|
محسن ميهن دوست، نويسنده و پژوهشگر:
متاسفانه درباره ی فردوسی و دشت توس هنوز باور صحيحی حاکم نيست
فيلم هايي درباره ی بزرگان سامی ساخته می شود اما درباره بزرگان ايرانی اين گونه نيست
محسن مهيندوست ـ نويسنده و پژوهشگر در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان رضوي، درپي مخدوش شدن حريم منظري آرامگاه فردوسي پس از نصب دکلهاي برق در اين منطقه، اظهار كرد: فردوسي جزو پنج شخصيت ناب جهان است و دشت توس فردوسي يک هويت کامل ايراني و ويژهي خراساني دارد.
وي به رابطهي بسيار ضعيف ميان گردشگر با فردوسي و جايگاه آن اشاره کرد و افزود: بهدليل جهاني بودن اين شخصيت، فردوسي از هر نظر بايد مورد توجه مسؤولان فرهنگي که خود را موکل فرهنگ ميدانند، قرار گيرد؛ اما فردوسي امروز بسيار مورد کمتوجهي قرار گرفته است.
اين پژوهشگر با بيان اينکه در طول تاريخ، دشت توس نوابغ فراواني را مانند احمد غزالي ـ برادر محمد غزالي ـ در خود داشته است، گفت: در اين دشت، روستاي کهن پاژ قرار داشته است. وقتي ما به شاهنامه فردوسي ميرسد، شاهد آن هستيم که اين بزرگمرد تاريخ، از نظر نبوغ سنگ تمام گذاشته است.
او با اشاره به کارکردهاي چندگانهي شاهنامه، ادامه داد: وجود فردوسي و حتا نقالي و نمايشهاي آييني اسطورهيي در شاهنامه، هويت اصيل ايراني را دوباره ميتوانند بازگردانند.
وي تصريح کرد: مسائلي که دربارهي فکر، فرهنگ و زبان هر قوماند، وقتي در تداوم مسائل ديگر قرار ميگيرند، وجه اسطورهيي، آييني و حماسي پيدا ميکنند.
ميهندوست اضافه كرد: ايران در دورههاي تاريخي قبل، نگاهداشتها و باورداشتهايي داشته و فرهنگصدور و فرهنگپذير بوده است. بنابراين فرهنگصدوري و فرهنگپذيري به دلايل چندگانهي جغرافيايي، تاريخي، سياسي و فرهنگي بودهاند.
وي افزود: اقوام ايران زمين و مقولاتي که از درون اين اقوام بهوجود آمده، اکنون کشوري را تشکيل دادهاند که در اين ميان، فردوسي را در بالاترين جايگاه از هر نظر ميتوان دانست.
او اظهار داشت: اين ويژگي قومي و اين زبان، زباني است که از آن فردوسي به گفت درآمده است، يعني قواعد اساطيري، آييني و تاريخي را در بستر روايتهايي که انديشهانگيز نسبت به گذشته قومياند، درآورده و اين با توجه به موقعيتي بوده که خود داشته است.
وي در ادامه به ضعف دستگاه روابط جمعي دربارهي شناساندن اين شخصيت بزرگوار اشاره کرد و گفت: فيلمهايي دربارهي بزرگان سامي ساخته ميشوند، اما دربارهي بزرگان ايراني اينگونه نيست. دستگاه روابط جمعي هم دست کساني است که اصلا سويهاي براي مسائل قومي که مباهات برانگيزند، ندارند. شاهنامه خود، کتاب خرد انسان است.
اين پژوهشگر با اشاره به ضرورت نهادينه شدن ميراث و ارزش گذاشتن به آثار تاريخي در ميان دستگاههاي اجرايي مرتبط و غيرمرتبط، اضافه كرد: ما ابتدا بايد در درون خود يک زاديافتگي داشته باشيم و اين کشور تا زماني که فکر، فرهنگ و هنرش درگاه بازي نداشته باشد، شاهد هرگونه بيمهري و بيتوجهي خواهد بود.
http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-832468&Lang=P