دانسته نیست که آیا آنان از فرشتگانند و در درگاه خدایند، یا آفریدگانی چون آدمیان و بر روی زمینند، که پیامبرانی و کتابی داشتهاند و در روز واپسین بازخواست خواهند شد. چنین به نگر میرسد که نگاه قرآن به جن خوانشی سروگوش بریده از باورهای فرقههای یهودی، مسیحی، مانوی و ... بوده باشد. باری، این آشفتهگوئیهای قرآن تاریخنگاران و گردآورندگان حدیث و روایت را برآن داشتهاند تا مغاکهای بیشمار آن را با داستانهای خود پُرکنند. از همین رو ابوبکر احمد بنحسین بیهقی چنین مینویسد:
«از ابنعباس روایت شده است كه مىگفت پیامبر (ص) جن را ندیده است و براى آنها هم قرآن را نخوانده بود بلكه موضوع این چنین بود كه پیامبر همراه برخى از اصحاب خود بسوى طائف رفتند تا در بازار عكاظ شركت نمایند و در این هنگام میان شیاطین و آسمان و خبرهاى آن مانع ایجاد شده بود و شهاب بسوى ایشان پرتاب مىگشت و شیاطین با یك دیگر گفتگو مىكردند و مىگفتند چگونه شده است كه میان ما و اخبار آسمانى مانع شدهاند و چطور شده است كه ما را با شهاب مىرانند، گفتند باید خبر تازهاى صورت گرفته باشد، خاوران و باختران زمین را بگردید و ببینید چه اتفاقى رخ داده است، گروهى از ایشان چون به ناحیه تهامه رسیدند متوجه پیامبر (ص) شدند كه در نخلستانى با یاران خود نماز صبح میگزارد و چون صداى قرآ ن را شنیدند بآن گوش فرا دادند و گفتند بخدا قسم همین قرآن میان شما و اخبار آسمان مانع شده است، در این هنگام چون نزد قوم خود برگشتند آیه سوره جن را خواندند و در این موقع سوره جنّ بر پیامبر نازل شد [...] البته این داستان كه ابن عباس آنرا روایت كرده است مربوط به اولین مرتبه است كه جنّ قرآن را شنیدهاند و پیامبر (ص) نه آنها را دیده و نه براى آنها قرآن خوانده بود ولى بعدا رسولى از جانب جنیان پیش پیامبر آمد و آن حضرت همراه او رفت و براى آنها قرآن خواند و آثار و نشانههاى ایشان و آتشهاى آنها را دید، و خدا داناتر است»[۱۱]
ابنسعد جنیان را آفریدگانی میداند که با آدمیان در پیوند و گفتگو بودهاند و برخی از آنان همزاد مردمان مدینه و مکه بودهاند:
«مهدى بن میمون مىگفت گمان مىكنم ابورفاعه بوده است ما را خبر داد كه مىگفته است در روزگار جاهلى همزادى از جن داشتم و چون مسلمان شدم او را گم كردم»[۱۲]
«زنى از خاندان بنى نجار مدینه به نام فاطمه دختر نعمان، همزادى از جن داشت كه پیش او آمد، چون هجرت پیامبر (ص) به مدینه صورت گرفت، آن جن آمد و روى دیوار نشست. فاطمه گفت: چرا نمىآیى، چه شده است؟ گفت: پیامبرى آمده است كه زنا و شراب را حرام كرده است»[۱۳]
«هفت نفر از جن نصیبین بودند و قرآن گوش دادند و رسول خدا تا این آیه نازل نشده بود متوجه ایشان نبود [و هنگامى كه متوجه گردانیدیم به تو جماعتى از جن را كه مىشنیدند قرآن را] و این گروه از جن همانهایى بودند كه در نخله متوجه آن حضرت شدند»[۱۴]
این سخنان اگرچه تا اندازهای رازهای نهان قرآن را وامیگشایند، ولی در همسنجی با آنچه که طبری نوشتهاست، یکسر پوچ و درونتهی مینمایند. چرا که از دیدگاه طبری جنیان آفریدگانی بودند که پیش از انس بر زمین میزیستند و بر آن گناه کرده و خون ریخته بودند، از همین رو فرشتگان به هنگام آفرینش آدم ابوالبشر الله را بازپرسیدند که آیا میخواهد دیگر باره کسی را بیافریند که خون بریزد و تباهی کند؟:
«از ابن عباس روایت كردهاند كه فرشتگان این سخن از آن رو گفتند كه از كار جن ساكن زمین خبر داشتند و به خداوند گفتند: [كسى را در زمین قرار مىدهى كه مانند جن باشد كه خون ریختند و تباهى كردند و ما تسبیح و تقدیس تو مىكنیم] و پروردگار تعالى گفت: [آنچه من دانم شما ندانید]»[۱۵]
طبری این سخن الله را در جایی دیگر بیشتر وامیگشاید و میگوید الله همین ابلیس را که از جنیان بود (و اینان خود از فرشتگان بودند) با سپاهی از فرشتگان بر سر جنیان فرستاد و بدینگونه کلاف درهمپیچ جن و فرشته و ابلیس را سردرگُمتر میکند:
