|
کشف منطقه پنج هکتاری دوره هخامنشی در بم
"محمدتقي عطايي"، باستانشناس:
وجود استقراري با اين وسعت از دوره هخامنشي در منطقه بم كم نظير است
زهراكشوري
بررسيهاي باستانشناسان پايگاه پژوهشي بم به كشف يك محوطه 5 هكتاري از دوره هخامنشي منجر شد. آنها با توجه به كويري بودن منطقه بم احتمال ميدهند اين محوطه متعلق به شهري بزرگ از دوره هخامنشي باشد.
محمدتقي عطايي"، باستانشناس و عضو پايگاه پژوهشي ارگ بم در گفتگو با ميراثخبر گفت
سطح منطقه بررسي شده با استقرارهاي قطوري از دوران اشكاني، ساساني و اسلامي و پوشيده شده است. با وجود اين تا آنجا كه امكان داشت تلاش شد تا محدوده مشهود پراكندگي خرده سفالهاي اين دوره را مشخص كنيم. در نتيجه و با نمونهبرداري از گونههاي كاملا شاخص مشخص شده كه حداقل وسعتهاي استقراري دوره هخامنشي در اين بخش به حدوده 5 هكتار ميرسد. البته پنهان بودن اين دوره زير لايههاي دوران بعدي به خوبي نشان ميدهد كه ابعاد اين استقرار به احتمال قوي بيش از 5 هكتار بوده است. در كل سفالها نخودي رنگ ساخته ميشد. سفالها همگي چرخساز، داراي پخت كافي، چسباننده كاني و بافتي متراكم بودند. »
عطايي وجود استقراري با اين وسعت از دوره هخامنشي در منطقه بم كم نظير دانست و گفت: « اگر از پايتختهاي هخامنشي صرفهنظر كنيم، دو محوطه فيروزي در نزديكي غرب تختجمشيد با 600 هكتار و دهانه غلامان در نزديكي زابل در حدود 100 هكتار مساحت داشته و از اين نظر بر محوطه گسل بم برتري دارد. »
به گفته وي در سطح محوطه بقاياي شاخص معماري به چشم نميخورد. در اين زمينه تنها عارضه نسبتا مشخص بقاياي احتمالي دژي است كه در شرق محوطه قرار گرفته و نام محلي ندارد و بر همين اساس از آنجا كه در سطح كل گسل و بخش هاي شمالي محل قرار گرفتن اين دژ، آثار 2 دژ ديگر نيز وجود دارد، باستان شناسان آن را "دژجنوبي" ناميده اند.
عطايي گفت: «اينكه چنين محوطه بزرگي چگونه در دل بيابانهاي بم شكل گرفته سوالي براي باستان شناسان است. بي شك وجود آب براي تداوم حيات اين استقرار لازم بوده و به رغم اينكه در شرق محوطه، مسيل بزرگي با جهت شمالي_جنوبي وجود دارد اما به احتمال زياد، حداكثر آب را به طور موقت و در فصول باراني تامين ميكردهاست و به اعتقاد ما، به احتمال قوي استقرار و تداوم آن بستگي كامل به حفر كاريز و نگهداري آن داشته است.»
كاريز و فناوري استخراج آن از سفرههاي زيرزميني، طرحي نو بود كه احتمالا با ورود ايراني زبانان به فلات و در اين مورد با ورود پارسيان به كرمان گسترش يافتهاست. اين نكتهاي است كه "پوليبيوس" مورخ يوناني آن را بيان كردهاست: «پارسيان، در زماني كه بر آسيا تسلط داشتند، حق كشت و كار در زمينهاي باير را تا پنج نسل به هر آن كس كه ميتوانست آن را آبياري كند ميسپردند..... بدين گونه، اهالي زمينها، تلاش بسيار و هزينه زيادي صرف ميكردند تا آبهاي زيرزميني را با حفر مجراهايي به سطح زمين بياورند و تا فاصلههاي دور برسانند. »
اكنون به نظر ميرسد شواهد باستانشناختي متقاعد كنندهاي در تقويت اين فرضيه در محوطه گسل بم موجود باشد.
عطايي در تاكيد اين فرضيه گفت: «در بررسي گسل، ما دست كم مظهر دو كاريز باستاني را يافتيم كه تنوره آن به طور كامل با لايههاي رسوبي پر شده بود. نكته جالب توجه اينكه، مظهر اين دو كاريز در محدوده استقراري دوره هخامنشي و در جنوبشرق "دژجنوبي" باز شدهاست. به اين ترتيب احتمال بسيار دارد كه قدمت اين كاريزها به دوره هخامنشي برسد.»
