بازگشت به صفحه اصلی

آيا شما هم نامه ي سرگشاده را امضا کرده ايد؟

 

ميزگرد روز ملی خليج فارس در  موسسه سحاب 

علی بابا عسگری:

 خليج‌فارس ازقديمترين ايام در تصرف ايران بوده يعني از زمان هخامنشيان كه ايران؛ حكومتي جهاني داشت

 

دکتر محمد حسين گنجی:

عبدالناصر نخستين كسي بود كه فكر جانشين كردن خليج‌عربي به جاي خليج‌فارس را مد كرد. اين موضوع مورد استقبال اعراب قرار گرفت و همان موقع هم اعتراض ايران را به همراه داشت.  

  

امير احمديان:

از زماني كه ما به موضوع ناسيوناليسم‌ ايراني كمتر پرداختيم، بعضي مشكلاتمان شروع شد و دشمنان و كساني كه در خارج از كشور مترصد بودند؛ شروع به مصادره نامهاي ما كرده‌اند

 

در اين نشست كه به دعوت موسسه سحاب در محل اين موسسه برگزار شد؛ دكتر محمدحسن گنجي استاد دانشگاه تهران؛ رييس و بنيان گذار هواشناسي و ملقب به مرد هواشناسي جهان، دكتر بيژن اسدي استاد دانشگاه علوم سياسي و اقتصادي دانشگاه شهيد بهشتي؛ محقق مسايل خليج فارس و خاورميانه، دكتر امير احمديان استاد بازنشسته دانشگاه تهران و متخصص آسياي ميانه؛ خاورميانه و خليج فارس، علي بابا عسگري عضو بخش تحقيقات موسسه كارتوگرافي و جغرافيايي سحاب، مهندس محمدرضا سحاب مدير موسسه كارتوگرافي و جغرافيايي سحاب و دكتر فرهاد فخاري استاد دانشگاه معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي حضور داشتند. بخش دوم اين ميزگرد را سه شنبه بخوانيد. 

 

زهرا حاج‌محمدي: اگر بخواهيم تاريخچه تغيير نام خليج فارس را مرور كنيم به سالهاي دوري بايد بازگرديم كه نماينده سياسي كشور انگليس، چارلز بوگيو، فكر مي كنم حول و حوش سالهاي 1966 در كتابي براي نخستين بار نام خليج عربي را در كتاب خود به كار مي برد.

 

بعدها به دليل حساسيت استراتژيك اين منطقه چه در مسايل سياسي يا اقتصادي بهانه اي به دست خارجي ها مي افتد تا هربار با علم كردن نام خليج عربي دست يابي به اهداف شومشان را آسان تر كنند.

 

در اين ميان مطبوعات و رسانه هاي اين كشورها نيز بيكار ننشستند و هربار و به هر وسيله اي موضوع تغيير نام خليج فارس را دستمايه مطالب خود قرار دادند و با آوردن نام خليج عربي سعي در گسترش اين نام داشتند.

 

 پس موضوع بهره برداري از نام اين درياي هميشه ايراني موضوع تازه اي نيست كه براثر اختلافات كنوني ايران با كشورهاي غربي يا برخي كشورهاي عربي باب شده باشد بلكه بيش از 40 سال است كه ما را درگير كرده است.

 

 آقاي دكتر گنجي به نظر شما چراخليج‌فارس تا اين اندازه مورد توجه جهان قرار گرفته است. اين دريا چه موقعيتي دارد كه هم به لحاظ آكادميك و هم به لحاظ سياسي كشورهاي مختلف روي آن تا اين اندازه وسواس و تمركز دارند؟

 

محمدحسن گنجي: جهان تكنولوژيك امروز به دو مسئله نفت و گاز بستگي دارد . قسمت اعظم اين امر منبع بزرگ نيرو در منطقه خليج‌فارس متمركز است. نخستين  بار نفت در حاشيه خليج‌فارس در منطقه خوزستان و در اوايل قرن بيستم پيدا شد.

 

 در زمان جنگ اول جهاني اهميت آن به دنيا ثابت شد كه نفت مي‌تواند جاي زغال سنگ را بگيرد. اعم از اينكه از طريق دريا و با كشتي باشد يا از طريق زمين و توسط قطار.

