شالوده حزب سبزهای بلژیک ـ اکولو ـ ECOLO
برگردان از انور میرستاری، عضو حزب اکولو
پیشگفتار:
در
۲۳
ژوئن ۲۰۱۳،
حزب سبزهای فرانسه زبان بلژیک به نام حزب اکولو ـEcolo
ـ در نشست همگانی خود در بروکسل، یک برنامه سیاسی، به نام « مانیفست سیاسی اکولو
برای رسیدن به جامعه زیستگاهی» را به تصویب رسانید.
این مانیفست، بنا بر بخش دوم بند۴
اساسنامه و با حفظ اصول بنیادین جنبش اکولو، جایگزین نوشتار پیشین بنیانگذارانش
می شود.
فرایند مشارکت همه اعضا که به تصویب مانیفست انجامید، شش ماه به درازا کشید. نخستین
نوشته که به وسیله دبیرخانه فدرال تهیه شده بود، در مناطق گوناگون، در شورای
فدراسیون (پارلمان داخلی حزب سبز بلژیک ـ م)، در تمام کمیسیون ها، همچنین در
کمیسیون اکولوهای جوان ( شاخه جوانان حزب سبز بلژیک ـ م) و نیز با گروهی از
شهروندان دارنده رای، گفت و شنود شد. پس از آن، یک "کمیته ویژه" از سوی شورای
فدراسیون برگزیده شد تا اصلاحات انجام شده توسط اعضا را در متن وارد کند. سرانجام،
قبل از پذیرفتن متن نهایی در مجمع عمومی، در باره اصلاحات وارده توسط اعضا، در این
نشست گفتگو، بررسی و رای گیری صورت گرفت.
این فرایند بی سابقه، امکان شرکت صدها تن از اعضای حزب را در هر یک از مراحل آن تا
تصویب نهایی در مجمع عمومی، فراهم ساخت.
فهرست مندرجات
۱ . ما زیستگرایان...
۱
. ۱
. ما شهروندان، زن و مرد، به عدالت اجتماعی و زیستمانی پایبندیم.
۲ . ۱ . ما می خواهیم در سده کنونی، در مسیر دیگری گام نهیم.
۲ . هویت ما
۱
.۲
. دنیای زیستگاهی در برابر دنیای گنگ و مبهم مصرف گرایی زائیده می شود،
۲
. ۲.
حزب سبز Ecolo
را شهروندان در سال
۱۹۸۰ تاسیس کردند،
۳
. ۲
. روز به روز تفاهم و همفکری در بین اعضا، رو به افزایش است،
۴
.۲
. گشایش یک دورنمای پسا ـ سرمایه داری در برابر اتحاد محافظه کاری و تولیدگرایی،
۵ . ۲ . گسترش توان رهایی کننده فنآوری ارتباطات در خدمت برنامه های زیستگاهی.
۳
. دستورالعمل های ما برای اقدام
۱
. ۳
. ما مسئول آینده سیاره زمین و نوع بشری می باشیم،
۲
. ۳
. یک زمین سرسبز، یک جهان پر از داد، یک جامعه برابر،
۳
. ۳.
همبستگی و همزیستی روزانه در خدمت زندگی بهتر همگانی،
۴
. ۳
. مشارکت، شور و گفتگو برای ساختن جامعه،
۵
. ۳
. یک جامعه با برابری بین زنان و مردان،
۶
. ۳
. توزیع بهتر و اخلاقی قدرت،
۷
. ۳
. یک فرهنگ صلح و عدم خشونت،
۸
. ۳
. یک فرهنگ احترام گذاری و رواداری.
۴ . پروژه ما برای این سده
۱
. ۴
. یک جامعه منسجم و فراگیر:
· استقلال فردی،
· تحکم همبستگی و تقویت تامین اجتماعی،
· ساخت یک جهان متحد.
