اپوزیسیون سیاسی ومحیط زیست ایران
جلال ایجادی
استاد جامعه شناس
خوشبختانه
اپوزیسیون برای پایان دادن به جمهوری اسلامی فعالتر گشته و در پی ایجاد و تنظیم
مدیریت سیاسی جایگزین میباشد. شش طیفی که در برابر رژیم صف آرائی کرده
عبارتند از: طیف پادشاهی، طیف چپ های مارکسیستی، طیف
مجاهدین، طیف مذهبی ها و اصلاح طلبان خارج از حکومت، طیف
سازمانهای کرد، طیف جمهوری خواهان سکولار و سوسیال دمکرات ها. همه این
طیف های سیاسی دارای پروژه سیاسی بوده و خواهان تغییر در ایران هستند. البته
همه رفتارهای سیاسی و برنامه های اعلام شده این طیف ها
دارای محتوای دمکراتیک نیستند و گاه تمایل نظامی گری
و اقتدارگرایانه بر رفتار برخی طیف ها سایه انداخته است. ولی در اینجا من فقط یک
مطلب را می خواهم بازگو کنم و آن
موضع این طیف ها در باره محیط زیست است.
در ذهن بسیاری از این نخبگان سیاسی محیط زیست
یک مسئله جانبی و فرعی است و جزو مسائلاصلی قرار ندارد. این ساختار ذهنی فاقد
کنجکاوی بوده و پارادایم جهانی زیست محیطی را نمی بیند و
خود را با خبر و آگاه نمی سازد.
ادبیات و تحلیل های متعددی هر روز در این زمینه در جهان پخش می شود و در انها، بحران عظیم زیست محیطی و خطرهای آن برای بشریت توضیح داده میشود. افزون بر آن، کنفرانس های بین المللی، نشست های سازمان ملل، گزارش های کمیسیون اتحادیه اروپا و تلاش های هزاران نهاد در کشورهای دنیا، منبع بزرگی برای آموختن و خبر گیری است.
برای برخی از فیلسوفان و جامعه شناسان، ما در مرحله جدیدی از تمدن جهانی قرار گرفته ایم. ولی متاسفانه این رویدادها و این حجم اطلاعات و دانش علمی و نیز این مباحث تمدنی، برای بسیاری از نخبگان «رویدادی» بشمار نمی آید و حتا اپوزیسیون از آنها اطلاعی ندارد. حساسیت این طیف های سیاسی بویژه روی مسائل کلاسیک سیاسی است. آنها به پایان دادن استبداد می اندیشند و در باره الگوی ساختاری فکر نمی کنند.
هنگامی که حسن روحانی به مجلس می رود، هنگامی که رئیسی یک موضع علیه روحانی می گیرد، هنگامی که فلان سردار سپاه می گوید ما آمریکا را محاصره می کنیم، آری در چنین هنگامی تمام روزنامه ها، تمام سایت ها، تمام گروه ها، تمام شبکه ها، تمام سیاسیون اپوزیسیون طی روزهای زیادی در این زمینه ها «تحلیل» ارائه نموده و تلاش دارد استراتژی جناحی و فردی حکومتیان را بررسی همه جانبه کند. ولی زمانی که دریاچه های ایران بحرانی و خشک می شوند، زمانی که آلودگی شهرهای ایران را فرا می گیرد و سلامتی شهروندان را بطور جدی به خطر می اندازد، هنگامی که دریاچه ارومیه نود درصد آبهای خود را از دست میدهد، هنگامی که جنگل های کردستان می سوزد، هنگامیکه کشاورزان اصفهانی و بلوچ از بی آبی رنج می برند و ورشکسته می شود، آری در چنین زمانی جز برخی واکنش های احساسی، جامعه سیاسی واکنشی نشان نمی دهد.
توجه کنید به گفتار سیاسیون در
رسانه ها، توجه کنید به قلم سیاسیون در سایت ها و توجه
کنید به بیانیه ها و منشورهای سیاسیون، در تمام این موارد موضوع محیط زیست
غایب است. آنجایی هم که در یک خط در باره محیط زیست آمده
هیچگونه پشتوانه فکری عمیقی وجود ندارد. چرا مسئله زیست
محیطی غایب است و یا از پشتوانه فکری برخوردار نیست؟ آیا ویرانگری بی
سابقه در محیط زیست ایران کم اهمیت تر از دعوای دو
ملا میباشد؟ آیا اهمیت تخریب محیط زیست از اهمیت فساد قوه
قضایی کمتر است؟ بدون شک اهمیت معضل محیط زیست ایران نسبت به فساد نظام
قضایی یا دزدی های ولایت فقیه، اگر بیشتر نباشد کمتر
نیست.