 

در قرن بيستم بود كه نفت كم‌كم جاي زغال سنگ را گرفت و سرزمين‌هاي نفت‌خيز مورد توجه دنبا قرار گرفتند . اين مساله به اينجا منتهي شد كه از جميع منابع موجود برآورد شده جهان در حدود 65 درصد نفت و 30 درصد گاز جهان در همين حول و حوش خليج‌فارس است .

 

الان بزرگترين توليدكنندگان و صادركنندگان نفت دنيا عربستان، كويت، ايران و ديگركشورهاي حاشيه‌ خليج‌فارس هستند .

 

تمام دنيا درحال حاضر زندگي و تكنيك‌شان وابسته به اين نيرو است . به اين جهت منطقه خليج‌فارس در قرن بيستم مورد علاقه قرار گرفته است .

 

اينجا دو مسئله مطرح است. يكي نام خليج‌فارس و ديگري مساله اهميت خليج‌فارس است. من درباره اهميت اين منطقه صحبت مي كنم كه طبق آمارهاي موجود درصد عمده‌اي از منابع نيروي آسياي شرقي از خليج‌فارس تامين مي‌شود ژاپن براي ايجاد نيرو حدود 80 درصد به خليج‌فارس متكي است.

 

اروپا و آمريكا هم به همين طريق وابسته به آن هستند. از طرف ديگر همين منطقه در طول قرن 18 و 19 مورد نظر استعمارگران اروپا بوده و  بيش از همه انگليس در اين مناطق نفوذ مي كرده است.

 

مسئله حمله استعماري اروپا به مشرق زمين توسط اسپانيا و پرتغال در حاشيه جنوب اقيانوس هند شروع شده بعدها هلندي‌ها و انگليسي‌ها آمدند. با آمدن انگليس اهميت نفوذ ديگر كشورها از بين رفت.

 

 وقتي ما به نقشه پيش از جنگ دوم جهاني نگاه كنيم مي‌بينيم كه قسمت عمده سرزمين‌هاي وسيع دنيا به رنگ امپراطوري انگليس است .

 

تمام استراليا، تمام شبه قاره هند، تمام بيرماني و كشورهاي همجوار هندوستان و قسمت عمده‌اي از خاورميانه حاشيه خليج‌فارس. نه به صورت مستملكه بلكه با قدرت استعماري غيرمستقيم از طريق معاهداتي كه با شيخ نشينان در اواخر قرن 18 و قرن 19 بسته شد؛ تمام كانادا به رنگ امپراطوري انگليس بوده است.

 

 پيشرفت اين امپراطوري به بهره‌هايي كه از آن مي‌برده بستگي داشته است. لندن در قرن 20 بزرگترين بررسي اقتصادي جهان به شمار مي‌رفت و سرنوشت صادرات و واردات دنيا در لندن معين مي‌شد. بعد از انگليس؛ فرانسه و آلمان و بلژيك هم وارد منطقه شدند.  به هرحال بعد از دو جنگ جهاني اهميت نفت و گاز را براي آنها مسلم كرد.  خاورميانه مهمترين منبع زيرزميني نفت و گاز را در بردارد.

 

زهرا حاج‌محمدي: پس با توجه به صحبتهاي شما كشورهاي مختلف به دنبال منابع مختلف خليج‌فارس، دخل و تصرفاتي در منطقه مي كردند. اين دخل و تصرف ‌ها از منابع آغاز شد و به نام آن رسيد.

 

محمدحسن گنجي:  تا حدي درست است ولي تغيير نام خليج‌فارس به خاطر توسعه‌گرايي ملت عرب بود. اين مساله از زماني كه جغرافيا به وجود آمده و جغرافيدان‌ها نوشته‌اند اطلاعات راجع به سطح كروي زمين را به سطح كاغذ بياورند و به هركجايي كه برمي خورند اسم درياها را به نزديك‌ترين زمين آن مي‌ناميدند.

 

مثل درياي چين درياي هند يا غيره. اين دريايي كه به جنوب ايران چسبيده به خاطر نزديكي به پارس اينگونه ناميده‌ شده است. در تمام نقشه‌هاي دنيا نام اين خليج‌فارس اينگونه بوده است.