۲ . ۴ . گذار به یک جامعه رهایی بخش و مشارکتی:
· انتقال مسئولیت پذیری در برابر جامعه و سیاره زمین به نسل بعدی،
· باز آفرینی جامعه به وسیله فرهنگ ها و هنر ها،
· اجازه گفتگو و تصمیم گیری های دسته جمعی از راه دموکراسی مشارکتی،
· دموکراسی مشارکتی در گزینه های فن آوری،
· باید تندرستی تمام بخش های زندگی در جامعه را بسیج کند،
· در نظر گرفتن ارزش زمانی به عنوان یک منبع اساسی،
·
پیش به سوی یک جامعه با تبادل فرهنگی.
۳ . ۴ . یک زیستمان پاک برای همگان و بر پایه احترام به طبیعت:
· زیستمان به عنوان یک حد و مرز،
· زیستمان به عنوان یک چارچوب زندگی.
۴ . ۴ . انتقال پر قدرت برای بالا بردن چالش های چندگانه.
۵ . ۴ . یک اقتصاد در خدمت جامعه:
· یک اقتصاد چندگانه،
· یک اقتصاد در حال سیال،
· یک کشاورزی با بازنگری محلی و هدف غذا رسانی،
· شیوه مالی محلی،
·
تنظیم بازار.
۶ . ۴ . فدرالیسم مدرن و جهانشمولی بلژیکی و اروپایی:
· نوسازی سیستم فدرال بلژیک با Groen ( حزب سبز بلژیک،در ناحیه فلامان ـ م )،
· پای بندی به راه گذار زیستگاهی اروپایی.
5
بسیج هوش جمعی
۱
. ۵
. اکولو، حزب عقاید و آرا و برنامه های گوناگون است.
۲ . ۵ . اکولو، حزبی که موتور گفتمان ها، نوآوری ها و باز شناخت ها است.
۶
. تغییر نیز سیاسی خواهد بود
۷
. برای گذار به یک جامعه زیستگاهی
۱ ـ ما، زیستگرایان...
۱
. ۱
. ما شهروندان، زن و مرد، به دادگری همگانی و زیستمانی
پایبند هستیم.
ما می خواهیم سده کنونی را به اندازه یک گام
دگرگون سازیم. ما شهروندان، زن و مرد جهان، تمام وقت خود را در کمون های ما، در
مناطق ما، در کشور ما، در اروپا و در جهان صرف می کنیم.
ما می خواهیم جهانی پر از داد و رهایی برای امروز و فردای همه زنان و مردان
بسازیم.
ما می خواهیم افراد بشر که ساکنان سیاره زمین هستند، به عنوان ثروت اصلی جوامع به
حساب بیایند.
ما به وابستگی متقابل خود به مردم جهان و به اکوسیستم های طبیعی آگاهیم. ما
می
خواهیم به نسل های آینده، یک سیاره قابل زیستی را به ارث بگذاریم.
برای ما، عدالت اجتماعی و عدالت زیستگاهی از هم جدایی ناپذیرند. تحقق آن ها نیاز به
مشارکت فعال بیشترین تعداد و گسترش همه گیر همبستگی دارد: نهادینگی و یا خود جوشی،
هم اکنون، در اینجا و در جاهای دیگر، امروز و فردا.
۲
. ۱
. ما می خواهیم در سده کنونی در مسیر دیگری گام نهیم.
بشریت بر سر یکی از دو راهی های خود قرار دارد. از بحران های متعددی گذر کرده است: زیستگاهی، اقتصادی، مالی و اجتماعی.
این بحران ها به هم پیوسته اند و جمعیت ها، از جمله در بلژیک، در زندگی روزمره خود از آن ها زجر می کشند. آن ها به افزایش عدم قطعیت و نا امنی که افراد را تضعیف و شکننده می کنند و حتی یکپارچگی و یگانگی جوامع ما را از هم می پاشند، کمک
می کنند.
مشکلات راه هر چه که باشند، تعداد ما برای تصور و پیاده کردن راه حل های جدیدی
که قرن کنونی بتواند حامل عدالت و رهایی باشد، بیشتر و بیشتر می شود.
