آزادی، خدای همه ی شادمانی ها!
یادداشتی در آستانه ی سال 2019
شکوه میرزادگی
جشن آغاز سال نوی جهانی، جشنی ست بازمانده از دوران اساطیری و باستانی روم که از قرن ها قبل از میلاد مسیح برگزار می شد. در واقع و در اصل این جشنی هر ساله بود برای «ژانوس»، «خدای آغازها و پایان ها». بعدها، مسیحیت، که خود از آیین مهر گرفته شده بود، با رسمی شدن در روم، آن را از آن خود کرد و آنگاه، پس از فروپاشی قدرت کلیسا در غرب، با این که هنوز اين جشن صفت «میلادی» را به دنبال می کشيد، در دنیای مدرن، دیگر به هیچ مذهب و یا ایدلوژی خاصی وابسته نشد.
شاید همین رهایی این مراسم از هر مذهب و مرامی سبب شده باشد که اکنون مردمان بیشترین کشورهای پیشرفته و آزاد جهان سال نوی خودشان را با بزرگداشت آن آغاز می کنند و در عين حال جشن های سال نو در این کشورها هر سال زیباتر و پرشورتر و با حضور مردمان بیشتری برگزار می شود.
اکنون، در جشن سال نوی جهانی، فضای شهرها سرشار از رقص و آواز و شادمانی و عشق و بخشش و مهربانی و، مهم تر از همه، آزادی است؛ همان پديده ی شگرفی که گوهر همه ی شادمانی هاست. به خاطر این آزادی ست که در روزهای جشن سال نو مهم نیست که تو از کجا آمده ای، چه رنگ و نژادی داری، و عقیده و مذهبت چیست. بی ترس و آزاد می توانی هر لباسی را بپوشی، هر آوازی را بخوانی و هر طور که می خواهی برقصی و هر چه می خواهی بنوشی و بی خیال از بکن نکن های مذهبی یا سیاسی به سال نو پای بگذاری.
و چنین است که من و توی ایرانی، که چهل سال است نوروز، سال نوی خودمان را - اين زمینی ترین و غیرمذهبی ترین سال نوی جهان - را، گم کرده ایم؛ چهل سال است در آرزوی برگزاری شادمانه ی آن و دیگر جشن های ملی مان آه می کشیم؛ و چهل سال است که با وعده ی فریبنده ی «بهشت» ساکن دوزخ شده ایم، تنها در سال های تبعید یا مهاجرت مان به کشورهای اروپایی و آمریکایی و دیگر کشورهای آزاد جهان است که می توانيم در شب های سال نوی جهانی همراه دیگران در جشن و شادمانی شرکت می کنیم.
به راستی کدام انسان سالمی می تواند بگوید که از تماشای میلیون ها انسانی که در خانه ها و رستوران ها و میخانه ها و خیابان ها، آزاد و رها، و بی هیچ ترس و نگرانی، می نوشند و می رقصند و عشق می ورزند و شادمانی را با هم قسمت می کنند لذت نمی برد؟ - مردمانی که با هر گرفتاری و مشکلی که داشته باشند حداقل در مسایل ساده و طبیعی و روزمره زندگی شان کاملا آزادند.
تماشای این مردم است که به من و تو این درس ساده را می آموزد که خدای همه ی شادمانی ها «آزادی» نام دارد و هیچ موهبت و خوشبختی در جهان ارزشی بالاتر بهتر و بیشتر از آن ندارد.
و اگر این درس ساده را نیاموزیم، و به جای تکرار و خواست مدام آزادی برای مردمان سرزمین مان، نسخه های دیگری بپیچیم، و یا مردمان را از هیولاهای خود ساخته استبداد و دیکتاتوری که سد و مانع راه مبارزه برای آزادی اند بترسانیم، مسئول رنج های آنان در همه ی سال های بعد خواهیم بود.
پس بيایید تا سال نوی جهانی ديگری را به امید آزادی سرزمین مان، و همه ی سرزمین های در بند جهان آغاز کنيم.
دنور ـ 30 دسامبر 2018
کمیته بین المللی پاسارگاد