بازگشت به صفحه اصلي

 

 

نامه سرگشاده کميته بين المللي نجات پاسارگاد به باستانشناس شرکت کننده در

همايش  بررسي نتايج عمليات نجات بخشي محوطه تاريخي  تنگه بلاغي

 

باستانشناسان، پژوهشگران، و کاوشگران شرکت کننده در همايش تنگه بلاغي،

در طي نزديک به دو سالي که از فعاليت کميته بين المللي نجات پاسارگارد مي گذرد ما بارها و بارها خبرها و گزارش هايي از کاوش ها و کشفيات هيجان انگيز شما را خوانده و  در سايت کميته منعکس کرده و براي هزاران هزار تن از شيفتگان آثار باستاني و فرهنگ ايرانزمين فرستاده ايم. و چنين است که نام تک تک شما براي ما ده ها هزار انسان فرهنگ دوست در سراسر جهان نام هايي آشنا و محترم است. ما همگي، با وسواس و نگراني و اميد، تلاش هاي تک تک شما را دنبال کرده ايم، و مي دانيم که شما در حد توان تان براي حفظ آثار باستاني تنگه بلاغي کوشيده ايد.

 اما اکنون به نظر مي رسد که قرار است با برگزاري اين همايش پايان کار شما در اين راه دو ساله نيز اعلام شود و به احتمال قريب به يقين برنامه آن است که سازمان ميراث فرهنگي با دريافت موافقت نامه اي به امضاي شما شرکت کنندگان در عمليات موسوم به «نجات بخشي»، فرمان به آب بستن و غرق کردن تنگه بلاغي را صادر کند.

بنظر نمي رسد لازم باشد تا درباره تنگه بلاغي با شما چيزي گفته شود؛ چرا که شما بيش از هر کسي آگاه هستيد که در تنگه بلاغي چه آثار و گنجينه هايي وجود دارند، و بيش از هر کسي مي دانيد که چه چيزهاي ديگري در زير سد سيوند وجود دارد و چه آثار گرانقدري که با آبگيري سد سيوند غرق شده و نابود خواهند شد؛ ماهيت اين آثار کشف نشده اما وجود آنها قطعي است ـ همانگونه که تا دو سال پيش هيچکدام از شما به وجود همين کشفياتي که به عمل آورده ايد واقف نبوديد.

ما مي دانيم که آن چه به عنوان «عمليات نجات بخشي» از آن نام برده مي شود چيزي بيش از «جمع آوري اطلاعات» نيست؛ اطلاعاتي که يقيناً با رنج و کار شبانه روزي شما به دست آمده است. اما باز هم شما خوب مي دانيد که اين اطلاعات نمي توانند جانشين آنچه از دست مي روند شوند و، در عين حال، در بر گيرنده يک صدم از آنچه که در آن منطقه وجود دارد نيز نيستند. بدين سان، با شروع آبگيري چيزي از آنچه هايي که در آن منطقه وجود دارند براي ملت ايران باقي نخواهد ماند.

شما فقط با خاک و گل و مجسمه و سنگ کار نمي کنيد، شما خوب مي دانيد که بخشي از روح فرهنگي و هويت ملي مردمان ايرانزمين و نشانه هاي روشني از تلاش هاي بشري در آن منطقه حضور دارد. نابودي تنگه بلاغي و دشت پاسارگاد، حتي اگر خوش بينانه فکر کنيم که به آرامگاه کوروش بزرگ لطمه اي وارد نمي شود، لطمه کمي براي تاريخ و فرهنگ ما نيست. آيا وجود سدي که اکثرکارشناسان معتقدند که حتي براي کشاورزان منطقه هيج سودي ندارد و محيط زيست منطقه را هم نابود خواهد کرد آنقدر ارزش دارد که بخش مهمي از آثار و گنجينه هاي باستاني ما و کل بشريت در راه آن نابود شوند؟

آنچه که حداقل هزاران هزار  انسان شريف که به گنجينه هاي فرهنگي و بشري علاقمند هستند از شما انتظار دارند آن است که، براي نجات اين منطقه، برکنار از هرگونه حسابگري هاي رايج،  و از طريق توضيح دقيق و صريح به مسئولان امر، از آنان بخواهيد تا از اين نيت هولناک منصرف شوند. انسان هميشه در اين بزنگاه هاي تاريخي قرار نمي گيرد و در جايگاهي نمي نشيند که بتواند بخشي از تاريخ و فرهنگ ملتي بزرگ را نجات دهد يا ويران سازد. شما اکنون در چنين جايگاهي قرار گرفته ايد.

آرزو مي کنيم که نام شما براي نسل هاي آينده ستايش برانگيز باقي بماند.

22 دي 1358 – 13 ژانويه 2007

کميته بين المللي نجات پاسارگاد