کشتن سگ ها در سراب جامعه مدنی
از: میلاد آقایی
در هفتهی گذشته پخش شدن
فیلمی از دو سال پیش که در آن کشتار سگهای ولگرد و بیخانمان را در کهریزک
نمایش میداد، مایهی اندوهگین شدن و برافروختن دست کم بخشی ازمردم تهران
گشت و با هماهنگی که در شبکههای اجتماعی انجام پذیرفت، روز دوشنبه
بیست و هشتم امرداد در برابر شهرداری تهران یک
گردهمایی با شعارهایی به سود سگها و حقوق فرضی آنها سر داده شد.
از آن روز به این سو گمانهزنی هایی دربارهی توطئهای که میتواند در پس
پخش این فیلم باشد، انجام شد. بسیاری از مردم به سرزنش بخشهایی از جامعه
پرداختند که دغدغههای سادهای مانند نجات جان سگها در برابر زیانهای
بزرگ و ملی مانند پذیرش ساختار حقوقی نوین دریای خزر از سوی جمهوری اسلامی
دارند. بخشی از کنشگران امور حیوانات نیز دست به نمایش نگرانیهای اخلاقی و
دغدغههای انسانی خود درباره کشتار بیهودهی سگها زدند و گردهمایی خود را
کاری درست ارزیابی کردند.
البته آشکار است که برخورد حکومت اسلامی اشغالگر ایران، چیزی جز سرکوب با
نیروی پلیسی نبود. شهردار تهران نیز گفت که پیمانکاری که کشتار سگها را
انجام داده است برکنار گشته است.
اما آنچه در این رویداد از نگاه من برجسته مینمود، مرگ رویای خام برآوردن
بخش شهری (Civil society) یا همان جامعه مدنی در حکومت توتالیتر تئوکراتیک
است.
اگرچه ملت ایران گوهر دارا بودن جامعه شهری پیشرفته را دارد و بیش از
بیست سال از درون و برون ایران نیز شعار جامعه مدنی
از سوی اصلاحطلبان سر داده شد، اما به یک دلیل بسیار ساده که حکومت اسلامی
در ایران استیفای اختیار به نهادهای شهری نمیکند، از این همه سرمایهگذاری
اصلاحطلبان درونی و بیرونی هیچ دستاوردی حتا برای نگهداری از سگهای شهر
ندیدهایم. استادان جامعه شناس بسیاری در آموزشکدههای اینترنتی با دریافت
بودجههای فراوان درباره جامعه مدنی ساعتها آسمان ریسمان کردند و از نیکیها
و تواناییهای جامعه مدنی و سازمانهای مردمنهاد گفتند و آن را ابزار ستبر
نمودن فرهنگ دموکراسی و درگیر نمودن مردم در سیاست روزمره دانستند. اگرچه
برداشت از این سخنان امیدبخش و چارهساز به گمان میآمد، اما نبودن پایههای
دموکراسی در حکومت ملاهای واپسگرا و سپاهیان تروریست، هرگونه راهی
را به جامعه مدنی میبست.
2 شهریور 98
برای آشنایی با کارکرد و ساختار جامعه مدنی تماشای این ویدیو سفارش میشود:
برگرفته از «خبرگاه»
بنیاد میراث پاسارگاد