بازگشت به صفحه اصلی

 

شاهنامه خوانى عشاير ايران در شب ِ يَلدا يا شب ِ چلّه

از: دکتر تورج پارسى

در ميان عشاير ايران خواندن شاهنامه رسمي زيبا و باورى است ريشه داربه ميراث فرهنگى. مى توان گفت ميان شاهنامه و عشاير پيوند و پْيوستى به بالا بلندى ي دنا و دماوند وجود دارد ، چيزى كه خود در زمستانى كنار شعله ى بر افروخته آتش به چشم ديدم و به گوش شنيدم. اين اعتبار و پيوند همين بس كه دكتر جواد صفي نژاد مردم شناس در كتاب عشاير مركزى ايران از قول عشاير مي نويسد " اوايل حكومت رضا شاه راه را بر قافله مى بستيم و افراد باسواد را مي گرفتيم به ايل مي آورديم به او محل زيست و زن و زندگى مى داديم تا در برابر برايمان شاهنامه بخواند " !

و من خود لُر بويراحمدى ديدم كه نخست گفت: "به اي تش" و سپس دست روى شاهنامه گذاشت و گفت " به آبروى اجدادوم قسم ايخوروم! "

به جرأت مى توان گفت كه عشاير كوچنده ايران كه قلمرو زيست شان در استان هاى آذربايجان غربى و شرقى ، كرمانشاهان ، لرستان ، ايلام ، چهار محال بختيارى ، كهگيلويه و بويراحمدى ، فارس ، خراسان ، سيستان بلوچستان و نقاط مركزى است شاهنامه را بيش از هر كتاب ديگرى مي شناسند و به آن اُخت دارند . اينان در دراين شب طولانى و بد اختر كه سياهى حاكم است در كنار شعله هاى فروزان آتش بيدارند و با خواندن شاهنامه گويى مى خواهند به ميترا نيرو ببخشند!

زيباست كه كرده ي ِ ۴۶ از مهر يشت ِ اوستا راباهم زمزمه كنيم :

"مهر ِ فراخْ چَراگاه ، خود را آماده ى نگهدارى كند : از پشت ِ سر پشتيبانى كند؛ از روبرو يارى كند و همچون ديدبانى نا فريفتنى به هر سو نگاه افگند. اينچنين ، مهر ده هزار ديده بان ِ داناى ِ تواناى ِ نا فريفتنى، آماده ى پشتيبانى از كسى است كه نيك انديشانه او را يارى دهد." *

* اوستا، كهن ترين سرودها و متن هاى ايرانى، جلد يكم، چاپ دهم - گزارش و پژوهش ِ جليل دوستخواه.

پيروزي ي ِ روشنايي بر تاريكى، بر همگان شاد و فرخنده باد!