پيوند به خانه

 

خودزنی فرهنگی

مزدک بامدادان    

    در زبان آلمانی واژه بسیار ژرفی هست بنام Entfremdung. در انگلیسی به آن social alienation گفته می‌ شود که به واژه لاتین  alienatio از ریشه ی alius در چم «دیگری» بازمی گردد

    پس در روند ازخودبیگانگی، آدمی دیگر «خود» خویشتن نیست و «دیگری» می‌شود. این بیگانگی از خویش، اگر با نگاهی دینی-رستاخیزی همراه گردد، همانگونه که در شیعه و مارکسیسم ایرانی دیده‌می‌شود، راه به خودزنی می‌برد. بدینگونه یک شیعه امت‌گرا درست به مانند یک مارکسیست انترناسیونالیست با خودآزاری تلاش می‌کند این «خود» ناپسند و زشت را نابود کند، تا بتواند در آن «دیگری» زیبا و آسمانی ذوب شود.

    در نزد شیعان امت‌گرا این کار با کوفتن سیلی و مشت بر سروروی و فروآوردن قمه بر فرق سر انجام می‌پذیرد و در مارکسیسم انترناسیونالیست با خوارشماری و اهریمن‌سازی از فرهنگ خودی. به دیگر سخن ایران‌ستیزی مارکسیست ها و دشمنی کور و پایورزانه آنان با تاریخ ایران و چهره‌های برجسته آن، چیزی جز قمه‌زنی فرهنگی نیست.

    مارکسیسم ایرانی - و پسماندگان آن که نام های زیبا و شیک بر خود نهاده‌اند – تنها در کوفتن مشت و قداره بر سروروی کیستی ایرانی است که خویشتن را بخشی از آن «دیگری» پرشکوه و آرمانی می‌بینند و در آن «ذوب» می‌شوند.
    شیعیسم و مارکسیسم ایرانی حتا اگر روزی گلوی همدیگر را بدرند نیز، هنگامی که پای ستیز با سرزمین ایران و نمادهای ناسیونالیسم ایرانی در میان باشد، دست در دست هم می‌نهند و در کنار هم می‌ایستند.

    اگر نام  های همه بزهکاران و دزدان و آدمکشان در فیلمهای رژیم شیعی (داریوش، خسرو، برزو، کیانوش و ...) برگرفته از تاریخ و فرهنگ ایران است، سایت رادیو زمانه نیز نوشته‌ای را چاپ کرده با نام «لیلی به خاطر نپذیرفتن رابطه جنسی تا چند قدمی مرگ رفت»* نویسنده می‌گوید: «لیلی نام مستعار دختری است مستقل ...» و سپس می‌افزاید:
    «برای پسری که او را اینچنین کتک زده نیز نام مستعار "کوروش" را انتخاب می‌کنم» آنهم در جایی که آمارهای سازمان ثبت‌احوال ایران بما می‌گویند "کوروش" در 10 سال گذشته حتا در میان 100 نام نخست نیز نبوده است!

 

برگرفته از فیس بوک مزدک بامدادن

---------------------

* لیلی به خاطر نپذیرفتن رابطه جنسی ....

 

بنیاد میراث پاسارگاد

www.savepasargad.com