جنگ کریمه
از : کامبیز باسطوت
نگاهی به کتاب جنگ کریمه.
جنگی که
به دلیل به کارگیری سلاحها
و فنون جنگی نوین،
اولین جنگ مدرن قرن نوزدهم شناخته
میشود
نویسنده:
اورلندو فیگز، 576 صفحه، از سری کتاب های متروپولیتن
2010
بگفته نویسنده جنگ کریمه اولین جنگ جهانی بود که در آن ترکیه، روسیه،
بریتانیا، فرانسه و ایتالیا و داوطلبان کشورهای بدون استقلال بالکان شرکت
کرده اند. برای تسخیر و دفاع از شهر سواستپول تقریبا ً 750000 سرباز در جنگ
و از بیماری و امراض کشته شدند که 500000 نفر آنها روسی بودند. فرانسوی ها
حدوداً 10000 نفر از 31000 سربازی که به جنگ کریمه فرستادند را از دست
دادند و بریتانیا از 98000 سربازی که باین جنگ فرستاد 20000 سرباز از دست
داد(1) بیشتر مرگ ها از بیماری و سرما و از میان زخمی های جنگ بود. در این
زمان امپراتوری عثمانی امپراتوری بیمار بحساب میامد و با عبارت "پرسش
باختر" مطرح میشد. جنگ کریمه همچنین بنام یک جنگ مذهبی شناخته شده است.
آنگونه که نویسنده میگوید بین سال های 1842 تا1847 تمام بخش های مسیحیت
مانند کاتولیک ها، ارتودکس های روسی و یونانی و ارمنی ها کلیساهای خود را
در اورشالیم تأسیس و یا توسعه دادند. در این سال ها روسیه مجموعه ارتودکسی
خود را در اورشالیم برپا کرد که شامل میهمانسرا، آموزشگاه، بیمارستان و
کلیسا میشد و همینطور بزرگواره یونانی به اورشالیم بازگشت. در همین دوران
روسیه سالیانه 15000 زائر و بیشتر از دیگر بخش های مسیحیت به اورشالیم
میفرستاد(2) از جهت دیگر روسیه تزاری خود را بعد از سقوط کانستنتین پول به
دست ترک ها در 1453«روم سوّم» میدانست و مسیحیت ارتودکسی بخشی از ملیگرائی
روسی بود. اندیشه ورزی بنیادی دیگری که روسیه تزاری بروی آن بنا شده بود
جنگ های صلیبی روس ها بر علیه خان های مسلمان مغول در شمال دریای خزر و
تاتار های کریمه و قفقاز بود. به گفته نویسنده مذهب در قلب جنگ بین روس ها
و ترکیه عثمانی بود. امپراتوری عثمانی بیش از ده میلیون شهروند مسیحی در
بخش بالکان و یونان امپراتوری و 5 میلیون ارمنی، کرجی و یونانی در آناتولی
و قفقاز داشت. روسیه تزاری آزاد کردن این مردمان ارتودکس را وظیفه دینی خود
درک میکرد که منجر به جنگ با ترکیه عثمانی در سال های:1710-8،
1735-9، 1768-74، 1787-92، 1806-12، 1828-9) شد(3)
برای روسیه تزاری و ترکیه عثمانی این جنگ ها جنبه مذهبی داشت. عثمانی ها
سعی میکردند سرزمین های بخش اروپائی خود را در غرب دریای سیاه که بیشتر
ساکنانش مسیحی ارتودکس بودند حفظ کنند. در حالیکه روسیه تزاری طرح نهائیش
بعد از تسخیر سرزمین های بلغارستان و رومانی امروزی در غرب دریای سیاه و در
آوردن آنها از دست امپراتوری عثمانی تسخیر کانستنتین پول (استانبول) و
دوباره سازی تمدن بیزانتین بود. امپراتوری عثمانی مانند سایر کشورهای
اسلامی نیاز به اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داشت. ترکیه عثمانی بخاطر
تبعیض های دینی و اجتماعی از جهت صنعتی و شکوفائی استعدادهای فردی بشدت از
غرب عقب افتاده بود. سلطان عبدالمجید شانزده ساله بکمک رشید پاشا فرمان
اصلاحاتی را صادر کرد بنام «تنزیمات» از 1839تا1861 که حقوق برابر تمام
ادیان را در آن اعلام میکرد. اما اسلامی ها با اصلاحات تنزیمات که حاکمیت
آنها را در امپراتوری عثمانی از بین میبرد به مخالفت برخاستند(4) در اوایل
نیمه دوّم قرن نوزدهم منافع کشورهای پر قدرت ترکیب دیگری داشت. برای
بریتانیا جلوگیری از توسعه سرزمینهای زیر حکومت روسیه تزار اهمیت ویژه ای
داشت. در این زمان روسیه لهستان را در غرب اشغال کرده بود و با امیراتوری
هابزبورک استرالیا و ترکیه عثمانی هم مرز بود. بریتانیا از گسترش جغرافیائی
روسیه در قفقاز و شکست ایران و تصرفات روسیه در شرق نگران بود و همچنین
بریتانیا روسیه تزاری را یک حکومت دیکتاتوری و خطر بزرگی برای لیبرالیسم
اروپا میدید که از نیرومند شدن بیشتر آن میباید جلوگیری میشد. بریتانیا
امپراتوری عثمانی را نیروئی بازدارنده در برابر روسیه میدید و برای همین از
آن پشتیبانی میکرد و امید زیادی به اصلاحات تنزیمات بسته بود و برای پیش
برد آن کوشش میکرد. فرانسه به رهبری ناپلئون دوّم در حال ترمیم آسیب های
کشورکشائی های ناپلئون بود و سیاسیت آن به سوی همکاری با بریتانیا و دنیای
آزاد و لیبرال اروپا طرح ریزی شده بود. فرانسه مانند بریتانیا به روسیه
تزاری یا دیکتاتور اروپا و توسعه طلبی آن بدبین بود و مانند بریتانیا روسیه
را تهدیدی برای لیبرالیسم اورپا میدید. لازم به یادآوری است که سنت
دیکتاتوری در روسیه با حکومت کمونیستی ادامه پیدا کرد و حتی در حال حاظر
پوتین دمکراسی را در روسیه تبدیل به کاریکاتور آن کرده است.