 

اشاعه نام خليج‌فارس از زمان جنگ‌هاي ايران و يونان بروز مي كند. از همان زمان خليج‌فارس به عنوان "سينوس پرسيكوس" در تمام نقشه‌هاي يوناني آمده در نقشه‌هاي جغرافيدانان مسلمان قرون سوم و چهارم بعداز اسلام كه دوران درخشان امپراطوري اسلامي در دوره عباسي بوده همه جغرافيدانان اين دريا را بحر فارس گفته‌اند.

 

بعدها به اينجا خليج‌فارس گفتيم چون برما مسلم شد كه اين آب‌ها؛ زايده‌اي از اقيانوس بزرگتري است. تمام جغرافيدانان مسلمان خيال مي كردند دنياي موجود و مسكون همان قسمتي است شامل بر قديم و تكه‌اي از آفريقا. مي گفتيم دور تا دور اين خشكي را دريايي به درياي محيط از اين دريا دوزايده به داخل خشكي نفوذ پيدا مي‌كند.

 

منظورشان بحر فارس و بحر روم كه همان مديترانه است؛ بود. در انقلاب مصر در سال 1952 مسله ملي‌گرايي روي كار آمد اعراب به دنبال هويت تاريخي گشتند.

 

عبدالناصر نخستين كسي بود كه فكر جانشين كردن خليج‌عربي به جاي خليج‌فارس را مد كرد. اين موضوع مورد استقبال اعراب قرار گرفت و همان موقع هم اعتراض ايران را به همراه داشت.  

 

در ايران دوره پهلوي گرايش علني به فرهنگ قديمي و ماقبل اسلام ايران بود. دولت پهلوي با فرهنگ زبان و سوابق علمي عربي ميانه‌اي نداشت. براي همين در مقابل اين كار، اعراب سعي كردند تا نامهاي فارسي بگذارند. مثلا به جاي شط‌العرب، اروند رود را بگذارند. از همان تاريخ؛ سياست كشور بر اين شد تا نام خليج‌فارس را پايدار نگه دارد و در اضمحلال اسم خليج عرب تا آنجا كه مي تواند بكوشد و با دلايلي علمي بيجا بودن ادعاي آنها را ثابت كند.

 

در آن تاريخ‌ ما به اندازه حالا درباره خليج‌فارس در نقشه‌هاي دنيا اطلاعي نداشتيم تا اينكه مرحوم سحاب همت عالي به خرج داد و بزرگترين اطلس خليج‌فارس را در بيش از 35 پيش منتشر كرد و تمام نقشه‌هايي كه در موسسه سحاب موجود بود را دراين كتاب عرضه كرد.

 

زهرا حاج‌محمدي: آقاي دكتر اسدي، رضاخان درواقع نخستين كسي بود كه نام "پرشيا" يا "پرشين" را كنار گذاشت و نام ايران را به صورت بين‌المللي روي اين سرزمين گذاشت. مي‌گويند اين اقدام او تحت نفوذ و فشار آلمانها و انگليسي‌ها بوده است. نظري هم وجود دارد مبني بر اينكه اغلب كشورها اسم هاي دونامه دارند يعني يك نام كه در كشور خودشان رايج است و يك نام كه در به عنوان نام بين المللي مورد استفاده قرار مي گيرد. شايد وقتي نام ايران در مجامع بين‌المللي به "ايران" تغيير مي كند؛ بابي باز مي‌شود براي كساني كه منتظر فرصت بودند تا نام پرشين گلف (خليج‌فارس) را به خليج عرب تغيير دهند. به نظر شما اين روايت مستند است؟

 

بيژن اسدي: يكي از معدود اقدامات ناسيوناليستي ملي مان تغيير نام از پرشيا به ايران بود. سياست خارجي ايران در‌ سالهاي آخر پهلوي اول و رفتن به سمت آلمان نازي و ارتباط خيلي نزديك ايران با آن كشور، يكي از شواهدي است كه نشان مي دهد اعتقادات ناسيوناليستي رضا خان باعث اين حركت شده بود.

 

 در همان زمان رقابتي بين ناسيوناليسم ايراني و ناسيوناليسم عربي به وجود مي‌آيد. تغيير نام خليج‌فارس هم به خاطر رقابت بين اين دو ناسيوناليسم است .