در هر جایی از بلژیک و اروپا که ما به همراه حزب سبزهای همتای خودمان گرون، ( حزب سبزهای فلامان در بلژیک ـ م) و سبزهای اروپا دست به اقدامی می زنیم،
می خواهیم به ساخت و ساز جامعه ای شتاب بخشیم که پایه های بنیانش بر احترام به نسل های آینده، یک رابطه متعادل با طبیعت و بر مبنای برابری زنان و مردان، خلاقیت، همیاری و همکاری استوار باشد و نه از روی استثمار منابع انسانی و طبیعی و رقابت به هر قیمت باشد.
ما زیستگرایان می خواهیم جنبش مبارزه با انواع امتیازات، برتری جویی ها، استثمار و
جهالت را تعمیق دهیم، حرکتی که بیش از دو قرن است ارزش های چپ در آن ریشه دوانیده
اند.
جهان در حال تغییر دائمی است. امروز، ما در کنار مردان و زنانی کار می کنیم که در
پرتو تغییر و تحول جهانی شدن، حوادث ناشی از نئولیبرالیسم و بن بست تولیدگرایی بی
رویه، این جنبش ها را باز تفسیر می کنند و در راه تحولاتی با بار مثبت، پر معنا و
توام با همبستگی گام بر می دارند.
۲
. هویت
ما
۱ .۲ . زایش زیستگرایی در برابر توهم تولیدگرایی
از آغاز دوران مدرن، بسیاری از آموزه های اقتصادی و سیاسی می پنداشتند که رشد
نامحدود تولید در همه جا قادر به افزایش آسایش و جلوگیری از درگیری ها است.
زیستگرایان بر این باورند که در جهانی با منابع محدود، چنین پنداری نمی تواند پایه
یک سیاست مناسب و منطقی باشد.
از نیمه دوم قرن بیستم، زنان و مردان به مخالفت با مصرف بی رویه میراث و گنجینه های
طبیعی برخاسته اند و کار بیش از اندازه در دل تولیدگرایی را محکوم می کنند. آنان با
دیکتاتوری جامعه مصرف کننده و متحدالشکل ساختن مدل های فرهنگی و اقتصادی در مبارزه
اند.
آن ها با کمک دانشمندان، مسائل مربوط به علوم، فن آوری ها و محدودیت های سیاره زمین را در راس بحث های سیاسی خود قرار داده اند.
این زنان و مردان از پیشگامان زیستگاهی ـ سیاسی بوده اند.
ابعاد جهانی زیستگاهی سیاسی، نظرات هواداران جهان سوم، فمینیست ها، فعالان اتحادیه
های کارگری، صلح طلبان، ضد نژادپرستان، فعالان راه و روش « راه دیگر را باید در
سیاست برگزید و چاره دیگری باید اندیشید» را به خود جلب کرده اند.
۲ . ۲ . در سال ۱۹۸۰، تعدادی از شهروندان، حزب اکولو را تاسیس کردند.
بیش از سی سال است که هزاران مبارز زن و مرد، صدها نماینده برگزیده مردم در شهرداری
ها و انجمن های محلی، پارلمان ها و دولت ها تلاش و مبارزه می کنند. آنان هم چنین در
انجمن ها، گروه های فشار، شرکت ها و محل های کسب و کار، کمیته محلات درگیرند و در
زندگی روزانه خود، به راهی که می اندیشند، ادامه دهند.
آنان کیفیت زیستمانی و تقویت دموکراسی را در دستور کار سیاسی خود به پیش می برند. چه در اقلیت و مخالف با دولت باشند و چه در دولت شرکت کنند، مسائل زیستمانی و عدالت اجتماعی از اولویت های آن ها است.
۳ . ۲ . دیدگاه ها به طور فزاینده ای به هم نزدیک می شوند.
دیدگاه ها و مسائلی که به وسیله زیستگرایان در سال های۱۹۷۰ مطرح بودند، از این به بعد، خیلی بیشتر مورد توافق هستند.
