بازگشت به صفحه اصلی

 

 

سليمي نمين:

مستشرقين در شناسايي فرهنگ به ما کمک نکردند

مبدا تاریخی ایران تا 2500 سال روایت فراماسیونرها است

 

دکتر پرویز رجبی:

کارشناسان غرب درباره تاريخ ايران اقدامات مثبتي انجام دادند .غربيها روي خط ميخي ايران باستان و پهلوي کار کردند و اگر چنين نبود ما قادر نبوديم خيلي از خطوط را بخوانيم.

 

دکتر عبدالمجید ارفغی:

در آن زمان در ايران فردي که به خط ميخي و غير ايراني آشنايي داشته باشد، وجود نداشت

 

چندی پیش آقای عباس سلیمی نمین، رييس موسسه مطالعات تاریخ معاصر در سخنانی گفت که «تخت جمشید توسط هخامنشیان ساخته نشده است» این حرف مورد اعتراض تعدادی از تاریخ شناسان و باستانشناسان قرار گرفت. روز گذشته خبرگزاری میراث فرهنگی جلسه ای ترتیب داده و از آقایان دکتر پرويز رجبی، یکی از مهمترین باستانشناسان و پژوهشگران معاصر ایران، آقای دکتر عبدالمجید ارفغی استاد تاریخ و زبان باستان، و آقای عباس سلیمی نمین دعوت کرده تا مناظره ای در ارتباط با موضوع ادعایی آقای سلیمی داشت باشند. در این مناظره آقای سید احمد محیط طباطبایی کارشناس ميراث فرهنگی اجرای برنامه را بر عهده داشتند. سخنان شرکت کنندگان در این مناظره را در زير ملاحظه می کنید:

 

برخی از سخنان سلیمی نمین در مطبوعات و در مناظره:

سليمي نمين: دوره هخامنشي مبداء تاريخ ايران نيست

آقای سليمي در اين باره گفت: «همواره مبداء تاريخ را به دوره هخامنشي نسبت داده اند اما اين گونه نبوده است و ما مي دانيم که تاريخ ما بيش از اين قدمت داشته است. حتي مي توان گفت که تاريخ ايران در دوره پهلوي به شکلي ديگر نوشته شده است که مي توان در اين خصوص نيز به بحث نشست.»

"سليمي نمين" روايت مبدا تاريخي ايران تا 2500 سال را روايت برخي فراماسونرها از جمله "فروغي" دانست و افزود:« در برابر اين روايت بايد روايت هاي ديگري قرار دهيم.»

 

 سخنان دکتر پرویز رجبی:

دکتر رجبي در سخناني با اشاره به سخنان پيش گفته شده سليمي نمين درباره اينکه   " تخت جمشيد را ايرانيان نساختند" گفت: شان نزول اين جلسه موضوع ديگري بود و من به واسطه همان موضوع نخست که قرار بود درباره اش سخن بگوييم ،در اين جلسه شرکت کرده ام و در غير اينصورت من اين مناظره را قبول نمي کردم . اما احترامي که براي ايران و ميراث فرهنگي ايران قائلم مرا به اينجا کشاند. صورت مسئله اينجا با سخنان آقاي سليمي نمين به اشتباه مطرح شده است. ما بسياري مقوله هاي ناهمگن را اينجا يکجا مي شنويم. ما تاريخچه ميراث فرهنگي را يکجا عنوان مي کنيم و اين موضوع قدري ادامه دادن بحث را دشوار کرده است.

 دکتر رجبي ادامه داد: اين بحث که مي تواند بحث جالبي باشد اگر بخواهد به نتيجه برسد بايد محدود و کوچک شود. اما به بحث اصلي بپردازيم .من در روزهاي اخير پيرامون همين موضوع لوح هاي هخامنشي، نامه سرگشاده اي را نوشتم که مي توانيد متن نامه را هم در تمامي سايتها بخوانيد. 

ما 71 سال صبر مي کنيم و به يک باره همگي لوح شناس و ايران شناس مي شويم. کشورهايي مانند آمريکا و آلمان حداکثر 5 مورخ تاريخي ، 5 زبان شناس، و 5 باستان شناس در دوران معاصر دارند. در مملکت ما به محض اينکه چنين اتفاقي روي مي دهد هزارا ن مدعي پيدا مي شود. هر کسي اظهار نظر مي کند اگرچه اين تعدد آرا و نظرات خوب است و از دل آن نتايجي به دست مي آيد اما بحث بايد به يک شکل مناسبي هدايت شود.

وي در همين حال خطاب به سليمي نمين  افزود: موضوع ايران شناسي را مي توان با 2 ديد متفاوت نگريست، نخست نگاهي خشم آلود که خارجي ها همه آمده اند و تاريخ و هويت ما را به تاراج برده اند . اين اگرچه درست اما اندکي غير منصفانه است. من هم که به موزه لوور مي روم ناراحت مي شوم از اينکه چرا حتي موزه ايران باستان ما که در ايران تاريخي واقع شده، به هيچ عنوان در حد و اندازه آن موزه نيست. اما از نگاه ديگر آنچه باستان شناسان و ايران شناسان ساير کشور ها انجام داده اند اسناد معتبري است که به تکميل خيلي از اطلاعات کنوني ما از تاريخ و فرهنگ ايران انجاميده است.
 

وي ادامه داد: کارشناسان غرب درباره تاريخ ايران اقدامات مثبتي انجام دادند .غربيها روي خط ميخي ايران باستان و پهلوي کار کردند و اگر چنين نبود ما اين روز ديگر  قادر نبوديم خيلي از خطوط را بخوانيم. حتي آثار افرادي چون مولوي را . آن ها به ما بد کردند يا خوب کردند بايد ميان افراد و سطح اقداماتي که براي ملت ايران و تاريخ و فرهنگ آن انجام داده اند تفاوت قائل شويم.

