Save Pasargad Committee

      سایت رسمی بنیاد میراث پاسارگاد

                   

پيوند به خانه

 

 

پرسشی از کوشندگان فرهنگی و اجتماعی در آستانه ی نوروز1398/2019

به نظر شما چه نیرویی در «نوروز» وجود دارد که

 هیچ رویداد و هیچ قدرتی نتوانسته تا امروز آن را از ایرانیان بگیرد؟

 

فکر می کنم به دو دلیل زور سران جمهوری اسلامی نمی رسدکه نوروز رااز ذهن فرهنگی ملت ایران حذف کند .

اول اینکه نوروزتنها جشن واقعی و مشترک انسان و طبیعت در جهان است . نوروز در لحظه ای رخ می دهد که در قسمت عمده ای از کره ی خاکی ما ، زمین از خواب سرد زمستانی بیدار می شود و به سوی طراوت سبز بهار می رود . چه جشنی بالاتر از نوزایی! چگوننه می توان عیدی را که هدیه شاد طبیعت است از حیات انسان ها زدود ؟

دوم اینکه بجز سران سیاه اندیش جمهوری اسلامی ، در طول  تاریخ همه ی شاهان و بزرگان این سرزمین ، برای نوروز احترام قایل بودند وبرای رونق و رنگینی آن کوشیده اند . در نتیجه شادی نوروزدر خون و رگ واعصاب تک تک ابرانیان حضور فعال دارد و یک حکومت  موقت نا محبوب ، نمی تواند آن را از جان و دل ایرانیان پاک کند .

بعضی ها ، شاید هم با حسن نیت وکمک به بقای نوروز، سعی کرده اند آن رابه بعضی از رویداد های مذهبی گره بزنند . ولی این تلاش بیهوده راه به جایی نبرده است ونوروزهمچنان مستقل از هر بهانه ی مذهبی، ملی و ایرانی باقی مانده است .

نوروز مال همه ی ایرانی هاست  آن را پاس بداریم .

دکتر سیروس آموزگار

 

به باورِ من، نوروز در بستری از مهرِ مهربانی به خویشِ خویشتن، خوانِ  خانواده ی خانه و زیستنی زیبا در زیستگاهی پاک با پارساییِ پاکیزگی، آزادگیِ آزادی و آشتی، رامشِ آرامشِ آسایش همرا با آبشارِ آبگینه، جشنِ شادمانی و شادی آفرینی در بهترین زمانِ دگرگونیِ پرهام (طبعیت) با رخت بستنِ ماندگیِ سرمای زمستانِ، بازگشتِ نوزاییِ گرمای بهار، شکوفایی گل گونه های جوانه ها، سُروشِ سبزینه و برگهای هرگذار جان و روانِ هر جاندار و بی جان را، از فرسایشِ  کاهشِ خواب به آفرینشِ پویشِ بیدارِ بهار، دگرگون می گرداند. تا در بسترش شادی و سُرور سامانه ی سامانِ هر خانواده به دور از هر «دین و دینمداری»، فرمان و فرمانبُرداری مهرورزیِ آشتی و زیستن زیبا را همراه با دیگر جانداران سپاسگراز و ستایشگر در پردیسِ پرهام جشن بگیرند.دینسان با نگرش به پشینه ی نوروز؛ و جشن های پیرامونِ آن جشن فَرَوَهر، جشنِ سوری، جشنِ سیزده به در و جشنِ آب پاشان، می توان گفت: نوروز زیباترین و کهن ترین جشنِ جهان است که در گستره ی ایرانِ بزرگ، کشورهای پیرامون و هر سرسرای گیتی برگزار می گردد. در این چند دهه با شناختِ نوروز به برنامِ (عنوانِ) جشن جهانی ماندمانِ (میراثِ) ایرانی گیتی گستر ماندگارِ یادگار مانده؛  هیچ رویداد، هنگامه، نیرو و فرمانی نتوانسته ماندگاری و پیروزیش را به شکست و فراموشی بکشاند. ین چنین نگینِ نگار هر نگاه گشته است.