گرم شدن کره زمین و اختلالات ناشی از آن، کاهش سوخت های فسیلی و منابع طبیعی دیگر، قابل لمس تر می شوند(دسترسی به آب پاک، شورش های گرسنگی، مهاجرت و آب و هوا ...). تاثیر آلودگی ها بر روی سلامتی و زیستمان آشکار و مسلم می شود.
اقتصاد جهانی می شود و صنایع جا به جا می گردند. افزایش نرخ بیکاری نهادینه
می گردد. نابرابری های اجتماعی ـ اقتصادی رشد و کیفیت زندگی کاهش می یابد، ریتم ها و آهنگ ها از نظم و نظام خود در می آیند.
۴
. ۲
. گشایش یک دیدگاه پسا ـ سرمایه داری در برابر ائتلاف محافظه کاری و
تولیدگرایی.
گر چه بیشتر مردم به این بن بست ها برخورد کرده و آن ها را تائید می کنند، اما با
این وجود بسیاری از کسان، همچنان به همان راه ها ادامه می دهند و یا حتی آن ها را
تقویت هم می کنند.
احزاب و نیروهای اقتصادی که آن را اعمال می کنند، از هر قماش پیوند نئولیبرالیسم و
تولیدگرایی که باشند، بشریت را به سوی بحران های شدیدتر سوق می دهند.
حقوق بگیران تنها قربانیان نخستین نیستند، بلکه
دسته های دیگری از جمعیت فعال هم هستند.
با تبدیل همه چیز به کالا، با از بین بردن خدمات عمومی، با خصوصی سازی دارایی های
عمومی، این اتحاد بین نئولیبرالیسم و تولید گرایی همیشه خود را به عنوان تنها راه
چاره ممکن جا می زند.
این روش کاملا ضد دموکراتیک است و به مفهوم آزادی آسیب می رساند. مانع از آن می شود تا بتوانیم افسار زندگی خودمان را به دست گیریم و بتوانیم وقتی برای خود و دیگران داشته باشیم.
در یک جهان با منابع محدود که تا کنون بشریت هرگز تا به این حد ثروت تولید نکرده بود و هرگز این چنین توزیع ناعادلانه صورت نگرفته بود، تنها گزینه قابل دوام و همبستگی که به همه اجازه می دهد تا یک زندگی مرفه، با شکوه و پیشرفته داشته باشند، برون رفت از سیستمی است که هدفش در آوردن پول برای پول می باشد و کره زمین را نابود می کند و شکاف های نابرابری ها را ژرف تر می سازد.
این خطر وجود دارد که پس از مدتی سیستم مزبور به شیوه ضد دموکراتیک، خشونت آمیز و با هرج و مرج از هم فرو بپاشد.
ما باید قدرت اقتصادی و مالی بازار و سرمایه را به نفع قدرت دموکراتیک شهروندان برای یک توزیع عادلانه و پایدار دارایی ها و یک انتخاب مستقل در راستای اقتصاد و جامعه، شدیدا کاهش دهیم.
۵ . ۲ . گسترش توان رها کننده فنآوری ارتباطات در خدمت برنامه های زیستگاهی
گسترش وسایل ارتباطات به تندی ستارگان به پیش می رود و بهره برداری آن ها از سال های۱۹۹۰ جامعه ما را از این رو به آن رو کرده است.
فن آوری های ارتباطاتی گنجایش بالا بردن امکانات مشارکت مردم در سیاست و کار های بشر دوستانه را با ترویج و پشتیبانی توانمندی های همکاری جویانه و کاهش نابرابری ها در همه مقولات دارند.
ما بدون اینکه ساده لوح یا بدبین باشیم، می خواهیم به استفاده از این ابزارهای
فنآوری برای کمک به پروژه زیستگاهی، به ویژه برای تقویت آزادی های فردی، گسترش فضای
استقلال فردی و دانش برای همه، ادامه دهیم.
