تاملی بر ظهور و رشد عصر روشنگری در تاریخ و تمدن انسان
از: دکتر کاظم رنجبر، جامعه شناس
این مقاله به گرامی داشت خاطره رهبران انقلاب مشروطیت ایران ، سرآغاز انقلاب فرهنگی ، سیاسی ، جامعه ایران به عبارت دیگر سر آغاز رنسانس و نوزائی جامعه ایران در راستای استقرار آزادی و دموکراسی ، و جدائی دین از سیاست تقد یم همو طنان گرامی ایرانی و ایران دوست می شود .
مظهر دوره رنسانس این تابلو نقاشی شده توسط لئونارد و داونچی با عنوان :ویتروین :Uomo Vitruviano به احتمال قوی در سال 1487 این اثر را داوینچی در رابطه اعضای بدن و تناسب آنان با اعضای دیگر را نشان می دهد . به عبارت دیگر جامعه بشری یک سازمان زنده و در تناسب و رابطه با سایر اعضای دیگر است . ما ایرانیان را بیاد شعر معرف سعدی می آندازد : بنی آدم اعضای یک دیگرند ...چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار .
* * *
ظهور یک هویت اروپائی . عصر رنسانس .
ماخذ (1)
اروپائیان صاحب علم و دانش میدانستند که از منظر جغرافیائی در قاره ای بنام : اروپا زندگی می کردند ، که با سایر قاره ها چون آسیا و آفریقا فرق دارد . در حالیکه برای اکثریت ساکنین اروپا ، کلمه اروپا به گوششان آشنا نبود . به عبارت دیگر ، آنان در دنیائی محدود خود در شهر و روستا و حداکثر ایالت خود را می شناختند و خود را ساکن آن محدوه جغرافیائی خود میدانستند و دنیای شان نیز به این منطقه محدود می شد . در این زمان تعداد معدودی از ساکنان اروپا به خواندن و نوشتن آشنائی داشتند . روحانیون مسیحی با مردم عادی ، تنها با هویت مسیحی پیرو مسحیت و باور های دینی آنان صحبت می کردند . دنیای مردم عادی از منظر فرهنگی در باور های دینی محدود می شد . برای روحانیون مسیحی ، مردم عادی «گله گوسفندانی و حیواناتی بودند ، و روحانیون چون چوپانان وظیفه داشتند که این گله های گوسفندان و حیوانات اهلی را ، به راه حضرت مسیح هدایت بکنند ». مثل مسلمانان اغلب بیسواد امروز که دنیای هستی فردی و اجتماعی شان در باور های داستان های مذهبی و تبعیت مطلق ازدستورات دینی فلان روحانی و فلان مجتهد ، خلاصه می شود .
اروپائیان قبل از رنسانس آگاهی کامل از هویت فرهنگی و تاریخی خود نداشتند . شعور و آگاهی فرهنگی اروپائیان از زمان رنسانس شروع شد . بنا به گفته و نوشته مورخ انگلیسی(Édouard Hall 1498-1547 ) در عصر رنسانس کلمه اروپا وارد زبان های مردم عادی شد . در حقیقت تبدیل به یک هویت فرهنگی گردید .
رسمیت یافتن زبان توده ساکنان اروپا :
در اوایل سال 1492 – آنتونیو دو نبریژا (Antonio de Nebrija ) استاد زبان اسپانیا و دستور زبان اسپانیا ، اولین کتاب دستور زبان اسپانیا را به ملکه ایزابل دو کاستی (Isabelle de Castille )متولد 1451 مرگ 1504 را معرفی کرد و این اثر را بایک جلد کتاب لغت زبان اسپانیائی را تکمیل کرد و به ملکه تقدیم نمود . در سال 1539 فرانسوا اول پادشاه فرانسه با فرمان معروف خود در تاریخ فرانسه بنام فرمان : Villiers-Cotterits زبان فرانسه را زبان رسمی در فرانسه اعلام کرد .از این تاریخ در فرانسه ، زبان فرانسه در مکاتبات اداری ، دادگاه ها و امورقضائی زبان رسمی شناخته شد و جای زبان لاتین را گرفت . پادشاه فرانسه در قصر فونتن بلو :Fontainebleau –کتابخانه سلطنتی خود را مستقر می کند .
کارهای پژوهشی زبان شناسان متخصص در زبان فرانسه در مجموعه نهادها ، این امکان را به زبان فرانسه میدهند که این زبان تبدیل به زبان توده مردم بشود . در حالیکه این زبان سابق در انحصار روحانیون بود و مردم عادی به زبان های محلی خود مکالمه می کردند . (مثل ایران امروز )
استادان زبان و تاریخ در فرانسه آن عصر این امکان رشد را به زبان فرانسه می دهند که این زبان تبدیل به زبان ملی مظهر وحدت ملی بشود و دربین ملت رشد بکند . باوجود این تا انقلاب کبیر فرانسه یعنی تاسال 1789 زبان توده مردم زبان محلی بود .
در فرانسه این سخن رایج است که می گویند :متفکرین دوره رونسانس در فرانسه به تمدن و فرهنگ یونان قدیم توجه بیشتر داشتند و همین امر باعث پیدایش اندیشه انسانگرائی و احترام به حقوق انسانی در فرانسه شد . اندیشه های قرون وسطی نیز جایگاه خود را داشت . بخشی از این فرهنگ و اندیشه ها توسط بخشی از فرهنگ قرون وسطی توسط :Boèce, Isidore در شهر Séville اسپانیا همین امروز هم نگهداری می شوند . آثار افلاطون در دربار امپراطور شارلمانی ( با وجود اینکه خود شلرلمانی به حد کا فی به خواندن و نوشتن مسلط نبود ) مورد توجه متفکریبن دستگاه حکومتی قرار می گرفت . بنا به گفته :Régine Pernoud- رژین پرنو مورخ معروف متخص عصر قرون وسطی متولد 1909 مرگ 1998 ) عصر رنسانس در حقیقت تقلیدی از عصر باستان بود . چون متفکرین عصر رنسانس بر این باور بودند که عصر باستان به مرحله تکاملی بلوغ فکری و فرهنگی رسیده بود .
آنچه که واقعیت داشت این فرهنگ باستان بخاطر بیسوادی اکثریت جامعه آن عصر ، این آثار انحصارا در اختیار روحانیون کلیسا بود و آنان مایل نبودند که توده مردم به شعور و آگاهی فرهنگی و اجتماعی برسند . ولی از قرن سیزدهم ، همین فرهنگ یونان باستان به مدارس شهری و دانشگاه های آن عصر نفوذ کرد . از این طریق آشنائی به فرهنگ یونان باستان از انحصار روحانیون خارج شد . فرانسیسکو پترارک (Francesco Petrarcca- متولد 1304 مرگ 1377) شاعر انسان دوست ایتالیائی و دوستانش توانستند با آثار خود اندیشه های انسان دوستانه فلاسفه یونان باستان را گسترش و غنی سازند .
باستان شناسی امکان شناخت هنرهای مجسمه سازی و تزئینی شد و در نهایت شناخت این فرهنگ باعث گسترش شناخت آثار سایر متفکران یونان و لاتین گردید . این شناخت ابتدا از ایتالیا شروع شد و بعداً در اروپا گسترش یافت . این فرهنگ باستان اروپائی توانست فرهنگ های معاصر خود در اروپا را اشباع کرده و تحت شعاع خود قرار بدهد ، واز بطن این فرهنگ ، رشد فلسفه انسانگرائی در اروپا پایه گرفت . فلاسفه و متفکران انسان گرا چون :
- Erasme- متولد 1469- مرگ 1536 فیلسوف و انسانگرای هلندی.
- Thomas More متولد 1478-مرگ 1535 سیاستمدار و انسانگرای انگلیسی .محکوم به مرگ بخاطر اندیشه های اش .
- Guillaume Budé- متولد 1467- مرگ 1540انسانگرای فرانسوی و متخصص فرهنگ و تمدن یونان باستان و سیاستمدار و بنیانگذار کتابخانه ملی در فرانسه . پایه گذار کالج (دانشسرای عالی ) معروف فرانسه .
اختراع صنعت چاپ و تاثیر آن در گسترش اندیشه های علمی و فلسفی در اروپا .
یکی از اختراعات ایکه بر رشد شعور و آگاهی انسان در دوران رنسانس تاثیر عمیق گذاشت ، اختراع صنعت چاپ و تکامل آن توسط گوتنبرگ درسال 1450 بود . اولین اثری که در اروپا در سال 1455 به چاپ رسید ، انجیل کتاب دینی مسیحیان بود . البته اولین آثار چاپ شده در راستای تبلیغات دینی کلیسا ، کتاب های دینی بودند . قبل از اختراع صنعت چاپ امکان انتشار کتاب و مقالات و مطلب نوشته شده در نسخه های متعدد وجود نداشت . اغلب روحانیون مسیحی کتاب های دینی را با دست نوشته کپی میکردند . لذا ، از این جهت نه تنها تعداد انتشارات محدود بود بعلاوه ، انتشارات در زمینه های دینی و تبلیغ باورهای دینی بود .(تبلیغ خرافات دینی مثل ایران امروز ) . بعلاوه زبان رایج این دست نوشته ها زبان لاتین بود ، لذا این نوشته ها مخصوص و محدود به قشر معدود و مسلط به زبان لاتین بود .دانشگاه ها حق انحصاری چاپ و انتشار نوشته های استادان خود را داشتند .
در این عصر دانشگاه های معروف اروپا چون دانشگاه پاریس در فرانسه ، دانشگاه بولونی (Bologne ) در ایتالیا دانشگاه سالامانک (Salamanque ) در اسپانیا ، دانشگاه های آکسفورد و کمبریج در انگلستان انحصار تعلیم و تفسیر علم را برمبنا و روش اسکولاستیک روش متکلمین تدریس می کردند . دروس حقوق والهیات بخش مهم و رشته اساسی تدریس در دانشگاه ها بود .
مفهوم مکتب اسکولاستیک
این مکتب در دوره تسلط کلیسا بر جامعه اروپایی رشد چمشگیری داشت. در واقع نفوذ کلیسا در امور آموزش و پرورش را نشان میدهد مثلاً در مورد چرخش خورشید بر دور زمین یا بسط تئوری افلاطونی نقش بسزایی داشت. افکار کلیسا به نحو دلخواه از تسلط بر آموزش و پروش گسترش پیدا میکرد که دخالت گسترده دین در سیاست را نشان میداد یعنی پایه تفکرات جامعه اروپایی مذهبی بود. (توضیح کوتاه در رابطه با اسکولاستیک اسلامی در زیر.*)
در حقیقت قبل از اختراع صنعت چاپ علم و دانش در انحصار روحانیون بود از آنجائیکه اکثریت جامعه به اندازه کافی به خواندن و نوشتن تسلط نداشتند ، نه تنها به زبان لاتین آشنائی نداشتند ، همچنین از علم و دانش و تفکرات علمی محروم بودند . اختراع صنعت چاپ این انحصار را شکست و با چاپ و انتشار کتاب اقشار مختلف جامعه به خواندن و نوشتن به مرور مسلط می شوند . به عنوان نمونه کتاب : Imago mundi ( تصویر جهان – درزبان لاتین ) نوشته :Pierre d’Ailly که در سال 1410 نوشته شده است درسال 1478 از طریق صنعت جدید چاپ منتشر می شود . همین اثر یکی از اسناد اساسی شناخت جغرافیا برای کریستف کلمب و سایر دریا نوردان در راستای کشف دنیای جدید می شود .
آثار چاپ شده و مطالعه آن از طرف بخشی از باسوادان جامعه ، رابطه طبقاتی و ارزش های سنتی جامعه را بهم میزند . به عناون مثال در دانشگاه پاریس ، دانشکده هنرهای زیبا از منظر پرستیژ و اهمیت و اعتبار ، دانشکده الهیات را پشت سر می گذارد و جلو میزند . در این عصر بر تعداد کتابخانه ها افزوده می شود . در فرانسه پادشاهان در کاخ ها و قصر های سلطنتی صاحب کتابخانه های معتبر و با ارزش می شوند .
تاثیر اختراع صنعت چاپ در دستگاه کلیسا و قدرت مسلم وبلا منازع پاپ وسازمان مسحیت را در جامعه اروپا بهم میزند و در نهایت زمینه اصلاحات دینی در قرن پانزدهم ظهور یافته بود علنی می شود .همچنین در عصر رنسانس در اروپا ، یک جنبش ضد یهودیت نیز ظاهر می شود .
در قرون وسطی اغلب پیروان و مئومنان مسیحی ، به انجیل کتاب دینی خودشان ، نوشته شده در زبان مادری شان دسترسی نداشتند .(مثل ایرانیان مسلمان تحصیل کرده امروز ، که حتی قران ترجمه شده به زبان فارسی را در هزاره سوم هم از منظر منطق عقلی و علمی مطالعه و تحلیل و تفسیر نکرده اند و نمی کنند - تاکید از نویسنده ) .
ترجمه انجیل به زبان ساده برای فهم مردم عادی و کم سواد از طرف کلیسا کاتولیک قدغن بود . با اختراع صنعت چاپ این شرایط کاملا عوض شد . کلیسای مسیحیت اینبار نمی توانست مخالف انتشار انجیل در زبان توده مردم بشود .اولین ترجمه انجیل در زبان توده مردم توسط پرتستانها ، و در زبان انگلیسی برای انگلیسی زبان ها توسط :William Tyndale – درسال 1537 وبرای ایتالیائی ها توسط :Giovanni Diodati درسال 1607 و در زبان فرانسه برای فرانسویان توسط :Lefèvre d’Etaples درسال 1530 چاپ و منتشر شد .
پاریس 25 ژانویه 2014
* * *
ماخذ (1) http://fr.wikipedia.org/wiki/Renaissance
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
(توضیح کوتاه در رابطه با اسکولاستیک اسلامی .*)
* اسکولاستیک اسلامی
با گسترش اسلام و دخالت این دین در سیاست تفکرات دینی در نظام آموزشی کشورهای اسلامی به طور خیره کنندهای در بست در خدمت این دین قرار گرفت و تا جایی پیش رفته است که پطروشفسکی در کتاب اسلام در ایران در فصل جداگانه ای به این موضوع با نام اسکولاستیک اسلامی پرداخته است .
اختراع صنعت چاپ این انحصار را شکست و با چاپ و انتشار کتاب ، اقشار مختلف توانستند به خواندن و نوشتن مسلط بشوند بی جهت نبوددر ایران وقتی ایرانیان وطن دوست و روشنفکر وقتی که اقدام به تاسیس مدارس جدید به سبک اروپائی کردند ، روحانیون مرتجع و غرق در خرافات و در عین حال دنیا پرست که با بیسوادی عمومی ملت به مقام و منزلت رسیده بودند و همین امروز هم قدرت انحصاری حکومت در ایران با اندیشه های خرافی در اختیار دارند ، مخالف تعلیم و تربیت عموم ملت خصوصا زنان و دختران ایران بودند و هستند .
کمیته بین المللی نجات پاسارگاد