آبتین آئینه

«هنجیدن» و «هیختن» دو واژه پهلوی که در زبان پارسی امروزی هم استفاده می‌شوند، به معنی بیرون کشیدن هستند برای نمونه آب از چاه هیختن به معنی آب از چاه بیرون کشیدن است. پیشوند فْرَ در زبان پهلوی (فَر در پارسی امروز) حرکت به پیش  را نشان می‌دهد؛ پس فرهنجیدن و فرهیختن پیش از آنکه معنی ادب کردن و تربیت کردن داشته باشد به معنی بیرون راندن و با فشار به پیش بردن است. برای نمونه آب را اگر بجای چاه از قنات بدست آوریم کاری که انجام شده است، آب فرهنجیدن است؛ زیرا کاری در امتداد کاریز و رو به جلو انجام شده است و در پایان در فرهنگ کاریز، آب بیرون می‌آید. دادن نام فرهنگ به دهانه خروجی کاریز به همین سبب است. با بهره بردن از این تعریف کوتاه، معنی فرهنگ برای ما ملموس‌تر می‌شود و آن اینکه هرآنچه توسط نیاکان ما در هر پشت انجام می‌شود، چیکدهٔ آن در پشت بعدی بیرون می‌آید. تلاش‌ها و کوشش‌های نیاکان ما در زندگی برای ایجاد و نگهداری راه و روشی که روی هم رفته، امروز چگونه زیستن با رنگ و روی ایرانی را به می‌آموزد، فرهنگ ایرانی ماست که پشت به پشت در ما و با ما می‌زیید. بر این پایه، به باور من، آنچه ملت ایران را تا پیش از دوران مدرن، ایرانی نگهداشته است فرهنگ ایران است و آنچه انسان ایرانی را ایرانی، تعلق به آن فرهنگ ملی است. هم زمان فرهنگ ایرانی در ملت ایران می‌زیید و بودنش را از یکپارچگی مردمانی گوناگون می‌گیرد که روش‌های زندگی خود را در مجموعه‌ای به نام فرهنگ ایرانی به تمدن انسانی عرضه کرده‌اند. پس این دو، ملت ایران و فرهنگ ایرانی، تنها با هم است که واقعیت پیدا می‌کنند و هستی این دو در هم است که ادامه می‌یابد. از آنجا که این فرهنگ نتیجه چندین هزار سال زندگی پر فراز و فرود ایرانیان است، ویژگی‌هایی پیدا کرده است که بدون آنها ایرانی بودن معنی خود را از دست می‌دهد. برای نمونه جشن‌های بزرگ ایرانیان در درازای سال و شاد زیستن یکی از این ویژگی‌هاست. نوروز، بی‌گمان بزرگ‌ترین جشنی است که در طول سالیان دراز برجسته‌ترین شناسه فرهنگ ایرانی بوده است. نوروز چون خون در رگ فرهنگ ایرانی به آن زندگی می‌دهد و همچون استخوان به آن ساختاری پیوسته و استوار می‌دهد. 

ملت ایران برای بودن همیشه نیازمند حفظ فرهنگ خود بوده است و برای حفظ آن فرهنگ، نیازمند نوروز. در این میان آنچه نوروز را زنده نگهداشته است، هوشیاری ملتی است که همواره ریشه سرفرازی خود را در فرهنگ ایرانی دیده است. 

راز ماندگاری نوروز در خواست ملتی بزرگ و سرافراز است که ریشه بزرگی و سرافرازی خود را به درستی در فرهنگ ایرانی خود یافته است

 

محمود ابطحی

نوروز از سویی با گذر از سرما و یخبدان، بهار را می آورد و مردمان را با روزهای پرطراوتی روبرو می کند و از سویی دیگر با چهارشنبه سوری و مراسم نوروزی و سیزده به در زندگی را شاد و گرم می کند.

اما از ارزشهای دیگر جشن نوروز سکولار بودن آن هست که تمام افراد صرفنظر از دیندار یا بی دین یا اینکه در کدام نقطه از ایران زندگی میکند را در خود جای میدهد.

نوروز بر همه ایرانیان فرخنده و شاد باد.