دکتر ارفعي:  در ميان کلام استاد رجبي مي گويد: هنوز در اين مملکت کسي که بتواند کلمه خط ميخي پارسي باستان را خوانده باشد نداريم.

دکتر رجبي: در ادامه سخنانش خطاب به سليمي نمين اضافه کرد: افرادي مثل شما که اين جا سخن مي گويند يا حتي همين يکي از سخنان آقاي طباطبايي درباره ايران باستان تکيه برتحقيقات بومي ندارد و بدون تحقيق و برنامه ريزي در جايگاهي نبودند حتي از داريوش سخن بگويند. يک آلماني به تخت جشيد آمد  و 15 روز آنجا بود، خطوط ميخي پهلوي و اسلامي را برداشت و رونويسي کرد و با خودش برد. سال  1834 يک آلماني که رشته اش اين نبود، مثل شما که رشته تان مرتبط نيست که مهندسي رايانه خوانده ايد، اقدامي کرد که به هرحال در خور تقدير بود و نتايج اش به فرهنگ کنوني ايران کمک کرد.

رجبي گفت: اين تاريخچه که از دل تحقيقات برگرفته از آثار همين شخص آلماني به دست آمد تنها تاريخچه اي است که در ايران کامل نوشته شد. حرف به حرف و نشان به نشان خوانده شده است.

اين موضوع خيلي وسيع است ميليون ها ساعت  غربي ها کار کردند و ما حالا مي خواهيم ظرف چند ساعت آنها را بازپس بگيريم. اين جفا مي شود به علم

 

 

سخنان دکتر عبدالمجید ارفغی:

عبدالمجيد ارفعي" پژوهشگر زبان هاي باستان
 در ادامه مناظره "عباس سليمي نمين" و "پرويز رجبي " با عنوان آيا تخت جمشيد را ايرانيان ساختند؟" گفت: درسال 1327 قسمتي از الواح تخت جمشيد كه در اختيار دانشگاه شيكاگو قرار داشت به ايران بازگردانده شد.

وي گفت:« اين تعداد كه شامل 35 هزار خرده ريز بود توسط آرنولد پوگل متخصص آمريكايي زبان هاي باستاني مورد مطالعه قرار گرفت.»

ارفعي در ادامه سخنان خود افزود: «اين کتيبه ها در سال 1312 در 2 هزار و 353 قوطي مقوايي شماره شده و در آن زمان به آمريکا برده شد. خود لوح ها 30 هزار قطعه بودند.»

"ارفعي" در ادامه گفت:« در مطالعات پوگل مشخص شد كه خط لوح ها ميخي است اما اينكه آنها عيلامي بوده يا نه مشخص نبود.»

اين متخصص زبان هاي باستاني با بيان اينكه پس از آنكه مشخص شد زبان لوح ها عيلامي است گفت: فزود: «کارشناسان به دنبال بررسي هاي خود به تدريج به سالهاي پادشاهي رسيدند. 50 درصد گل نوشته ها مربوط سال هاي 22 و 23 پادشاهي است.آنها نخست چنين مي انديشيدند که اين گل نوشته ها مربوط به خشايارشاه است اما در اين ميان لوحي به دست آمد که 13 ماه داشت. در آن زمان سالهاي کبيسه را 13 ماهه مشخص مي کردند تا بتوانند آغاز سال نو را در اعتدال ربيع قرار دهند.»

وي تاکيد کرد: «با توجه به اين کتيبه به اين نتيجه رسيدند که گل نوشته ها مربوط به داريوش است پس از آن نام داريوش نيز در يکي از کتيبه ها پيدا شد.»

وي با بيان اينكه اين لوح ها در سال 1937 آماده بررسي شدند كه جنگ جهاني شروع مي شود گفت:« در سال 1969 براي اولين بار 2586 قطعه از اين لوح ها خوانده شد.» 

به گفته ارفعي، اين مطالعات تا سال 1937 به طول انجاميد و در سالهاي پس از آن در سه نوبت نتايج مطالعات به چاپ رسيد. در دور نخست نتيجه خواندن 83 لوح، در سال 1957 ، پنج لوح ديگر و در سال 1963 نتايج خواندن 20 لوح منتشر شد.

وي افزود: « پس از کامرون، ريچارد تي الک به بررسي گل نوشته ها ادامه داد وي با چند ايران شناس در ارتباط بود.»

وي همچنين درباره اين گفته سليمي نمين مبني بر دور از دسترس بودن گل نوشته ها گفت: «در آن زمان در ايران فردي که به خط ميخي و غير ايراني آشنايي داشته باشد، وجود نداشت. و زماني که کسي روي يک شئي تاريخي مطالعه نکند، آن شي چيزي جز يک شي انباري تلقي نمي شود.»

وي تاکيد کرد: « هيچ گاه ما نخواستيم که گل نوشته ها را تکه تکه کنيم بلکه کوشش مي کرديم که آنها را به هم بچسبانيم تا بتوانيم آنها را بخوانيم. چرا که حتي 2 ميليمتر از اين گل نوشته ها نيز براي ما ارزشمند بود.»

ارفعي افزود: «کامرون 150 عدد از اين گل نوشته ها را خوانده بود اما نتايج را به چاپ نرساند. من دوباره اين 150 گل نوشته را همراه با 12، 13 تاي ديگر خواندم و نتايج اکنون در دست چاپ است.»

 

 http://www.chn.ir/news/?Section=2&id=32697