«نخستین ساكنان زمین جن بودند كه تباهى كردند و خون ریختند و همدیگر را بكشتند و خداى، ابلیس را با سپاهى از فرشتگان بفرستاد كه با آنها پیكار كرد و همه را به جزایر دریا و اطراف كوهها راند و چون چنین كرد مغرور شد و گفت كارى كردم كه كس نكرد، و خدا عز و جل این را از قلب وى بدانست و فرشتگانى كه با وى بودند ندانستند. از ربیع بنانس روایت كردهاند كه خداوند فرشتگان را به روز چهارشنبه آفرید و جن را به روز پنجشنبه آفرید و آدم را به روز جمعه آفرید و قومى از جن كافر شدند و فرشتگان در زمین با آنها پیكار كردند و در زمین خونریزى و تباهى شد»[۱۶]
و سرانجام طبری همانگونه که شیوه تاریخنگاری اسلامی است، تورات و انجیل و خداینامه را در هم میآمیزد و به جنیان چهرهای ایرانی نیز میبخشد. اگر قرآن پیشتر گفته است جنیان برای سلیمان نبی «هر چه مىخواست از نمازخانهها و مجسمهها و ظروف بزرگ مانند حوضچهها و دیگهاى چسبیده به زمین مىساختند» طبری در یک همانندسازی با جمشید جم پادشاه افسانهای ایران چنین مینویسد:
«وى جم پسر یونكهاون بود و برادر طهمورث بود. گویند وى پادشاهى هفت اقلیم داشت [...] و از سال صد و پنجاهم تا سال دویست و پنجاهم به جنگ شیاطین و جن پرداخت و از آنها بسیار بكشت و زبونشان كرد كه مسخر وى شدند و به اطاعت آمدند. و از سال دویست و پنجاهم تا سال سیصد و شانزدهم شیاطین را به سنگ برى و مرمر تراشى و گچ پزى گرفت و بگفت تا با گچ و سنگ و گل بنا و حمام بسازند و آهك درست كنند و از دریا و كوه و معدن و بیابان همه چیزهاى سودمند و طلا و نقره و دیگر چیزهاى ذوب شدنى و جواهر و بوى خوش و ادویه آرند و در همه این چیزها فرمان وى به كار رفت»[۱۷]
به هرروی ما نمیتوانیم از دل قرآن و روایت و حدیث (مجلسی در بحارالانوار ۳۰۰ برگ در اینباره نوشته است) چهرهای درست و آشکار از جنّ بدست آوریم تا بدانیم با چه پدیدهای روبروییم. بیشتر به گمان میرسد که بخشهایی از باورهای پیشین به گونهای دستوپا شکسته در قرآن آورده شدهاند که برای مسلمانان سدههای دیرتر دریافتنی نبودهاند و تاریخنگاران و حدیثگزاران نیز با روشنگریهای خود بر پیچیدگی آنها افزودهاند. این ناروشنی در تعریف جنّ ولی سودهایی نیز داشته است. درجایی که حتا آن بخش از مسلمانان که خود را نواندیش مینامند نیز نمیتوانند چشم بر این واژه بپوشند و آن را نادیده بگیرند و تلاش میکنند برای آن درونمایهای دانشی و نو بیابند[۱۸]، خامنهای یا هر رهبر دینی دیگری با دانستن اینکه پنداشت از “جنّ” در ذهن تکتک مسلمانان هست و ناخودآگاه هر مؤمنی را از کهنهکیش گرفته تا نواندیش آکنده است، میتواند هرگاه که در چاره کارها فروماند و از کارگشائی درماند، دست بدامان نیروهای ناپیدا و پنهان بزند و گناه ناتوانی خود را به گردن چیزی بیاندازد که قرآن و آلله نیز بر پلیدی آن انگشت نهادهاند.
بررسی پیشینه یهودی-مسیحی نیروهای پلشت و پنهان همچون جن و شیطان را میتوانید در دو بخش آینده این جستار از دوست و همکار گرامیام آرمین لنگرودی بخوانید.
خداوند دروغ، دشمن و خشکسالی را از ایران زمین بدور دارد
mbamdadan.blogspot.com
m.bamdadan@gmail.com
facebook.com/mazdak.bamdadan
—————————————
[۱] با نگاه به آیه سوم
سوره القارعه: وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ (۳)*/* و تو چه میدانی
آن کوبنده چیست؟
همه برگردانهای پارسی قرآن در این نوشته از ترجمه فولادوند هستند.
[۲] الانعام، ۷۶
[۳] الطبقات الکبری، پوشینه یکم، ۱۵۶
[۴] الأحقاف، ۲۹
[۵] الأعراف، ۱۷۹
[۶] تاریخ طبری، پوشینه یکم، ۵۲
[۷] الاسراء، ۸۸
[۸] الحجر، ۲۶ و ۲۷
[۹] الرحمن، ۱۴ و ۱۵
[۱۰] الکهف، ۵۵
[۱۱] دلائل النبوة، پوشینه دوم، ۱۸ و ۱۹
[۱۲] الطبقات الکبری، پوشینه هفتم، ۶۸
[۱۳] الطبقات الکبری، پوشینه یکم، ۱۵۵
[۱۴] همان، ۱۹۷ و ۱۹۸
[۱۵] تاریخ طبری، پوشینه یکم، ۵۶
[۱۶] همان، ۵۲
[۱۷] همان، ۱۱۷ و ۱۱۸
[۱۸] برای نمونه بنگرید به نوشتهای از تقی رحمانی در گویا نیوز با نام
کرونای جنّی و آقای خامنهای
بنیاد میراث پاسارگاد