از نظر من بسیاری از سیاسیون دستخوش درک های سنتی و معیارهای ناشی از عادت هستند و
بعنوان نمونه وقتی از اقتصاد و سیاست و آموزش و شهرسازی و بودجه دولتی حرف
میزنند، این امور را به محیط زیست وصل نمی
کنند. امروز در عرصه جهانی گرایش مسئول و نوین وقتی از
اقتصاد حرف میزند بناگزیر از اکولوژی صحبت میکند. امروز مدیریت اقتصادی با
مدیریت اکولوژیکی گره خورده و ساختاری هستند و سیاست مدرن
یعنی درک این پیوند دینامیک. سیاستی که آزادی و دمکراسی را
با محیط زیست سالم انسان ها پیوند نزند پیشرو نیست.
افزایش گرمای زمین و آلودگی های صنعتی و اقلیمی و سلامتی غذایی و بهداشت در ایران و جهان می طلبد که اقتصاد غیر نفتی رشد کند و صنایع پاک توسعه پیدا کند.
تمام مسئولان و نخبگان جدی
در جهان به این امور پرداخته اند. نظام دینی حاکم تخریب
گر محیط زیست بوده است و حکومتگران اسلامی با نفت و گاز
برای ماشین نظامی و اداری، درآمد ارزی ساختند. حال سیاسیون اپوزیسیون کشور
ما با نفت و گاز
ایران چه خواهند کرد؟ با گسترش بیماری های ناشی از آلودگی های هوا و زمین و آب چه
خواهندکرد؟ با بحران آب و مدیریت کهنه چه خواهند کرد؟ با فرسودگی خاک و فروافتادگی
بارآوری چه خواهند کرد؟ با صنایع کهنه و آلودگی های آن چه
خواهند کرد؟ با آلودگی خلیج فارس و دریای خزر و رودخانه
کارون چه خواهند کرد؟ با روند نابودی دنیای وحش چه خواهند کرد؟ با نابودی بخش
مهمی از جنگل های ایران چه خواهند کرد؟ برای یک
کشاورزی اکولوژیک چه خواهند کرد؟ با خودروهای شخصی و عمومی
و پخش گازهای سمی آنها چه خواهند کرد؟ در مدیریت شهری و
ساختمان سازی اکولوژیک چه خواهند کرد؟
براندازی
حکومت اسلامی و پایان دادن به این استبداد دینی و نفی
حاکمیت اصولگرا و اصلاح طلب، کافی نیست. باید این تغییر با درک درست از محیط
زیست و اقتصاد پایدار و سیاست اجتماعی مسئول و فرهنگ و آموزش مناسب توام
باشد. باید جامعه سالم و اقتصاد مناسب را برای شهروندان
آماده نمود. این امر شناخت و اراده و فرهنگ می طلبد.
اکولوژی کالای یک گروه سیاسی نیست بلکه درک از یک امر تمدنی است، متعلق به جامعه
بشری است و سیاسیون ایران نمی توانند از کنار آن رد شوند.
کدام الگوی پیشرفت و رفاه برای ایران مفید است و آیا این
الگو میتواند از درک زیست محیطی جدا باشد؟
سالیان درازی است که در زمینه زیست بومگرایی کار می
کنم و آموزش می دهم و می
دانم معضلات عظیم زیست محیطی ایران کدامند. مقالات بسیار
گوناگونی نوشته و برنامه های تلویزیونی متعددی در این باره
تهیه نموده ام و در هر فرصتی با سیاسیون اپوزیسیون این مطلب را طرح میکنم تا حساسیت
های زیست محیطی افزایش یابد. ولی اعتراف میکنم که متاسفانه این حساسیت و
آگاهی عمیق به نقش محیط زیست براحتی در درون اپوزیسیون
سیاسی رشد نمی کند. خواهش فوری من از اپوزیسیون
سیاسی این است که در طرح ها و
برنامه های سیاسی خود موضوع زیست محیطی را به بحث گذاشته و
آنرا در مواضع خود قرار دهند. در این زمینه گرایش های سیاسی اگر تمایل داشته باشند
می توانند روی تخصص من و کمک به
آنها در عرصه زیست محیطی، حساب کنند. این نیروها باید بازیگران
اصلی برنامه خود باشند و بیاموزند و تدوین کنند و من در صورت لازم کمک فکری
و تخصصیمی رسانم. من در انتظار درخواست شما هستم.
کمیته بین المللی پاسارگاد