بخش ۲
۳ . دستورالعمل های ما برای دست به کار شدن
حرکت ما توسط مجموعه ای از نشانه گذاری ها، راهنمایی و از مسیرهایی هدایت می شود که به تعهدات دست جمعی ما معنا و سمت و سو می دهند.
۱ . ۳ . ما مسئول آینده سیاره زمین و نوع بشری می باشیم.
فعالیت های انسانی، تقریبا به اندازه نیروهای طبیعی بزرگ، اهمیت پیدا کرده است.
این فعالیت ها در کمتر از یک قرن به بخش بزرگی از زیستمان پیرامونی ما زیان های ژرفی زده اند و به طور بسیار گسترده منابع قابل دسترس را از بین می برند.
یعنی باید از منابع طبیعی و دیگر گونه های زنده به روشی مسئولانه استفاده کرد و آنچه را که برای تعادل حیات اساسی است، نگهداری و بازسازی کرد تا از کوتاه شدن تاریخ نوع بشری و تشدید درگیری ها و مشکلات جلوگیری شود.
ما نمی توانیم با طبیعت چانه بزنیم. با این حال، می توانیم از آفرینش آن استنشاق کنیم. منابع ژنتیکی به میراث مشترک بشریت تعلق دارد. رابطه ای که ما با طبیعت داریم، از جنبه های اساسی انسانیت ما است.
۲
. ۳
. یک زمین سرسبزتر، یک جهان پر از داد، یک جامعه ی برابر.
هر چه مساوات طلبی در جامعه ای بیشتر رعایت شود، مردم آن جامعه به همان اندازه شکفته تر و شاداب تر می شوند. برابری خواهی در همه اشکال خود برای دادگری، پیوندهای اجتماعی و مشارکت سیاسی ضروری است.
در یک جامعه مساوات طلب، بهداشت، آموزش، تحرک اجتماعی، عزت، اعتماد، شکفتگی و شادابی جمعی و فردی بیشترند. سیاست های بهداشتی، اصلاح آموزشی، تصحیح عدم تعادل اجتماعی ـ اقتصادی و یا امنیت عمومی هزینه های کمتری دارند.
اولین هدف اقدام سیاسی ما، دنباله روی از یک جهان درست و پر از دادگری است.
ما قبول نمی کنیم که اولین قربانیان تولیدگرایی، افرادی باشند که کمترین نقش و مقام را در تولیدات دارند و کمترین بهره را از آن می برند و بحران های اجتماعی، مالی و زیستگاهی برخی ها در اثر مصرف گرایی بیش از حد بر دوش دیگران سنگینی کند.
هم چنین، نمی پذیریم که هزینه های جهانی شدن بی رویه و بی نظم، مستقیما به پای مردم جنوب ( فقیر ـ م ) نوشته شوند و نمی پذیریم که اختلافات طبقاتی و اجتماعی در کشورهای شمال ( ثروتمند ـ م ) بیشتر گردند.
مالیات گیری های درست، ارائه خدمات عمومی موثر و قابل دسترس بیشترین تعداد افراد جامعه و همگانی، امکان دسترسی همه شهروندان به دارایی های عمومی، از اولین ابزارهای عدالت توزیع زیستگاهی می باشند.
۳
. ۳.
همبستگی و همزیستی روزانه در خدمت
زندگی بهتر همگانی.
ما در دنیای نهادهای مدنی یا اتحادیه های صنفی ـ اجتماعی و در شرکت های افراد خرده پا و متوسط الحال یا در شرکت های بزرگ، با نزدیکان و هم محله ای های خود، با یک تجربه روزانه همبستگی و تعاونی زندگی می کنیم.
ما می خواهیم تعریف دوباره ای از رفاه و پیشرفت
ارائه دهیم و دوباره به آن بپردازیم. ما از هر ابتکاری که پیوند اجتماعی نوینی را
بیآفریند و موجب همزیستی دوستانه روزمره بین مردم شود و آنان را به بده و بستان و
همکاری در بین خود تشویق کند، مورد پشتیبانی قرار می دهیم.