 

بابک ادیبیان

شبندهای (دلیل) ماندگاری نوروز را به کوتاهی بر می رسم :

1-    نوروز زنده شدن کیهان، بازگشت روشنایی و گرم شدن زیستگاه آریائیان می باشد و از این روی آریانژادان از دیرباز آریانیان به پیشواز نوروز می شتافتند و برای این کار، خانه و کاشانه و کوی برزن و راه ها رررا رفت و رو و به بهسازی می پرداختند و همگام با نوروز به نوسازی خویش نیز می پرداختند  کینه ها را به دور انداخته و دشمنان  کهن دوستان نو می شوند. ترشرویی جای به لبخند می دهد، خرد و کلان و پیر و جوان رخت های نو می پوشند و به دید و بازدید از هم می پردازند. و بدین گونه فرهنگ و آداب و رسوم نیاکان را زنده نگه داشته و می دارند .

2-    نوروز از آن روی که جشنی است فراگیر و همگانی و بیرون از باورهای دینی و نژادی و سیاسی و دیگر از آن
 می باشد نه تنها دوستی میان سرزمین های گوناگون را فرا می آورد بلکه همچنین گذشته از سرزمین های آریایی کشش هایی که در این آئین هست امروز گذشته از 19 کشور که آریایی نشین هستند جشنی جهانی گردیده و سازمان ملل نیز آن را همچون پدیده جهان به رسمیت شناخته و در برنامه های یونیسف ( سازمان پدیده های فرهنگی جهان ) جای داده است .

شبند دیگر ماندگاری نوروز

شبند دیگر ماندگاری نوروز، میانه داری ( اقتصادی ) که در درازای جشن های نوروزی گردش پول شتاب می گیرد. داد و ستدها گسترش می یابد تا جائی که نونهالان نیز با پول های نوروزانه ی خود به سوداگیری می پردازند و بدینسان به نیروی بازرگانی سراسری یاری می رسانند برگزاری آئین های نوروزی از کشوری به کشور دیگر و از شهری به شهر دیگر به چهره های گوناگون خود نمایی می کند مانند پذیرائی های گوناگون از شیرینی گرفته تا میوه در هر سرزمینی به فراخور زیستگاه خود همسان نیستند.

شیرینی ها و میوه جات در هر سرزمینی ویژه همان ناحیه می باشد همچنان که بازی ها و گردش ها در هر سرزمین رسم و آئین ویژه خود را دارد. برای نمونه در کشور افغانستان بزکشی و اسب دوانی ویژه مردم همان کشور است .

از آنجائی که هر جنگجویی یا جاه جویی به انگیزه ی چیرگی و تاراج مردم در درازای تاریخ آزمندانه به سرزمین های آریایی رو آورده و برخی سامانه های پادشاهی برپا کردند همچون تازیان و ترکان که با تمام توان کوشیدن فرهنگ خویش را جایگزین رسم و آئین های باستانی ایران کنند، نتوانستند ایرانی را از بجای آوردن آئین های باستانی نیاکانی  بازدارند. همچنان که فرمانروایان اسلامی در درازای چهل سال به همه بگیر و به بندها و رنج و زندان دادن ها نتوانستند این آئین ها را بویژه یلدا ،چهارشنبه سوری، نوروز و سیزده بدر و ... را از ما ایرانیان پس بگیرند  

پس زنده باد نوروز و زنده باد مردم با فرهنگ ایران

 

 

 

شرین اسفندارمز

این نیرو، بجز نیروی قوانین معماران ارشدِ هستی در منظومه خورشیدی ما در زایش فصل ها نیست.

معمار ارشد «خورشید»، معمار ارشد کمپ «مغناطیس»، معمارِ ارشد «زمین»، معمارِ ارشد «آب»، معمار ارشد «باد».

نوروز کهن ترین جشن زایش طبیعت است که مردمان ایران ما برای اولین بار در سپهر تمدنِ بشری آن را پاس می داشته و می دارند و «میترایی ایرانی» دلیلی روشن از پایداری همیشگی نوروز است.

 

 

مسعود اسماعیللو

در موزه بریتانیا اشیا و‌ جواهرات بسیاری از دورا هخامنشیان به نمایش گذاشته شده که به بیش از دو‌هزار سال عمر دارند . این آشیان اگر جان داشتند و زبان باز می کردند شهادت می دادند که جشن نوروز را دیده اند.  پس وجه مشترک ما و این اشیا دیدن جشن نوروز است . دیگر اشیا که مربوط به دیگر فرهنگ ها و‌سرزمین ها و کشورهاست  هیچ مشاهده مشترکی از رسم های ملی با یکدیگر را  ندارند . از این رو رابطه  نوروز و مردمان ایران نا کسستنی است