وي براي درك اهميت وسعت اين استقرار نسبت به استقرارهاي ديگر مناطق شناخته شده در ايران گفت: « بررسيهاي حوزه رود دز در استان خوزستان نشانداده تنها دو محوطه بيش از 8 هكتار وسعت داشتهاند. در مياناب شوشتر نيز تنها يك محوطه مساحتي قريب به 11 هكتار دارد. بررسيهاي"ادمز" در دشت دياله به خوبي نشان داده كه بزرگترين استقرارها در حدود 8 هكتار وسعت داشته است. استقرارهايي با اين وسعت تحت عنوان شهركهاي كوچك طبقهبندي شدهاست.»
وي افزود:« بررسيهاي باستانشناختي شهرستان بردسير نيز نشان داده كه بزرگترين استقرار در حدود 15 هكتار وسعت داشته است.بنابراين ملاحظه ميشود كه حتي در مناطق كاملا حاصلخيز چون خوزستان، كمتر ميتوان محوطهاي يافت كه بيش از 10 هكتار وسعت داشته باشد. اين موضوع از اين نظر حائز اهميت است كه محوطه گسل در دل كوير شگل گرفته كه طبيعتا از امكانات اوليه زيست محيطي محروم بوده و بايد تمامي اين امكانات با كوششهاي انساني فراهم ميشده است. با توجه به ابعاد استقراري محوطه گسل، بايد پذيرفت كه اينجا در روزگار هخامنشي شهري بزرگ و مهم بوده است.»
به گفته عطايي گاهنگاري مقايسهاي اين قطعات نشان ميدهد كه بسياري از سفالها با نمونههاي مشابهي از دوره هخامنشي در جنوب فلات ايران، از شوش گرفته تا دهانه غلامان قابل مقايسه هستند.
باستانشناسان به روشني نميتوانند بگويند كه استقرار در محوطه گسل از چه دوراني آغاز شدهاست. آيا اينجا پيش از دوره هخامنشي شهري آباد بوده و يا پس از تاسيس هخامنشيان اهميت يافته است؟بررسيهاي انجام گرفته در اين محوطه نشان داده احتمالا اين محوطه در دوران متاخر ايلام نو، آباد بودهاست.
عضو پايگاه پژوهشي ارگ بم گفت: « اگر چه ما در بررسي محوطه تنها به دنبال سفالهايي از دوره هخامنشي بوديم، با وجود اين چندين نمونه از سفالهاي دوره ايلامنو نيز وارد مجموعه شدهاست. اين سفالها با نمونههاي مشابهي از لايههاي ايلامنو شهر شوش قابل مقايسهاند. بنابراين به نظر ميرسد كه شواهد بسيار ضعيفي در محوطه گسل به دست آمده كه تداعيگر قدمت استقرار تا پيش از دوره هخامنشي است.»
عطايي افزود:« با وجود اينكه اطلاعات باستانشناختي ما از گونهشناسي سفالهاي آغاز دوره هخامنشي در هالهاي از ابهام قرار دارد اما تا حدي از گونهشناسي سفالهاي اواخر دوره هخامنشي در جنوب ايران آگاهيم. در ميان سفالهاي يافت شده از محوطه گسل بسياريشان، با سفالهاي مشابهي از اواخر دوره هخامنشسي و حتي بلافاصله پس از آن قابل مقايسهاند. در اين ميان بخصوص سفالهايي كه فقط با نمونههاي مشابهي از تل تخت پاسارگاد و كاوشهاي اشميت در تختجمشيد مقايسه شدهاند، در اولويت قرار دارند.»
عطايي در مورد نوع ظرف كشف شده در منطقه بم كه از ظروف بسيار شاخص دوره فراهخامنشي است ، به ميراث خبر گفت: « اين قطعه شامل لبه ظرفي موسوم به بشقاب ماهي است. ابداع اين گونه، به طور مشخص از نيمه دوم قرن 4 پيش از ميلاد صورت گرفتهاست. علاوه بر اين مورد بايد از چند شكل ديگر نام برد كه هم در اواخر دوره هخامنشي و هم دراوايل دوره اشكاني رايج بودهاست. همچنين وجود سفالهاي منقوشي كه به اواخر دوره هخامنشي و اوايل دوره اشكاني تاريخگذاري شده، نشان ميدهد استقرار محوطه گسل احتمالا از اواخر دوره ايلامنو، تا پايان آن و پس از دوره هخامنشي تداوم يافتهاست.»
بم_خبرگزاري ميراث فرهنگي
http://www.chn.ir/news/?section=2&id=35856