کاربرد اندیشه در جشن های ایرانی
برای سال نو، که به پیشنهاد بنیاد میراث پاسارگاد، سال بزرگداشت جشن های ایرانی نام گرفته است.
از: دکتر تورج پارسی
ایرانشناس و عضو هیئت امنای بنیاد میراث پاسارگاد
جشن به معنای نیایش است ، نیایش به هستی ! در همین نیایش مسئولیت فردی نسبت به هستی آشکار می گردد ! جشن یک گونه پذیرای حرکت از " بودن به شدن " است ! نموداری از پیوند آدمی به پیرامون خود است ! جشن
شادی و شادمانی هستی است که انسان خودرا در آن شریک می کند !
به همین سبب " شادي " در آيين ايراني بنياني پر اعتبار دارد . نگهي كوتاه به راز و رمز آفرينش به روشن شدن مطلب ياری خواهد داد . بنا بر آنچه در بندهش آمده است ، آفرينش مادي در شش گاه در راستاي يك سال سامان يافته است . نخست " آسمان " و به ياري آسمان " شادي " آفريده شد .... و در ششمين گاه يا آفرينش آخرين ، گيومرتن يا انسان ميرنده پرهيزگار, هستی مي يابد .....
پس شادي از نخستين گاه آفرينش ، با هستي همزبان ، همزمان و همگام است . اينجا اين موضوع روشن مي شود كه شادي به نشانه ي درون مايه هستي از ويژ گي هاي آفرينش است . مطرح شدن شادي به عنوان يك اصل عمده دراين نظام فكري بسيار شايان نگرش است .
اگر نيستي را در برابر هستي بنهيم معناي شادي را در اين انديشه باز و گوياتر مي سازد ، چرا كه شادي ، نيك كرداري و پايه ي اعتماد آدمي است در زندگی . اگر چه مرگ را نقطه ي پاياني زندگی آدمی می دانند ولي در همين ختم آغازي و وصلي هست يا به بياني ديگر سيكل ديگري بر مبناي نظم گيهاني اشا مي آغازد .
اين چنين است كه در آيين ايراني مویه بر مرگ تن روا نمي باشد ، چرا كه مويه انسان را به ورطه بيزاري از هستی انداخته و از بار اعتمادش می كاهد . مويه خزان لحظه ي آدمي ، زنگ كركننده اي است كه حتا " زمين را هم ناشاد مي كند .
بازتاب چنين انديشه اي را در هيژده سنگ نبشته ي شاهان هخامنشي از
داريوش بزرگ تا اردشير سوم به روشني مي توان ديد , چنانچه شعار و سرود دینی دوره هخامنشیان بوده است
بغ بزرگ است اهورا مزدا ،
او كه اين بوم " زمين " را آفريد ،
او كه اين " آسمان " را آفريد
او كه " شــــــــادي " آفريد ،
مردم را .
بر مبناي چنين آموزشي است كه ايراني مي كوشد تا راستي را در كارهايش از ميان نبرد ، باچشماني روشن و پاك به زمين و خورشيد و ..... بنگرد . دستان را براي آباداني بكار ببرد و از روي خرد بر دامنه ي روشنايي بيفزايد . برآمد نهايي چنين بينشي تبلور شادي است در جهاني كه به گفته ي داريوش شاه شاهان در نقش رستم : اهورامزدا آنرا زيبا آفريده است . ...
ایران سرزمین جشن ها بود بیش از هفتاد دو جشن سالیانه داشتیم که بیشتر آنها در رابطه با محیط زیست است و هم چنین جشن " آغازها " ست همچون نوروز و....
هر چند در راستای تاریخ با هجوم بیگانگان این جشن ها مورد بی مهری و ستم قرار گرفتند اما چون در مردم ریشه داشتند ، همچنان پابرجا هستند . از روزی هم که جمهوری اسلامی پا گرفت شمشیرش را بر گلوگاه فرهنگ و آیین های ایرانی گذاشت اما نتوانستند فرهنگ عزاداری و مویه را جایگزین شادی بکنند ، چرا که مردم ما دارا و ندار ، فرد و جمع مسئولیت خودرا در برابر " علم سیاهان " مویه پرداز به شکلی پیوسته سامان بخشیدند !
راز جاودانگی فرهنگ شادی پرور ما در خرد فردی و جمعی جامعه نهفته است .
به راستی " نوروزست که پیروزست "
همازوربیم .
کمیته بین المللی نجات پاسارگاد