افشین بابازاده

انچه به باور من دلیل ماندگاری نورزو است بصورت فهرست میتوان به این دلایل اشاره داشت

یکم دین مردم است  و رابطه جمشید و نوروز چرا که جمشید و اهورامزدا با هم ارتباط دارند

 و دین زرتشت که برای مقابله با تهاجم اعراب مسلمان برای حفظ خود انرا حفظ کرده اند

ازاین دست مقاومت ها میتوان حتی از زورخانه و خانقاه هم نام برد

دوم موضوع کشاورزی در سرزمینهای کم ابی چون ایران بزرگ

بعدهم اقتصاد که در این ایام بازار هم نفع میبرد

اینها بنظرم مهمترین شاخصهای است که میتوان بعنوان دلایل ماندگاری نوروز نام برد

اما مقاومت مردم در مقابل تهاجم بیگانه از مهمترین عوامل است

سعید بهبهانی

 بنظر من پاسخ دقیق به چنین پرسشی نیازمند تحقیق در مورد انگیزه های پیدایش آیین نوروز و همچنین شناسایی قدرت هایی میباشد که خواستار حذف "نوروز" بوده اند. من در این زمینه آگاهی چندانی ندارم و تنها میتوانم به حدس های شخصی خودم بسنده کنم که تنها می تواند نمایانگر برداشت و مطالعه اندک شخصی من از ادامه آیین نوروز تا کنون باشد: بهار برای کشاورزان همیشه امیدی در انتهای تونل طولانی سرد زمستان بوده تا نوید رویش و امید به دوباره زنده شدن را با خود داشته باشد. احتمالا نوروز که روشنی و تاریکی شبانه روز را تقریبا یکسان تقسیم میکند در نزد نیاکان ما آغازی برای نو شدن انتخاب شده بود. هرگاه گروهی از انسانها به منطقه جدیدی هجوم میبردند و آن سرزمین را بدلیل داشتن ثروتهای جدید اشغال میکردند از بومیان آن سرزمین میخواستند دین و آیین آنها را نیز بکار گیرند.

بومیان منطقه اشغال شده هم به نوبه خود تلاش میکردند آیین و جشن های مرسوم خودشان را در زیر نام و رنگ آداب و رسم های اشغالگر ها دوباره بکار گیرند و آنها را با کمی تغییر انجام دهند. شاید بتوانیم وجود اشخاصی که می توانستند بنویسند و تاریخ را ثبت کنند را یکی از نیروهایی بدانیم که توانسته است نوروز را تا امروز همچنان با شکوه در نزد جهانیان بیادگار بگذارد. 

یروی مهمتری که توانسته نوروز را اینچنین پایدار نگاه دارد احتمالا جدا بودن آن از آیین دین ها و مذهب های حاشیه آنها است که فضایی را ایجاد کرده تا همه دین ها و مذهب ها هم بتوانند خودشان را در چنین جشنی شریک بدانند.

 

حمیدرضا برهانی

 

نوروز پیوند بهاری سرزمین ماست  و  نقطه ی پیوند با فرهنگ سرزمین هایی که آنرا جشن می گیرند ! راز ماندگاری نوروز در کهن بودن و دوباره جوان شدن آنست ! 

در فرهنگ ایرانی  هر « آغاز»  رو به خیری را جشن می گیرند! هردوت اشارت دارد به جشن تولد در فرهنگ ایرانی ! نوروز هم تولد دیگری است !

سرزمین ما  در راستای تاریخ  فراز نشیب های زیادی داشته و نوروز در هر شرایطی  هم چنان تکیه گاه مردمان  بوده است؛ حتا در جنگ ایران و عراق در زیر بمباران ها   باز مردم  پیمانداری کرده و در کنار شمعی روشن آنرا برگزار کردند !  تا مردم هستند ، تاریخ هست و تا تاریخ هست نوروز هم هست

