International Committee to Save

the Archeological Sites of Pasargad

 

             يبانيه ها | آرشيو مطالب  پاسارگاد | آرشيوخبرها | مقالات | آرشيو هنر و ادبيات | آرشيوتاريخ زدايي | ديداري ـ شنيداري | و آرشيو هاي ديگر      بازگشت به صفحه اصلی

 

 

مهرگان را به پیشباز رویم ...

از: دکتر تورج پارسى

 

بگشاييم کفتران را بال

بفروزيم شعله بر سر کوه

بسراييم شادمانه سرود

وينچنين با هزار گونه شکوه

مهرگان را به پیشباز رویم ...

 ( سايه)

مهر يا ميترا نامى است با آيين و ماندگار تاريخ . دوستى و پيمان  معنا وخويشكارى اين واژه است . از سويى ايزد روشنايى و فروغست - اوستا و ويد هندوان _

ميترا خدايي آريايي است يعنى پيش از دين زرتشت صاحب قلمرويى بوده است اما در دين زرتشتى - اوستاى متاخر - به دليل سنت گرايى جامعه با رنگ و بوى زرتشتي به صحنه باز مى گردد ورخت فرشته مى پوشد  . در گات ها كه كلام آهنگين زرتشت است يك بار واژه ميثره mithre آورده شده كه به چم خويشكارى و پيمان است . در خرده اوستا نيز دومين نيايش از پنج نيايش مهر نيآيش نام دارد كه هفده بند دارد . مهر نيايش را زرتشتيان هر روز در سه گاه بامداد ، نيمروز و پسين پس از خورشيد نيايش مى خوانند.  نيايشگاه زرتشتيان نيزدرمهرنام دارد.

نام مهر در كتيبه ها

نخستين بار نام مهر در كتيبه ى اردشير هخامنشى يا ارت خشتر يعنى نهمين پادشاه از آين سلسله آورده مي شود كه البته همراه با اهورا مزدا و اناهيتاست :

در كتيبه ى همدان : اين اپدانه را به خواست اهورامزدا ، اناهيتا و مثره ما ساختيم

اردشير سوم دهمين پادشاه هخامنشى و فرزند اردشير دوم  نيزنام مهر يا مثره رادر كتيبه ى تخت جمشيد مى آورد : اهورا مزدا و مثره مرا بپايند . در مجموع در هر دو دوره فقط از نام ميثره پنج بار در كتيبه ها آمده است .

يشت دهم اوستا (۱)

يشت دهم اوستا  با سى و پنج كرده و ۱۴۶ بند به نام مهر است اين يشت پس از فروردين يشت بلندترين بشمار مي آيد. در اين يشت ، مهركه  قلمروى بيكرانه دارد به صفاتى همچون فراخ چراگاه ، ژرف بين ،نيرومندترين آفريدگان ، داناى تواناى نافريفتنى ، زبان آورهزار گوش و ده هزار چشم كه سوار بر اسبان سپيد است وصف شده است . او نگهبان پيمان است به همين دليل " هرگز خواب به چشم او نيايد "  چون آگاه است  كه " مهر دروج يا پيمان شكن سراسر كشور را خراب كند' اما در آيين براى اعتبار بخشى هر چه بيشتر به پيمان به عنوان يك اصل تعيين كننده حتا " پيمان شكنى با دروند را جايز نمى داند " كرده يكم بند ۲مهر يشت

اي سپيتمان !

"مبادا كه پيمان بشكنى نه آن پيمان كه با يك دروند بسته اى و نه آن پيمان كه با يك اشون بسته اى چه پيمان با هر دوان درست است خواه با دروند خواه با اشون "

درفرهنگ ايرانى يك نكته ى ظريف هست و آن به هم آميختگى استوره و تاريخ است كه همچون دو شاخه ى  رودخانه در يك نقطه به هم مى پيوندند و شطى پرخروش را مى آفريند.