 

زهرا حاج‌محمدي: برخي از كارشناسان معتقدند اين اقدام رضاخان اقدام مثبتي نبوده براي اينكه در حال حاضر در مجامع بين المللي "ايران" با "عراق" به خاطر تشابه اسم لاتين آن يكي شمرده مي‌شود. حتي برخي تلاشها هم انجام شد در اين باره كه به سمتي برويم كه دولت و مجلس را متقاعد كنيم تا نام "پرشيا" را دوباره به عنوان نام بين المللي كشورانتخاب شود.

 

بيژن اسدي: نام درست "پرسيا" است. به هر حال من چنين اعتقادي ندارم كه در اين تحليل ديدگاه‌هاي خاص سياسي نهفته است. به نظر من بايد با اين قضيه برخورد واقع بينانه و منطقي انجام شود. اين شبهه‌اي كه بين نام ايران و عراق (ايراك) به وجود آمده دليل منطقي ندارد. اين تشابه به اسم مي‌تواند در هركجاي ديگر به وجود بيايد. به اعتقاد من اين نوع  برخورد با ايران تابع شرايط سياسي است.

 

محمدرضا سحاب: من اعتقاد دارم كه دو اسمي شدن ايران باعث به وجود آمدن انقلابي در فرهنگ غربي‌ها نسبت به ما شد. كتابهايي در طول هزاران سال تهيه شده بود و درآنها از ما به اسم پرشيا ياد كرده بودند اما امروزه وقتي اروپايي‌ها و امريكايي‌ها به اين كتابها نگاه مي‌كنند نمي دانند پرشيا كجاست. پرشيا براي آنها كشوري است كه تمام شده؛ درست است كه اززمان قديم ايران بوده ولي غربي‌ها؛ ايران را به ايران مي شناسند.

 

زهرا حاج‌محمدي: آقاي احمديان نظر شما در اين‌باره چيست؟

 

امير احمديان: من با نظر دكتر اسدي موافق هستم ولي در زمينه نام پرشيا و ايران بايد بگويم كه بخشي از ايران پارسي بوده كه پرشيا ترجمه شده است. حال آنكه ايران نام كهن تري است. اينكه كشوري تلاش كند تا نام خليج‌فارس را به خليج عربي تغيير دهد؛ براي اين است كه كشورهايي كه هويت نداشتند و تازه متولد شده‌اند؛ مي‌خواهند داراي هويت شوند.

 

همه اينها يك زماني در قالب امپراطوري ايران بودند اما به محض جدا شدن خواستند كه براي خودشان شخصيت و هويت  بسازند. نخستين اقدام آنها هم اين است كه نامهاي تاريخي را مصادره كنند تا هويتي براي خودشان پيدا كنند.

 

 از زماني كه ما به موضوع ناسيوناليسم‌ ايراني كمتر پرداختيم، بعضي مشكلاتمان شروع شد و دشمنان و كساني كه در خارج از كشور مترصد بودند؛ شروع به مصادره نامهاي ما كرده‌اند.

 

ما تازه به اين فكر افتاده ايم كه بولوار يا خياباني را به نام "خليج‌فارس" نام گذاري كنيم كه البته همان هم جلوي چشم مردم نيست. اينكه چرا خليج‌فارس اهميت دارد يك جنبه تاريخي است و ديگر آنكه جنبه اقتصادي آن هم اهميت فراوان دارد.

 

67 درصد نفتي كه به غرب مي‌رود از خليج‌فارس خارج مي‌شود. براساس گزارش آژانس بين‌المللي انرژي در سال 2005 تا 30 سال آينده هنوز نياز به هيدروكربن براي انرژي افزايش خواهد يافت .

 

 

كشورهاي توليدكننده اقتصادهاي بزرگ جهان مثل آمريكا كه روزانه 21 ميليون بشكه نفت مصرف مي كنند و در داخل فقط 9 ميليون بشكه نفت توليد مي‌كنند،  نياز به واردات نفت دارند. در اين ميان تنها جايي كه قابل دسترسي و آسان است خليج‌فارس است. خليج‌فارس از نظر نظامي هم مهم است جايي است كه دو قلمرو؛ يكي دريايي ويكي زميني؛ در آنجا با هم برخورد مي‌كنند.

