Save Pasargad Committee

      سایت رسمی بنیاد میراث پاسارگاد

 

پيوند به خانه

 

 

هنر تبعیدی هنر سیاسی*

منوچهر یزدیان     

    هنر قائم به ذات نیست بلکه قائم به هنرمند است و این هنرمند خود حاصل استعدادهای درونی و تجارب و برداشت هایی می باشد که در زندگی کسب کرده است. در عین حال مقوله ی هنر که حاصل کار انسانهاست درست مانند علم در طول تاریخ بشر به پدیده ای مستقل تبدیل شده و مدام در حال تغییر و  تحول است.

           

    جو سگال (Joes Segal) محقق، تاریخ وهنر شناس جوان هلندی می گوید: «هنر و سیاسیت در نگاه نخستین در مقابل هم قرار دارند. سیاست با امور روزمره و واقعی سر و کار دارد و هنر به آن چه که از ذهن هنرمند و رویاهایش می گذرد. اما این دو دنیای متفاوت، در نکات زیادی بطور خیره کننده ای با یکدیگر گره خورده اند.»

    جو سیگال در این مورد مثالهائی ارائه می دهد، مثل تابلوی معروف «فرانسیسکو گویا»  که تیرباران اعضای مقاومت اسپانیا توسط سربازان ناپلئون را در سوم ماه می 1808 نشان می دهد،  و یا نقاشی های معروف «پیکاسو» چون «حمام  خون» که خاطره کشتار غیر نظامیان در کره توسط ارتش آمریکا را ثبت کرده است. مثال دیگر او نقاشی های بجا مانده ای است از دوران رنسانس که بدن های برهنه ی مردمانی از دوره باستان اروپا را علیه حاکمیت کلیسا نشان می دهد.

    بحث امروز ما به بخشی از هنر یعنی هنر سیاسی و هنر تبعیدی اختصاص دارد.

    هنر تبعیدی ظاهرا به هنری باید اتلاق شود که تبعید شده است. از سوی دیگر خود واژه تبعید میتواند معنای دوری اجباری  از محیط آشنای وطن باشد؛ از این دست است پناهنده شدن به دلایل سیاسی، ناامنی، فشار اجتماعی، عدم امکان تحصیل، نبود آموزش دانش و هنر و تخصص و فرهنگ . بنا بر این من در این عرصه تبعید را دوری از محیط آشنای وطن می گیرم به هر دلیل که باشد.

 

    در طول حکومت پادشاهان پهلوی نویسندگان و هنرمندان بزرگی مانند صادق هدایت، بزرگ علوی، عبدالحسین نوشین، حسین خیرخواه، خلیل ملکی، تقی ارانی، محمد علی فروغی، دكتر مهدي فروغ (پایه گذار دانشکده هنرهای دراماتیک تهران)، لوریس چکناواریان، حمید سمندریان، رکن الدین خسروی، ساموئل خاچیکیان، داود رشیدی، هما روستا و  بسیاری دیگر برای کسب دانش و تخصص به اروپا آمده و در محیطی دیگر از آنچه در وطن بود تأثیرات زیادی از اندیشه های متفکران اروپائی گرفته و با خود به ایران بردند.

 

     از زمان چیرگی اسلامیست ها بر ایران هزاران هنرمند، اندیشمند، متخصص ایرانی از ایران گریخته و در کشورهای غربی ساکن گردیدند. گفتن نام های تمام این سرمایه های هنری، علمی و فرهنگی از حوصله میزگرد ما خارج است و من تنها به چند نام بسیار معروف و کمتر معروف اشاره می کنم از غلامحسین ساعدی یاد کنیم و از فریدون فرخ زاد، رضا علامه زاده، محسن یلفانی ، ناصر رحمانی نژاد، بهروز حشمت، محمد جلالی چیمه، بابک اسحاقی، گلشیفته فراهانی، سوسن تسلیمی، شاهین نجفی، هادی خرسندی نام ببریم و البته آقای پرویز صیاد یکی از پر آوازه ترین هنرمندان تبعیدی ما میباشند و البته دیگرانی که تعدادشان کم نیست.

 

    حکومت اسلامی مانند تمام حکومت های استبدادی از هنر چیزی جز تبلیغ حکومت خود نمی بیند. مداحی و روضه خوانی  پایه اصلی کار هنری حکومت اسلامی مسلط بر ایران است. اثری که خواص مداحی و روضه خوانی در آن دیده نشود سانسور شدنی است. این یکی از نمودهای فاشیسم در این حکومت است.   

 

    هنر سیاسی هنر اعتراض به استبداد، تبعیض، سرکوب و کشتار انسان هاست. در این عرصه هنرمندان تبعیدی ما بخاطر آزادی های پیرامونشان در خارج از کشور با خاطری آسوده تر آثار هنریشان را خلق می کنند. اما در داخل ایران هنر سیاسی جنبه های دیگری دارد یکی از آنها چرخه تبلیغاتی اسلامیست ها است چه حکومتی و چه اسلامیست های بیرون رانده شده از قدرت. دستگاهی دروغ پرداز و منحطی بنام صدا و سیما که لانه تبلیغاتی باندهای در قدرت اعم از سپاه و بسیج و دستگاه تبهکار نماز جمعه است. در این میان صدها جوان با استعداد هنری بخدمت دستگاه پروپاگاندای فاشیستی ولایت فقیه درآمده اند. وجه دیگر این دستگاه مخوف بخدمت گرفتن نام نویسندگان و هنرمندانی است که بخاطر آثار هنریشان مورد احترام مردم بوده اند اما جرأت اعتراض به سوء استفاده از نام و تصویرشان را نداشته و یا رانت خوار حکومت شده اند. همچنین هنرمندانی که بخاطر کسب معاش، آزار ندیدن از عوامل حکومت، یا ادامه کار هنریشان بطور کامل و یا شرمگینانه جذب یا آلت دست دستگاه تبلیغاتی حکومت شدند. به این خاطر جنبش عمومی آزادیخواهانه و ضد استبداد مذهبی ذر ایران که خواهان سرنگونی حکومت اسلامی است این هنرمندان را علیرغم آثار هنری با ارزششان کنار زده است.

 

    در مقابل این سه دسته هزاران هنرمند جوان ایرانی قد علم کرده و در رسانه های اجتماعی، در انجمن های علنی و مخفی و زیرزمینی مشغول خلق آثار هنریشان هستند. هنری که در کنه خود استبداد مذهبی را مورد حمله قرار داده و آرزوی ایرانی فارق از استبداد و حکومت مذهبی را در سر دارد.

 

 

*بخشی از گفتار منوچهر یزدیان، دبیرکل حزب سکولار دموکرات های ایران در برنامه مهستان (هفتم آوریل 2019) و در ارتباط با هنرمندان تبعیدی

 

کمیته بین المللی پاسارگارد

www.savepasargad.com