در حاشیه ی خودسوزی سحر و دو کلمه درباره تغییر رژیم
از سام قندچی
یک هفته پیش خبر خودسوزی سحر خدایاری ملقب به «دختر آبی»، و سه روز بعد خبر درگذشت او، بر اندام جامعه ی ایرانی لرزه افکند. خبرها حاکی است که پدر سحر حتی مدتی به دلیل شرعی طول کشیده که در خانه به دخترش اجازه دهد از طریق تلویزیون، فوتبال تماشا کنند. شخصاً اینگونه خانواده های مذهبی را می شناسم. یک خاله و شوهر خاله ی شدیداً مذهبی و هوادار آیت الله خمینی داشتم که آدمهای درستکاری بودند ولی عقاید عقب مانده ی حزب الهی داشتند و دخترشان را در 11 سالگی شوهر دادند و تازه آنهم در زمان شاه بود و هروقت خانه ی ما می آمدند باید رادیو و تلویزیون را جمع می کردیم و خواهرهایم نیز باید چادر سر می کردند. آنها از کسانی بودند که مهدیه راه می انداختند و آن خاله ام هم خانم جلسه ای بود، و از نخستین حامیان خمینی سالها قبل از 15 خرداد 1342 بودند و در راه انداختن حسینیه ی ارشاد دکتر شریعتی نقش داشتند.
از بازگویی این خاطرات می خواهم نشان دهم که اسلامگرایان چگونه برای تغییر رژیم، یعنی تغییر سیستم در ایران از سکولار به حکومت مذهبی، کار کردند و این کار یک روز و دو روز نبود. یعنی در زمان شاه، حتی آندسته از اپوزیسیون ملی و چپ که در پی سرنگونی رژیم بودند، دنبال تغییر سیستم سکولار نبودند، در حالیکه اپوزیسیون اسلامگرا کل سیستم سکولار را می خواست تغییر دهد، یعنی «تغییر رژیم» به معنی واقعی کلمه، و صرفنظر از کمک رژیم سلطنتی و ساواک به موفقیت اسلامگرایان، که آنها را خنثی کننده ی کمونیستها تصور می کردند، هدف اسلامگرایان نابودی کل سیستم سکولار در کشور بود که از زمان انقلاب مشروطه پا گرفته بود، آنها خمس و زکات جمع می کردند و پولها را برای خمینی به نجف میبردند، و نتیجه ای را که امروز 40 سال بعد از پیروزی کوکلاکس کلانهای اسلامی مشاهده می کنیم، جای تعجب ندارد.
البته همه ی این حرفها را در گذشته گفته ایم. آنچه حرف تازه ای می تواند باشد این است که شاید سکولار دموکراتهای ایران بهتر است از اسلامگرایان در آن سالها، برای راهکار تغییر رژیم مذهبی کنونی یاد گرفته، و خود را با آنگونه طرحهای براندازی حکومت فعلی که تشکیلاتهای اسلامگرایِ مخالفِ حاکمانِ کنونی در نظر دارند، راضی نکرده، و دقت کنیم که در ایرانِ تحت حاکمیتِ کوکلاکس کلانهای اسلامی، ضرورت تغییر کامل رژیم مطرح است، و این بار ضروری است که هر خانواده از دادن خمس و زکات به کوکلاکس کلان های اسلامی خودداری کند، یعنی از کمک به آنهایی که می خواهند جامعه ی ایران را به 1400 سال پیش برگردانند، اجتناب کنیم. باید همه ی تحمیلهای اسلامگرایان را، از جمله تحمیلهایی که بر زنان روا می دارند، تحریم کنیم، همانگونه که اسلامگرایان، رادیو و تلویزیونی را که موسیقی پخش می کرد در زمان شاه، تحریم کرده بودند و حتی وقتی خانه ی کسی مهمان بودند، سکولاریسم را تعطیل می کردند.
البته این حق هر مسلمانی است که تلویزیون اسلامی داشته باشد اما خرج آنرا نباید دولت بدهد. واقعیت این است که راه کوکلاکس کلان های اسلامی، و راه سکولار دموکراتها دو راه جداگانه برای آینده ی جامعه ی ایران است، و این حرف به معنی نفی اجازه ی مردم برای مسلمان بودن در رژیم سکولار دموکرات آینده نیست، که در رژیمهای سکولار نظیر آمریکا و اروپا مسلمانان خود اذعان دارند که بیشتر آزادی دارند؛ اما، مطمئناً سازماندهی سکولار دموکرات زندگی در جامعه ی ایران، به معنی نفی طرح های اسلامگرایان برای مردم است، طرح هایی که هیچ تفاوتی با برنامه های طالبان، القاعده و داعش ندارد و فقط نسخه ی شیعه ی آن است، و فرق نمی کند که گروهی از کوکلاکس کلان های اسلامی اصلاح طلب باشند یا رادیکال، با حکومت وقت همراه باشند و یا مخالف آن، رژیم های مورد نظر کوکلاکس کلانهای اسلامی همین چیزی است که در 40 سال گذشته در ایران شاهد آن بوده ایم و در کشورهای همسایه در افغانستانِ طالبان، عراق و سوریه ی داعش شاهد بودیم و همین جریان باعث نکبت ایران و خاورمیانه در نیم قرن اخیر بوده است.
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
IRANSCOPE.COM
http://www.ghandchi.com
بیست و یکم شهریور
ماه 1398
Sept 12, 2019
بنیاد میراث پاسارگاد