 

زهرا حاج‌محمدي: آقاي عسگري؛ در سالهاي اخير علاوه بر آْنكه نام خليج فارس مورد تعرض قرار گرفت، اقدامات متعددي نيزانجام گرفت تا به نوعي دست كم به بحران موجود در منطقه بيفزايند.

 

به عنوان مثال كشورامارات متحده اقدام به ساخت يكسري جزاير مصنوعي مي كند. ساخت اين جزاير به اعتقاد برخي كارشناسان علاوه بر آنكه محيط زيست منطقه را با مشكل مواجه مي كند تا آنجا كه اعراض سازمان محيط زيست ايران را به دنبال دارد، از سويي شايد اقدامي باشد در مسير تغيير نقشه جغرافيايي منطقه.  فكر مي كنيد پيامدهاي اين اقدامات چيست و چگونه مي توان جلوي آن را گرفت.

 

 آيا تنها با شكايت به يونسكو و طرح آن در رسانه‌ها مي‌توانيم به هدفمان در حفظ هويت خليج فارس برسيم يا بايد اقدامات ديگري انجام دهيم؟

 

علي باباعسگري: اين قضيه كه مطرح كرديد تابع اطلاعات بومي است حال آنكه من دوست دارم درباره بحث تاريخي نام تاريخي خليج‌فارس صحبت كنم.

 

خليج‌فارس ازقديمترين ايام در تصرف ايران بوده يعني از زمان هخامنشيان تا آمدن اسكندر كه ايران؛ حكومتي جهاني داشت و كلمه پارس نيز از همان زمان كه اسكندر وارد ايران شد؛ باب شد.  

 

كلمه ايران قديمي تر ازپارس يا پرسيا است و پارس‌ همان مفهوم ايران را مي‌رساند. ما نقشه‌هاي جغرافيايي ايران را از زمان مادها با مرحوم سحاب جمع آوري كرديم و حالا هم پسرشان كار پدر را دنبال مي كند.

 

در تمام تحقيقاتي كه انجام داده ايم به ايراني بودن خلج فارس بيشتر پي برده ايم. ايران در تمام جنوب چه از نظر سياسي يا اقتصادي يا نظامي مسلط  بود. اعراب تا قبل از اسلام متفرق زندگي مي‌كردند.

 

پيش از اسلام در سرزمين اعراب جز" يمن" دولتي نداشتند. در جنوب خليج‌فارس دولتي وجود نداشت كه بخواهد نام خليج‌فارس را از آن كشور استخراج كنند.

 

من در اينجا مي خواهم پيشنهادي بدهم و آن اينكه بيائيم قراردادهايي كه از زمان صفويه تا به حال بين ايران و دولت‌هاي اروپايي بسته شده را مطالعه كنيم و ببينيم كه آيا اين دريا به چه اسمي ناميده‌ شده است. بدون شك نامي از خليج‌عربي نيامده است.

 

انگلستان با دولت عمان يا ابوظبي و قطر قراردادهايي را در قرن 19 داشته كه در‌آنجا هم نام خليج‌فارس آمده است. قرار نيست عبدالناصري پيدا شود و چوب متولد شدن اعراب را ما بخوريم.

 

بيژن اسدي: لازم است من توضيحي درباره سوال شما بدهم. كويت در اواخر جنگ ايران و عراق اقداماتي براي ايجاد جزاير مصنوعي انجام مي دهد تا امنيت كويت تضمين شود. اما درخصوص امارات متحده و دوبي، دو طرح پالم و نخل در آنجا در حال اجرا است كه بحثي تجاري_ اقتصادي است و در جغرافياي منطقه نمي تواند خللي ايجاد كند.

 

به نظرم آنچه آنان در ايجاد جزاير مصنوعي انجام مي دهد درآبهاي سرزمين خودشان و در عمق خيلي كم است و عواقبي از نوعي كه شما مي گوييد؛ ندارد.

 

 خبرگزاري ميراث فرهنگي_ فرهنگ و هنر_

http://www.chn.ir/news/?section=2&id=38649