خويشكارى انسان چنين امتزاجى را سامان مى بخشد بى گمان انسان با بهره گيرى از خرد و آزادى گزينش به چنين اصلى مى رسد كه در صحنه ى زندگى كه اوراق تاريخ آنرا مى نماياند

بايد با منش نيك وسرود نوآيين خواستار اشه باشد . انسان در ميدان عملى باور، دروج را به دست اشه مى سپارد تا با گفتارو آموزش پاك شود . اين چنين بايد دروندان را شكست داده و فريب شان را خنثى كرد يا  به گفته ى چينيان " به جاى لعنت بر تاريكى ، شمعى روشن كن !

صداى مهر در ميدان عملى زندگى همچون نمايشنامه هاى يونانى نيازمند به همسرايى يا آرى مردمان است ، چرا كه گام هاى گفتارى و كردارى همسرايان تعيين كننده است . در راستاى تاريخ تمام اين تلاش ها و پيكارها درواقع  به خاطر نگهداشت فضيلت انسان است كه حق آشكارو مسلم طبيعى اوست. گويي زال نيز در اين مهم با اين قلم هم صداست كه به رستم مى گويد :

همانا كه از بهر اين روزگار

ترا پرورانيد پروردگار

بنا به گواهى تاريخ سرانجام آيين مهر" فراخ چراگاه ، ژرف بين ،نيرومندترين آفريدگان ، داناى تواناى نافريفتنى ، زبان آورهزار گوش و ده هزار چشم كه سوار بر اسبان سپيد است "جهان را درنورديد وجهانى شد .

جشن هزاران ساله ى مهرگان پاسداشت پيمان و راستى است

درسالشمار ايرانى  روزها هر كدام نامى دارند  روز شانزدهم هر ماه  و ماه هفتم سال به نام مهر ايزد پيمان ، دشمن دروغ و دروغگو است تا يادآور آن گردد كه چشمان وجدان رابايد باز نگهداشت تا مهر دروج يا پيمان شكن سراسر كشور را خراب نكند !

چون روز و ماه همخوان شوند آنرا جشن گرفته تا اعتبار چنين انديشه اى را در راستاى تاريخ ارج بگذارند . مهرگان يا ميتراكانا شش روز به درازا مى كشيد يعنى ازمهر روز تا رام روز كه نخستين روز مهرگان همگانى و روز فرجامين جشن مهرگان ويژه نام داشت . اگر نوروزنام جمشيد را بر پيشانى دارد مهرگان نيزنام فريدون را دارد . البته در اينجا اين نكته را بايد يادآور شد كه شناخت انسان نسبت به تغييرات زمانى - تغيير  فصل ها ، شب روز و ... - ريشه اصلى بيشترجشن هاى ايرانى است در نتيجه يك رابطه ى تنگاتنگ  با كاروطبيعت دارند .

درونديداد فرگرد نخست بندهاى دووسه از مدت تابستان دوماهه و زمستان ده ماهه حكايت مى كند و شايد اين مربوط مى شود به دوران پيش از كوچ هندواروپاييان   - در سرزمين اسكانديناوى هم در زمانى دور سال را به تابستان دو ماهه و زمستان ده ماهه بخش مى كردند -  پس تر با سال شمارى روبرو مى شويم كه سال را به زمستان پنج ماهه و تابستان هفت ماهه و در تغيير فرجامين  به چهار فصل بهار، تابستان و پاييز و زمستان مى رسيم . نقطه هاى آغازين سال نوروز و مهرگان هستند با گواهى تاريخ .

آثار مهرگانى در روستاهاى ايران

روستاهاى ايران هم چنان دست نخورده مانده اند به اين معنا  كه شايد حلقه هاى گم شده آيين ها ، موسيقى و رقص و ... يا ميراث هاى دور دست تاريخ را در آنجا بتوان يافت .گواه در اين راستاگزارشهايي است كه درباره مهرگان   در نوشته ى پيشين خود زير عنوان نگاهى ديگر به مهر و ميتراييسم آورده ام   . در آن مقاله از آيين مهرگانى در روستاهاى گوران، قلخانى و كوه پايه هاى دالاهو ، بهبهان و جاماز كردستان ياد شد در اينجا گزارشى از روستاهاى گيلان و مازندران آورده مي شود كه اميد ست   پژوهندگان مردم شناسى درب اين ميراث هاى فرهنگى را به روى همگان باز نمايند :