دکتر تورج پارسی

به گمانم عواملی چند مراسم نوروز را به بخش دست نخورده وثابت مانده از هویت ملی ایرانیان تبدیل کرده است ازجمله پیچیده وچند وجهی بودن انست یعنی عناصر هویتی زیادی را یکجا در خود دارد، سبزی ،شادی ،نوزایی طبیعت وخلق وخوی ادمها ،مراسم ایینی وادواری که باوسواس  ودقت هرساله اجرا می شود؛ از چارشنبه سوری وپریدن از روی اتش گرفته تاسفره هفت سین ،از عیدی دادن به کوچک ترها گرفته تادید وبازدیدها که در هر یک از این ها مفاهیم هویتی خاصی وجود دارد.   علاوه بر اینها شاید پافشاری واستواری اقلیت های مذهبی زردشتی وبهایی در اجرای این مراسم نیز در ماندگاری نوروزموثر باشد. نکته جالب این است که روحانیت شیعه پس از تلاش ناکام دربرانداختن ان ، با ساختن احادیث منتسب به پیامبر وامامان شیعه دال برتایید انها، در برابر نوروز سپر انداخته واز ادامه مصاف با ان خودداری کرده است

حسن دانشور

سالها پيش - يعنی همان سال هايی که يک مشت آتا و اوتا ؛ بلند و کوتاه ؛ از دايناسورهای اسلامی آمده بودند و صاحب اختيار جان و مال و ناموس و هستی خلايق شده بودند ؛ من و رفيقم از شيراز پا شديم آمديم تهران تا برويم وزارت علوم و آموزش عالی مدارک دانشگاهی مان را بگيريم .در تهران ؛ رفيق مان کفش اش پاره شد . رفتيم توی يک کفاشی و يک جفت کفش تازه خريديم . فردا صبحش شال و کلاه کرديم و راه افتاديم که برويم وزارت علوم . رفيق من کفش تازه اش را پوشيد و مقداری هم گل و لای به کفش اش ماليد و با من راه افتاد . من با حيرت گفتم : چرا همچی کاری کردی ديوونه ؟؟؟!گفت : ای بابا ! اگر با اين کفش نونوار و براق برويم وزارت علوم نه تنها مدارک دانشگاهی مان را بما نخواهند داد بلکه ممکن است ما را به اتهام طاغوتی بودن بگيرند و بيندازند زندان اوين و يک عمر آنجا آب خنک بخوريم!!! من آن روز به ساده دلی دوستم پوزخند زدم ؛ اما بعد ها بلاهايی به سر خودم آمد که فهميدم طفلک رفيق من راست ميگفته است. حالا اجازه بفرماييد تاريخ را برای شما ورق بزنم تا بدانيد در ميهن ما هميشه تاريخ تکرار شده است : در کتاب « خلاصه البلدان » اثر صفی الدين ؛ که توسط حسين مدرسی طباطبايی تصحيح و در تهران چاپ شده است ؛ چنين می خوانيم : »......روزی که قم به دست اعراب افتاد ؛ احوص - رييس قبيله عرب- برای قتل رجال و ثروتمندان قم حيله ای انديشيد . او يک روز را انتخاب کرد که : اهل فرس آن را تعظيم مينمودند و عيد ميدانستند . در آن روز تنعم در اکل و شرب و عيش و طرب و لهو و لعب را مبارک دانستندی .... احوص به غلامان خود دستور داد که آن شب روسا و رجال قم را به قتل رسانند . پس غلامان گفتند که : ما در شب رييسان را از غير رييسان چگونه فرق توانيم کردن ؟؟ احوص گفت : هر آنکس که از وی بوی خوش آيد او را به قتل برسانيد ....» نقل از کتاب : خلاصه البلدان ؛ صفی الدين . به تصحيح حسين مدرسی طباطبايی .صفخه 55 حالا دنباله داستان را از کتاب » تاريخ قم » برای شما می خوانم» ....بعد از اين کار ؛ سرهای رجال را در توبره کردند و به حضور احوص آوردند .پس مجموع آن سر ها را در چاهی انداختند ....مردم بعضی بر دست عرب مسلمان شدند و بعضی پناه بر ايشان آوردند و ديگران در شهر ها متفرق و پراکنده شدند.  نقل از : تاريخ قم . صفحه 257

حالا می فهمیم چرا حافظ گفته است : از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت عجب که بوی گلی مانده است و عطر یاسمنی و حالا می فهمیم که نوروز و چهار شنبه سوری و سیزده بدرمان از چه سنگلاخ های مهیب و پرتگاههای خونین و دهشتناکی گذشته و همچنان خندان و شاد و سرمست نسل ها و نسل ها را پشت سر نهاده و به ما رسیده اند

