|
نتايج آخرين کاوش ها در «کهن دژ» نيشابور،
تاريخ آن را به دوران ساساني مي برد
لباف خانيکي سرپرست هيات مشترک فرانسوي ـ ايراني:
براساس نتايج به دست آمده از دومين فصل كاوش در محوطه تاريخي كهن دژ و با تحليل يافتهها و آثار به دست آمده به اين نتيجه رسيديم كه دوران استقرار و حكومت در اين محوطه به دوران ساساني و پيش از اسلام باز ميگردد
تا پيش از اين يافتههاي تاريخي در محوطه كهن دژ باستان شناسان را قانع كرده بود كه ميراث اين محوطه به دوران معماري اسلامي و عصر ساماني باز ميگردد.
اين نتايج به ويژه براساس آخرين كاوشهاي صورت گرفته توسط هيأت اعزامي آمريكايي در سال 1935 تا 1948 به اثبات رسيد.
" رجب علي لباف خانيكي" ،سرپرست ايراني هيأت مشترك فرانسوي_ ايراني باستان شناسان فعال در "كهن دژ" ،با تأكيد بر اين كه يافتههاي اين گروه از باستان شناسان فرضيه تازهاي را در اين منطقه به اثبات رسانده است ، به ميراث خبر گفت: « براساس نتايج به دست آمده از دومين فصل كاوش در محوطه تاريخي كهن دژ و با تحليل يافتهها و آثار به دست آمده به اين نتيجه رسيديم كه دوران استقرار و حكومت در اين محوطه به دوران ساساني و پيش از اسلام باز ميگردد.»
در حد فاصل سالهاي 1935 تا 1948 يك هيأت اعزامي از موزه متروپليتن نيويورك كاوشهايي را در منطقه نيشابور انجام داد كه از جمله مناطق مطالعه شده اين گروه محوطه كهن دژ بود.
اگر چه انگيزه اصلي اين هيأت مطالعه لايههاي تمدني دوران ساساني در اين منطقه بود اما در نهايت " بيل كينسون" سرپرست اين گروه در پايان مطالعاات هيأت آمريكايي اعلام كرد كه انبوه اشياء به دست آمده در كاوشهاي صورت گرفته نشان داد تاريخ نيشابور به دوران اسلامي باز ميگردد و براساس اشياء به دست آمده دورههاي تاريخي ساماني و سلجوقي شناسايي شد.
از 24 هزار شي تاريخي به دست آمده از كاوش هاي صورت گرفته توسط هيأت اعزامي از متروپليتن و كارشناسان ايراني در نهايت هزار شي به موزه ملي ايران و 12 هزار شي نيز به موزه متروپليتن اختصاص يافت.
لباف خانيكي تصريح كرد: « در دومين فصل كاوش در محوطه تاريخي كهن دژ بر آن شديم فرضيه خود را در زمينه انتساب اين منطقه به دوران ساساني به اثبات برسانيم»
به گفته وي، همانطور كه "الحاكم " مورخ نيشابوري در كتابش عنوان كرده است نيشابور ساخته شده در دوران شاپور ساساني و به معناي عمل خير شاپور ساساني بوده است. اين موضوع توسط زبان شناسان بارها مورد تأكيد قرار گرفته است.
وي همچنين افزود: « خراسان در گذشته به چهار بخش مرات، مرو، بلخ و نيشابور تقسيم شده بود و بنابراين ميتوان به اهميت نيشابور و ديرينگي تاريخ شكل گرفته درآن پي برد.»
به گفته لباف، در متون تاريخي ،نيشابور همواره به عنوان يكي از شهرهاي كهن ايران مورد توجه قرار گرفته و از سويي ديگر تمدن اين شهر به دليل موقعيت جغرافيايي آن و استقرار در منطقه شرقي همواره با چپاول وغارت دولتهاي مهاجم روبرو بوده است.
لباف خانيكي در تصريح دلايل به اثبات رسيدن فرضيه انتساب دوره تاريخي عمق دژ به دوران ساساني معتقد است: « سفالهاي به دست آمده از كاوشهاي صورت گرفته، نحوه پخت سفال و آزمايش آن نشان داد كه ويژگيهاي دوران ساساني درآن به چشم ميخورد. همچنين كشف يكي درفش ساساني در منطقه نيز ما را در به اثبات رساندن اين فرضيه كمك كرد، چرا كه بدون شك اين درفش اثري به جاي مانده از دوران ساساني در اين منطقه است.»
هيأت فرانسوي و كاوش در عمق دژ
"مونيك كروران" سال 1383 براي انجام عمليات كاوش در كهن دژ اعلام آمادگي كرد و براساس قرار منعقد شده ميان دولت ايران و فرانسه در زمينه همكاري در حوزه فرهنگ و تمدن مقرر شد تا گروهي به سرپرستي خانم " كروان" در منطقه كهن دژ حاضر شده و عمليات كاوش را انجام دهند.
اين عمليات براساس عقد توافقنامه ميان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور و مركز تحقيقات ملي فرانسه انجام ميشود.
" كروران" درباره فعاليت هيأت فرانسوي در منطقه ميگريد: « همكاري دولت ايران با اين هيأت شايسته قدر داني است و به لحاظ امكانات با مشكلي مواجه نيستيم ضمن اينكه از تجربه گروه كاوش باستان شناسان ايراني بهره مند ميشويم.»
وي از به اثبات رسيدن فرضيه انتساب استقرار در كهن دژ به دوران ساساني ابراز خرسندي ميكند و معتقد است: « از ابتداي آغاز به كار در اين منطقه اثبات اين فرضيه براي ما در خور اهميت بود كه در نهايت نيز براساس كاوشهاي صورت گرفته به ويژه سفالهاي به دست آمده توانستيم اين فرضيه را به اثبات برسانيم.»
گروه باستان شناسان فرانسوي حاضر در منطقه شامل 4 نيروي انساني و مشخص در حوزههاي زمينشناسي، آبشناسي، باستانشناسي، نقشه برداري و تاريخ نگار است.
لباف خانيكي درباره ديگر كشفيات و يافتههاي اين كاوش ميگويد: « شاكله اين شهر قديمي با 2 دروازده افرشته، يك دژ، منطقه شارستان و ارگ و ربض بوده است كه اشراف در منطقه دژ و ارگ ، افراد متوسط در شارستان و طبقه پايين هم در ربض زندگي ميكردند.
لباف تصريح كرد: « تحقيقات و مطالعات در منطقه نشان ميدهد كه عرض يكي از پايههاي دروازهها 10 متر و ارتفاع آن متجاوز از 40 متر بوده است. مساحت اين شهر به شكل تقريبي در حدود 20 هزار ( يك هكتار) در منطقه اصلي شهر و شامل 3 هكتار در بخش شارستان بوده است.»
اين شهر بيضي شكل و شامل 8 كيلومتر طول و 5 كيلومتر عرض بوده است.
بازار اين شهر يك فرسخ طول داشته و بازارهاي كوچك ازآن منشعب ميشدند.
مطالعه سفالهاي به دست آمده از اين منطقه ،حضور فرهنگ هاي مختلف از سراسر جهان را در اين منطقه به اثبات رساند كه اين موضوع ميتواند به دليل مراودات فرهنگي وا تكامل هنر در اين منطقه و ترويج فرهيختگي باشد.
سالم بودن خشت ها، سالها پس از ساخت آن نشان از دانش رياضي و فيزيك ساكنان كهن دژ داشته است
مشهد_خبرگزاري ميراث فرهنگي_ آمنه شيرافكن
http://www.chn.ir/news/?section=2&id=35290