"زمان همه اين جشنها مصادف است با پايان فصل برداشت محصولات کشاورزی. در واقع اين جشنها مراسم سپاسگزاری از ايزد مهر و بار آوری است که ياور چند هزار ساله ی دهقانان در امر کاشت و برداشت می باشد. در بسياری از روستاهای گيلان و مازندران جشن خرمن در اين ايام برگزار می شود. در توسکامحله قاسم آباد در گيلان هر سال در سه آدينه مردم در شاه شهيدان جمع شده و جشن می گيرند. در آدينه آخر که جشن مهرگان اصلی هست مردم بسياری از شهرها و روستاهای شرق گيلان و غرب مازندران نيز به آنجا می آيند. تا حدود بيست سال پيش دختران و پسران روستايی در اين روز بهترين لباسهای خود را ،چون ايام نوروز ، می پوشيدند. مبدا بسياری از آشنايی ها و احتمالا پيمان تشکيل خانواده بين دختران و پسران مجرد همين آدينه در توسکامحله بود. در همين ايام در گيلان و مازندران در چندين آدينه پياپی مراسم کشتی گيری برگزار می شد و در آدينه آخر با گذاشتن برُم ( داربست يا نردبانی که جوايزی مثل پيراهن، ظرف و مشابه را به آن آويزان می کردند) به کشتی گيران برنده جايزه می دادند. اواخر تابستان و اوايل پاييز ، در ايام خرمن محصولات کشاورزی که هوای آفتابی از ضروريات می باشد، هرگاه ابر و بارندگی زياد مانع اين کار شود در روستاهای شرق گيلان نوجوانان با رقص و پايکوبی از خورشيد می خواهند که با تابش گرما آفرين خود کشاورزان را ياری دهد. معمولا يک نفر با گذاشتن يک دُم که از ساقه برنج درست می کنند نقش اهريمن   را بازی ميکند و می رقصد و بقيه دورش جمع شده و با دست زدن و هو کردنش همزمان می خوانند:" ای خدا آفتاب بنه / منگ منگتاب بنه" و بدينسان خورشيد را به تابيدن دعوت می کنند. به در هر خانه روستايی که می رسند صاحب خانه اندکی برنج در توبره يا کيسه ای که به گردن ملعون آويزان هست می ريزد. بعد برنج را به بقالی محل داده و او نيز بهای برنج را با نخودچي، کشمش، شکلات و يا ديگر تنقلات می پردازد"۲

خانم ثابت زاده پژوهشگر رقص مى نويسد :. در شرق خراسان رقص « ابهريا »، رقص کشاورزی است ، احتمالا اين رقص با جشن های مهرگان و آيين ميترايسم ارتباط دارد.

بياييم به آيين مهرگانى كه در واقع بزرگداشت پيمان و دوستى است جانى تازه داده وبه ميدان پيوند و پيوست انسانى گستره بيشترى ببخشيم . همچون نوروز خوان مهرگانى بگسترانيم وايمان بياوريم كه راستى بهترين نيكى است و گفتار زشت شيوه ى دشمن مهر است.

نكته اى را به ياد آوردم از دوران كودكى كه زبانزد بود و ما كودكان هر روزه آنرا مى شنيديم :

دروغگو دشمن خداست و اگر بچه اى دروغ بگويد شير مادرش خشك مي شود !

مهرگان را به همگان شادباش مى گويم به ويژه آنانى كه در روز شانزدهم مهر ماه به دنيا آمده اند يا نام مهرى و ميترا و مهرداد و.... دارند

مهرگان جشن فريدون ملك ، فرخ باد

                بر تو اي همچو فريدون ملك ، فرخ فال / فرخى سيستانى

سرچشمه ها :

۱ -آنچه كه از اوستا برگرفته ام از اوستا كهن ترين سروده ها و متن هاى ايرانى ، گزارش وپژوهش جليل دوستخواه ، چاپ نهم است

۲ - http://www.shomaliha.com/mehrgan.htm

www.savepasargad.com