نوروز خجسته و فرخنده باد

حسن رجب نژاد

 به نظر من نوروز ریشه در فرهنگ غنی ایران زمین دارد  که حتی مهاجمان را در دوره های متوالی مجبور به تن در دادن به خواست مردمان در طول تاریخ پرفراز و نشیبمان کرده است. دگر اینکه همزمانی این فرخنده روز با آغاز بهار و گلستان شدن طبیعت را میتوان مبنایی قوی برای مردمان سرزمینمان که شادی در وجود شان نهادینه ابدی است وسیله ای برای شادی وحتی ابراز مخالفت با حکومت مدارانی که چندان اقبا ل خوشی به چنین رویداها نشان نمیدهند دانست. نوروز پیروز

شمس رنجبر

در تاریخ هر ملتی، آن جشنی ماندگار است كه با زندگی پیوندی عمیق  داشته است. هیچ جشن مقطعی و یا ساخته ی خودکامگان، پس از مرگ شان دوام نیاورده است. نوروز در واقع جشن مقاومت نیز هست. هر زمان که خاک این سرزمین از چپاول ها به خون رنگی بوده، مردم آن را با شکوه تر جشن گرفته اند. انگار بغض ها نیز در نوروز به خنده می شکفد.    در طول تاریخ ما، نوروز تنها جشنی است که در هر زمان، چه آنگاه که خودکامگان زبان می بریدند و از سرها مناره می ساختند و چه آنگاه که نوری از امید در دل ها می درخشید، همیشه مایه ی امید و شادی بوده است. بشارت بخش نوروز، نه تقویم و تاریخ، بل که طبیعت است؛ آنگاه که شکوفه آغاز نشستن بر شاخه ها می کند و غنچه بر رخسار گل های صحرایی می نشیند. می گویند نوروز با آفرینش در رابطه است؛ زایش طبیعت و یا آفرینش انسان، چه فرق می کند، بگذار اولین روز بهار، نخستین روز آفرینش باشد، بگذار همه هستی ما در این روز بشکفد.

اسد سیف

نوروز جشن زایش و باز زایی طبیعت است. از آنجا که زندگی بشری در پناه و وابسته به این طبیعت است، ایرانیان از دیرباز به این مهم پی برده و این باززایی را طی هزاره ها جشن گرفته اند. هیچ قدرتی نتوانسته و نخواهد توانست با فلسفه وجودی این جشن در فرهنگ ایرانی مقابله کند. مشاهده میکنیم که دیگر جشن های ایرانی تضعیف شده اند، که باید ایران یاران تلاش کنند آن جشن ها را باز آفرینی کنند، ولی "نوروز" در ایران و جهان جاودانه است.

 

 

دکتر سیاوش عبقری

 

نوروز مهمترین جشن ایرانیان است که با آغاز بهار و زنده شدن طبیعت همزمان است. از نظر من یکی از دلایل مهم ماندگاری نوروزهمین است . ما  زنده شدن و دوباره نو شدن طبیعت را جشن میگیریم و به خود امید میدهیم که   تلخی ها و بدي ها را پشت سر می گذاریم و  همانند طبیعت،  زندگی را دوبار آعاز می کنیم . نوروز  آئین زندگی بخشی  است که به ما نیرو می دهد که هر بار از خاک بر خیزیم و دوباره شروع کنیم . چنین آیینی که درس پویایی و زندگی می دهد هیچ وقت از بین نخواهد رفت. 

دکتر شهلا عبقری

نوروز نشان از آغاز فصل تازه و شروعی دوباره همراه با امید به روزهای روشنی را دارد . شادی کسانی که به امید زنده هستند را هیچ قدرتی نمی تواند به غم وسوگواری تبدیل کند . امید به روزهای بهتر در فصل جدید که نوروز نوید آن را می دهد همراه با رویش جوانه ها این آرزو را تداعی می‌کند که مردم ایران زمین هم همچون جوانه زدن سبزرویان در بهار ، جوانه زدن آزادی را روزی خواهند دید

مقداد عسگریان

   

نوروز آغاز بهار است و ملت های دیگر  هم آن را دریافته اند و جشن می گیرند. جشنی اگر در جهان مطرح باشد نوروز است چرا که جشن نو شدن سال به وسطه ی بهار است 

 