این همان شالوده اساسی مفاهیمی است که سیاست های مبتنی بر اعتماد و کمک رسانی
متقابل انسان ها به یکدیگر را می طلبد. این ها منطق هایی در راه تلاش همکاری ها و
نگهداری از دارایی های مشترک هستند.
ما از برنامه ها و تعهدات مشترک و دسته جمعی، در اینجا و جاهای دیگر دنیا پشتیبانی می کنیم، چرا که آن ها نیز راه چاره و درمانی بر ناامنی اجتماعی
می باشند.
ما ابتکارات و نوآوری هایی را که نو شکفته می شوند، تشویق می کنیم، چرا که
آن ها نیروی خلاقیت و انعطاف پذیری زیستگاهی جوامع محلی را تقویت می کنند، یعنی توانایی جمعی برای گذر از بحران ها را دارند.
۴
. ۳
. مشارکت، شور و گفتگو برای ساختن جامعه.
دموکراسی یا مردم سالاری به چارچوب تصمیمات گروهی اعتبار می بخشد. به جامعه بهترین راه اندیشیدن و چاره جویی در باره خودش و پیدا کردن آینده همگانی را عرضه می کند. به همه اجازه می دهد تا با پذیرش اختلاف عقاید و با تنظیم قواعدی برای مدیریت مسالمت آمیز این تفاوت ها، اندیشه های خود را بیان و از آن ها دفاع کند. دموکراسی هدفش ایجاد یک جامعه دموکراتیک و مردمی است. در این صورت، دموکراسی تضمین می کند تا به هر کس یک شانس برابر با دیگران بدهد که مستقل از وضعیت دارایی وی، توانایی هایش، جنسیت و دیگر موارد تبعیض آمیز، در نظر گرفته شده باشد.
دموکراسی به حق رای محدود نمی شود.
همچنین، دموکراسی به مشورت و تبادل نظر عمومی که اجازه می دهد تا اعضای جامعه یکدیگر را متقابلا بشناسند و از کاهش منافع عمومی به سود افراد پرهیز کنند، متکی است.
نوع دموکراسی که ما می خواهیم، مشارکت فعال بیشترین تعداد افراد در زندگی سیاسی و اجتماعی، به شیوه های گوناگون ممکن است. این همان چیزی است که همچنین اجازه می دهد تا ایده برابری سیاسی، ایجاد روابط جوامع، روح
همکاری، تنظیم و مطابقت مقررات دسته جمعی و در واقع، احساس تعلق به یک جامعه انسانی، به طور مشخص به کار برده شوند.
۵
. ۳
. یک جامعه با برابری بین زنان
و مردان
برابری بین زنان و مردان یکی از پایه های اساسی زیستگاه سیاسی است. این اصل، منشاء خود را در مبارزه ما برای عدالت اجتماعی پیدا می کند و روش های سازماندهی اجتماعی ما را بر پایه یک دیدگاه محافظه کارانه از جایگاه و نقش زنان و مردان افشا می کند.
ما می خواهیم به برابری ایده آل در نمایندگی سیاسی برای اطمینان به یک تمرین توازن قدرت تحقق ببخشیم. باید برای مبارزه با کلیشه های جنسیتی، از ابتدای ورود به مدارس، اقدامات اصلاحی لازم صورت گیرند و در تمام زمینه های کاری، زندگی اجتماعی، خانوادگی و در تمام سطوح از مسئولیت ها، تبعیض های جنسیتی ریشه کن شوند.
۶
. ۳
. توزیع بهتر و اخلاقی قدرت
برای جلوگیری از هر گونه سوء استفاده در تمام اشکال و ابعادش، قدرت باید در شرایط خوب و به شکل درست اعمال گردد. این سوء استفاده ها اغلب از تمرکز گرایی بیش از حد و یا در اثر اشغال بیش از حد طولانی قدرت، ناشی می شوند.
هیچ گاه، داشتن چند پست مهم دولتی با اشغال آن ها به مدت های نا محدود از سوی دسته ای محدود، اجازه مبارزه با این سوء استفاده ها را نخواهند داد.