تسخیر لهستان و سرکوب جنبش های ملی آن و همچنین سرکوب جنبش های ملی جمهوری
خواه در رومانی و بلغارستان توسط ترکیه عثمانی و با اصرار و همدستی روسیه
احساسات شدید ضد روسی و عثمانی در رسانه های فرانسه و انگلیس ایجاد کرده
بود. در کشا کش سیاسی روسیه برای حمایت از ارتودکس های غرب دریای سیاه و
مقاومت عثمانی ها با تشویق بریتانیا و فرانسه سرانجام جنگ بین روسیه و
ترکیه آغاز شد. پیش روی روس ها در شهر قلعه وار سیلیسترا متوقف
میشود با رسیدن نزریک به 50000 سرباز فرانسوی و انگلیسی و آماده باش 100000
سرباز استرلیا، نیکلای دستور عقب نشینی به نیروهای خود میدهد. گزارش این
جنگ و سبعیت حاکم بر آن توسط منابع دست اول سربازان و افسران بویژه انگلیسی
ها که نامه نگاریشان هیچ گونه محدودیتی نداشت گزارش میشود در طرف روس ها
یکی از این گزارش دهنده ها افسر توپخانه تولستوی میباشد. خواننده از بدی
بهداشت، غذا و مراقبت های پزشگی و کشتار جمعی زخمی های بیمار و جابجا شدن
تمام ساکنان یک شهر آگاه میشود. روس ها در حالیکه بوسیله ترک ها تعقیب
میشدند و تلفات زیادی را متحمل میشدند به مرز های پیشین خود عقب نشین
کردند.
شکست روس ها و عقب نشینی مصیبت بار آنها به نیروهای انگلیسی و فرانسوی که
شتاب داشتند هر چه زودتر برای فرار از بیماری های واگیر دار شهر وارنا
را ترک کنند امکان داد تا با ناوگان بزرگی از کشتی های خود که در دریای
سیاه داشتند بسوی سواستوپل در کریمه و برای تسخیر آن بروند. نیروی
دریائی روسیه بهچوجه حریف نیروی دریائی بریتانیا و فرانسه نبود. نیروهای
بریتانیا و فرانسوی در 45 کیلومتر شمال سواستوپل از کشتی های خود
پیاده شدند. روس ها فکر نمیکردند که دشمن در سپتامبر پیش از فرا رسیدن
زمستان به کریمه حمله کنند و بهمین علت خود را آماده نکرده بودند و غافلگیر
شدند. هشتاد در صد جمعیت کریمه تاتار بودند و اقلیت روس از آنها همانقدر
میترسید که از نیروهای اشغالگر میترسید و بیشتر آنها پیش از آمدن فرانسوی
ها و انگلیسی ها کریمه را ترک کرده بودند طرفداری آنها از ترکیه و نیروهای
اشغالگر بعد از پایان جنگ به قیمت اخراج جمعی تا تارها از کریمه تمام شد.
اولین درگیری دو طرف در جنگ آلما بود که نیروهای روسیه بشدت شکست خوردند و
بر پایه تحلیل نویسنده اگر فرانسوی ها و انگلیسی ها به پیش روی خود ادامه
میداند سواستوپل را میگرفتند و جنگ برای 349 روز دیگر ادامه پیدا
نمیکرد و صدها هزار نفر کشته و زخمی نمیشدند. تأخیر برای ادامه یورش به شهر
برای اجتناب از تخمین کشته شدن 500 نفر بود. نیروهای روسیه بکلی تارو مار
شده بودند اما تأخیر در ادامه حمله به آنها فرصت داد تا دوباره نیروهای خود
را برای دفاع از شهر سازمان بندی کنند و نیروی کمکی برسد. سواستوپل
یک شهر نظامی با پایگاه نیروی دریائی با 18000 مرد نظامی بود. شهر رویهم
رفته 40000 نفر جمعیت داشت(5)
پس از نبرد آلما در سپتامبر آنگلیسی ها و فرانسوی ها شهر را دوره کردن اما
نه بطور کامل و روس ها خط دفاعی به دور شهر ساختند. با آغاز زمستان برای هر
دو طرف جنگ واقعی با سرما، بیماری و گرسنگی بود. نبرد اینکرمن که با
حمله روس ها آغاز شد و با شکست روبرو شد تلفات زیادی داشت. این اولین جنگی
بود که گزارش های ان در روزنامه ها بریتانیا و فرانسه چاپ میشد. سربازان
انگلیسی بدون هرگونه سانسوری از جبهه جنگ، کمبود خوراک و بدی لباس سربازان
برای زمستان و در سنگر و شریط مصیبت بار زخمی های جنگ برای خانواده خود و
روزنامه ها مینوشتند. شرایط بد سربازان در جبهه و بیمارستان ها شهروندان
انگلیسی را به کمک مستقیم به سربازان انگلیسی کشید. پرستاری بنام ناتینگل
با جمع آوری تعدادی داوطلب و دارو به ترکیه که بیماستان زحمی های جنگ بود
رفتند که از آن پس این پرستار شهرت جهانی پیدا کرد. یکی از مشکلات رساندن
خوراک به سربازان انگلیسی حمل خوراک توسط اسب و الاغ بود که میباید زیر آتش
روس ها به خط جبهه میرسید. دو صنعتگر انگلیسی با کشیدن یک قطار راه آهن از
بندری که زیر اشغال انگلیسی ها بود به ارتفاعات سنگرهای سربازان این مشکل
را حل کردند. نویسنده بحث گسترده ای در باره زخمی ها و بیمارستان های
نیروهای جنگجو میکند. زخمی های بریتانیائی و فرانسوی برای معالجه با کشتی
به استانبول فرستاده میشدند برای همین تعداد زیادی از آنها در راه میمردند.
وضع این بیمارستان ها هر چه جنگ بیشر ادامه پیدا میکرد بهتر میشد. به گفته
نویسنده روس ها روش بهتری برای معالجه بیمار ها داشند و زخمی هائی که شانس
زندماندنشان بیشتر بود پیش از دیگران معالجه میکردند اما امکاناتشان کمتر
از فرانسوی ها و انگلیسی ها بود. دکتری که از بیمارستان سواستوپل
گزارش میدهد میگوید سربازانی که شکمشان زخمی شده بود کسی برایشان کار
نمیتوانست بکند و بحال خود رها میشدند تا میمردند. به گفته او بدترین زخمی
ها سربازانی بودند که صورت خود را ازدست داده بودند این سربازان باین طرف و
آنطرف میرفتند در حالیکه صورت نداشتند.
سرانجام سواستوپل در سپتامبر 1856 اشغال شد و روس ها آنرا تحلیه
کردند و قرارداد صلح پاریس در فبریه سال بعد به جنگ خاتمه داد اما جنگ بین
روسیه و عثمانی در اروپا و آسیا ادامه پیدا کرد و روسیه به تسخیرهای خود در
قفقاز و شمال و باختر دریای خزر ادامه داد. اصلاحات فراوانی بعد از جنگ
کریمه اتفاق افتاد. ارتش انگلیس و روسیه بسوی حرفه ای شدن مانند فرانسه پیش
از آن رفتند و موقعیت اشراف برای رهبری نظامی رو به نابودی گذاشت. تزار
روسیه الکساندر در 19 فوریه 1861 فرمان آزادی صرف ها را امضاً کرد کاری که
در ایران اندکی بیش ازصد سال بعد انجام شد و با مخالفت خمینی و دشمنان شاه
در ایران روبرو شد. پایان جنگ در کریمه پایان جنگ در اروپا نبود. نویسنده
به جنگ هائی که در اروپا برای اتحاد و استقلال ایتالیا و دیگرجنگ ها و تنش
ها اشاره میکند اما برای اینکه جغرافیای سیاسی اروپا و خاورمیانه شکل
امروزی خود را بگیرد دنیا میباید جنگ اول جهانی را از سر میگذراند. نویسنده
برای نوشتن این کتاب به منابع دست اول روسی بخاطر تسلطش به زبان روسی
دسترسی داشته است. متاسفانه هیچ کتابی از زبان روسی در باره جنگ ایران و
روس و سرزمین هائیکه روسیه از ایران جدا کرده است نوشته نشده است و تنها
کتاب انگلیسی که سر هنری رالینسون نوشته است در دسترس نیست. انگیزه انگلیس
و فرانسه در این جنگ دفاع از آزادی در اروپا بود در حالیکه روس ها انگیزه
ای مذهبی و گسترش دادن به امپراتوریشان بود. امپراتوری ترکیه بعلت ساختار
اجتماعی عقب افتاده اش از جهت تاریخی محکوم به نابودی شده بود و این با
پایان جنگ جهانی اول به واقعیت پیوست.
5.16.12
=========
[1]
پیشگفتار
[2]
ص 3
[3]
ص 9، 10
[4]
ص 56،57
[5]
ص 231
www.savepasargad.com
کميته بين المللی نجات پاسارگاد
|