ویدا فرهودی

امسال هنگام نوروز، فال حافظ در هفت سین ما نبود. یادمان رفته بود. اگر توجه کنید در هفت سین سالهای پیشین ایرانسکوپ همیشه فال حافظ هست (2)، اما در هفت سین سال 1398 ایرانسکوپ فال حافظ مفقود شده است (3). بعد از تحویل سال، اشتباه را اول همسرم متوجه شد، فال حافظ را آورد و خواندیم. اما دلیل تعمد این قلم بر گذاشتن فال حافظ در سفره هفت سین ایرانسکوپ، اجتناب از گذاشتن کتب مذهبی بر سر سفره هفت سین بوده است. پیش خود فکر می کردم شاید این فراموش کردن نشان می دهد که سکولار بودن دیگر به معنی تأکید بر نفی جریانات مذهبی نیست، و واقعاً نظیر بچه هایمان که در همین کشورهای سکولار بزرگ شده اند، داریم سکولاریسم را زندگی می کنیم. از دیدگاه این قلم نیز نظیر آنچه بسیاری دیگر از دوستان بیان کرده اند، دلیل دوام نوروز همین سکولار بودن این جشن است. با آرزوی روزهایی شاد و خوش برای همه.

سام قندچی

جشن آمدن گرمی و سرسبزی طبیعت با جشن اجتماعی پایان گرفتن مشقات سرمای زمستان (علوفه دهی دامها در خانه و گرم کردن خانه ها، ته کشیدن ذخایر زمستانی) همزمان شده و جشنی دو لایه و ریشه دار می شده است.

جوا د مفرد

نوروز جهانی از هر نظر جشنی بی همتاست

از نظر اجتماعی:

نوروز جشنی سکولار و غیرمذهبی ست، و باورمندان به همه ی مذاهب و بی مذهبان می توانند به راحتی آن را گرامی بدارند.

نوروز جشنی بی تبعیض است، و هر کسی با هر نوع جنیستی، هر زبان و قومیتی و هر عقیده و مرامی می تواند در آن شرکت کند.

آداب آن، از چهارشنبه سوری و پریدن از آتش گرفته تا چیدن هفت سینی که نمونه هایی از طبیعت را در خود دارند، و تا  گشت و گذار سیزده به در، آدابی اجتماعی، شاد، و مردمی هستند. و در هر سرزمینی و در هر زمانه ای قابل به روز شدن می باشند.

از نظر طبیعی:

نوروز با بهار می آید و چون بهار زنده و شاداب و آرام بخش است.

و چنین است که نوروز، این کهن ترین یادگار زیبای فرهنگ خردمدار ایرانی را ـ که سازمان ملل نیز آن را به عنوان روزی جهانی شناخته ـ هیچ قدرتی نتوانسته و نخواهد توانست از مردمان ایران بگیرد.  

آغاز بهار يک حادثه ی طبيعی و واقعاً موجود است که ما تنها آن را قرن ها پيش کشف کرده و با خوش سليقگی بعنوان آغاز سال نوی خويش انتخاب کرده ايم؛ همانگونه که ديگر جشن ها و مناسبت های ايرانی، همگی، بر اساس تحولات طبيعی انتخاب شده اند. اين انتخاب هماهنگ با ريتم های طبيعت، که با هيچ حادثهء بشری و تو لد و مرگ اين و آن همراه نيست، موجب شده که جشن های ما از دسترس سلطه جويان سياسی و اجتماعی و مذهبی خارج باشند. نوروز، چه کسی بخواهد و يا نخواهد، حتی اگر اسم اش را برای دورانی کوتاه عوض کنند، بر سر موعدی معين از راه می رسد و جهان و انسان را خرم و نو می کند. پس بر اين انتخاب طبيعی درود می فرستم و فرا رسيدن روز نو ، ماه نو، سال نو و بهار نو را به هم ميهنانمان خجسته باد می گويم.

دکتر اسماعیل نوری علا

نوروز جشن گرامی داشت نور و گرمای آفتاب است و سربرآوردن گیاه از خاک و شکوفه از درخت.

نوروز پبشواز بهار است و دیدار تازه دوست.

نوروز جشن بزرگداشت هیچ کس و هیچ آئینی نیست.

این بستر ماندگاری نوروز است.

منوچهر یزدیان

www.savepasagad.com

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد