Save  Pasargad Committee

 

Link to English Section

پيوند به خانه  

 

مگر ما «ابزار» هستیم

سیدعلی صالحی: پول این جشن‌ها بدهید نیازمندانی که نه در بیمارستان‌ها، بلکه مقابل بیمارستان‌ها می‌میرند.

             پیوند به خبر رد جایزه از سوی صالحی

 

سیدعلی صالحی دلایل درخواستش را برای حذف نامش از فهرست نامزدهای جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد.

 

این شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره دلیل مخالفتش برای اعلام نام مجموعه شعر «عاشقه‌های بعد از گرگ» در فهرست نهایی کتاب سال گفت: چند سال پیش هنگام اعلام نهایی نام من برای جایزه‌ای به نام «نیما» هم گفتم، دردها و دغدغه‌های اجتماعی - لااقل از منظر شاعر مستقلی مثل راوی «عاشقه‌های بعد از گرگ» - جایزه و تشویق و این شکل از دل‌خوشی‌های پنج‌روزه نیست و حرف دیگر من این است که متولی نظارت بر کتاب نمی‌تواند خود نیز جایزه‌دهنده هم باشد. خانه کتاب مگر از مؤسسات اقماری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست؟! روند انتخاب و ساختار این نوع جوایز از اساس غلط است. آدمی کسی را بی‌خبر وسط ضیافت «هُل» نمی‌دهد.

 

او در ادامه درباره این‌که آیا همه جایزه‌های ادبی برای بررسی آثار مؤلفان باید از آن‌ها اجازه بگیرند، اظهار کرد: ساختار و برنامه شکلی یک جایزه چند مرحله دارد. تا زمانی که نام مؤلف و نام اثر در رسانه‌ها اعلام نشده (مراحل اولیه آزمون و رقابت کلان و سراسری)، نه مؤلف، داوران را می‌شناسد، نه مسؤولین صاحب اثر را، و نه مردم و جامعه در جریان‌اند. اما وقتی که بخش مهمی از خروجی قضاوت از طریق رسانه‌ها اعلام می‌شود، شاعر حق دارد سؤال کند. مگر «سربازبگیری» عهد پهلوی اول است که به آدم «ایست» داده شود؟ این روند، روندی برآمده از رفتار «پنهان‌کاری» از یک‌سو، و برخورد «غیرعادلانه» با آبروی مؤلف و مؤثر از جانب دیگر است. یادآوری می‌کنم؛ وقتی موضوع به رسانه‌ها می‌کشد، آن هم بدون اطلاع از نیت و اراده «شاعر» بویژه در واپسین مرحله، نوعی رفتار از سر «جبر» رخ می‌دهد که خوشایند هیچ‌کس نیست. انتخاب در کار ادبیات انتخاب «دختر شایسته» یا «پسر پهلوان» نیست.

 

صالحی در پاسخ به این‌که نجفقلی حبیبی، دبیر علمی جایزه کتاب سال، در پاسخ به انصراف او گفته این انصراف به صورت رسمی به آن‌ها ابلاغ نشده و در واقع روند اداری طی نشده است، گفت: من با پای خودم به این مهمانی نرفته‌ام که حالا از خوردن شام «انصراف» بدهم. روحم خبر ندارد چرا میان این همه شاعر لایق، حالا کتاب من؟! اما آقای حبیبی حق دارد در برابر پرسش، پاسخی اداری بدهد. مقامی دولتی و سیاسی است که مسؤول امری ادبی و فرهنگی شده است. اما شعر امری اداری یا اتفاقی سیاسی نیست. نگاه آقای حبیبی به شاعر و شعر نگاهی کاملا «استخدامی» است. حالا مستخدمی اعتراض دارد، برود انصراف بدهد و متن دادخواست را در بخش «بایگانی» «ثبت» کند، همراه با امضاهای لازم به دفتر جشنواره برساند، بعد طبیعی است که اراده لازم اتخاذ خواهد شد. همه این حرف‌ها با یک تلفن حل می‌شد: «کار شما به مرحله نهایی رسیده است. مایل هستید باشید؟!» خلاص! جواب من از دو حال خارج نبود، و مرا مجبور نمی‌کردید دوباره «انزوای» خود را در این جهان مطرح کنم. اجازه بدهید ما شعر خود را بگوییم، شما مردم محترم نیز جایزه خود را بدهید. سوگند می‌خورم آقای حبیبی مرا نمی‌شناسد. کافی بود بدانند من تمایلی به این تشویق‌ها ندارم. از آغاز ما به حاشیه خود رانده می‌شدیم.

 

این شاعر درباره این‌که آیا فکر نمی‌کند اعلام نام سیدعلی صالحی و کتاب شعر او در این‌جا و در جایزه کتاب سال به معنی روی خوش نشان دادن به اهل قلم مستقل و غیردولتی است، گفت: مگر ما «ابزار» هستیم که مسؤولین قبلی ما را در انتهای انبار - به عمد - جا بگذارند، و مسؤولین امروزی بیایند و ما را پشت ویترین تبلیغ کنند. کسی حق ندارد به روی هیچ انسانی «روی...تُرش» کند، که حالا وقتِ «روی...خوش» باشد. این خوف و رَجاء خاکی نوعی «رعیت‌پروری» است. ما خود عین کرامت هستیم، «سبد کالا» یعنی چه؟!

 

او در ادامه درباره این‌که مسؤولانی که قصد توجه به اهل فرهنگ و هنر را دارند، برای جلب اعتماد آن‌ها باید چه اقدام‌هایی را انجام دهند، اظهار کرد: «فرهنگ» چهره آشکارِ «رؤیاهای یک ملت» است. اگر دولتی به خود اجازه دهد که تا اعماق رؤیاهای مردم دخالت کند، واویلاست! در سرزمینی که یکی از مؤثرترین و غنی‌ترین تمدن‌ها و فرهنگ‌های بشری همچنان با مقاومت به حیات خود ادامه می‌دهد و مردمش صاحب عزت‌اند، به «قیم فرهنگی» نیازی نیست.

 

سیدعلی صالحی سپس درباره این‌که چرا پیش‌ترها جایزه خصوصی «نیما» را قبول نکرده، گفت: پول این جشن‌ها را بدهید دارو برای فقرایی که سرطان دارند. بدهید نیازمندانی که نه در بیمارستان‌ها، بلکه مقابل بیمارستان‌ها می‌میرند. من شاعرم، آرمان انسانی به من اجازه نمی‌دهد کنار همسایه گرسنه بی‌تفاوت بمانم. این جوایز متعلق به جوامعی است که از پُرخوری خواب‌شان نمی‌رود.

 

او در عین حال درباره این‌که آیا جایزه‌های خارجی - همچون جایزه گلاویژ - را هم قبول نخواهد کرد، گفت: حتما قبول می‌کنم. آن وجه نقدی را می‌آورم برای مردم بزرگ خودمان خرج می‌کنم، همین‌جا. ابعاد معنوی آن نیز افتخاری است برای این فرهنگ و این مردم. مثل جوایزی که بزرگان ما گرفته‌اند پیش‌تر. بحثِ من «نقدی درون خانوادگی» است.

 

کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

www.savepasargad.com