از یک سوی، این مکانیسم ها (توزیع بهتر و اخلاقی قدرت ـ م ) اجازه می دهند تا مسئولیت ها در میان تعداد زیادی از شهروندان تقسیم شود.
از سوی دیگر، آن ها جایگزین سازی نماینده ها، جلوگیری از قطع ارتباط این نمایندگان با واقعیت را تضمین می کنند. به آنان اطمینان خاطر می دهند تا برای انجام دوره وکالت (نمایندگی) خود، زمان لازم را داشته باشند. تضاد منافع را پیش بینی و در صورت ممکن، از تمرکز قدرت ها و درآمدها جلوگیری می کنند.
بدین ترتیب، این مکانیسم ها، هم نگاهی متمدنانه به زندگی سیاسی دارند و هم به سیاسی شدن جامعه مدنی کمک می کنند.
دموکراسی از نوسازی ها و بازسازی های سیاسی تغذیه می کند. هیچ حزبی تا به ابدیت در
قدرت، ماندگار نیست. تداخل منافع احزاب و نهادهای دولتی، نه تنها به اخلاقیات، بلکه
به اصول دموکراسی هم زیان می رسانند.
انجام وظایف، جدا از هدف ارائه خدمات به بهترین شکل ممکن به شهروندان و به منظور مدیریت بهتر دولت، در باره برابری راستین بین زنان و مردان، باید شفاف، بی طرفانه و نمونه باشد. باید راه این انجام وظایف را همیشه به وسیله پیشرفته ترین قواعد اخلاقی و قوانین اجتماعی، با دوری کردن از همه اشکال پارتی بازی و قانون شکنی و با به کار بردن منظم اصول برابری عملکردها و عینیات نشانه گذاری کرد.
۷
.
۳
. یک فرهنگ صلح و عدم خشونت
تضاد و مبارزه همزاد زندگی اجتماعی است. خشونت، نه. جنگ ها در اذهان زنان و مردان زائیده می شوند، پس باید بتوان با آن ها هم جنگید.
ما به مقبولیت و تاثیر عدم خشونت در گفت و گوی میان انسان ها و در بحث ها و اعمال
سیاسی باور داریم. در روابط بین مردم، همکاری و تعاون باید بطور منظم به همه اعمال
دیگر مقدم باشد.
همچنین، این فرهنگ صلح و عدم خشونت باید در مخالفت با گسترش فناوری هسته ای، چه
نظامی و چه غیر نظامی، به استثنای تحقیقات اساسی و مصارف بهداشت عمومی، شکل مادی و
واقعی به خود گیرد.
۸
. ۳
. یک فرهنگ احترام گذاری و رواداری
یک جامعه، با مکمل هایی که آن را می سازند، غنی تر می شود. این جامعه فراگیری را که ما می خواهیم، بهترین برج و بارو برای دفاع در برابر سر خوردگی های فردی است که موجب ترویج ملی پرستی، مردم پرستی و نفی دیگران
می شوند.
یک شرط اساسی موجودیت این جامعه و دمو کراسی، احترام تمام افراد و دولتی که تنه اصلی آن نشانگر بیانیه جهانی حقوق بشر، از جمله آزادی های اساسی و برابری زن و مرد و احترام کامل به اصل جدایی دولت از تمام باورهای دینی است، می باشد.
یک شرط دیگر از توانایی ما، بحث کردن و به زیر سئوال بردن واقعیت های پذیرفته شده موجود به قصد تغییر و تحولی متقابل است. این برخوردها سبب رشد هر یک از اجزای جامعه می شوند. تبعیض های مستقیم یا غیر مستقیم به ویژه در زمینه های قومی، معلولی، گرایش جنسی یا جنسیت، جایی در این بحث ها ندارند. این مبارزه به پایان نرسیده و ما همچنان بی هیچ ملاحظه ای به آن ادامه خواهیم داد.
کمیته بین المللی نجات پاسارگاد