بازگشت به صفحه اصلی

آيا شما هم نامه ي سرگشاده را امضا کرده ايد؟

ميراث فرهنگى ما و درختان گيلاس ژاپنى

حاکمان فرهنگ ستيز برای ميراث فرهنگی ما به اندازه يک شکوفه گيلاس هم اعتبار قائل نيستند

از دکتر تورج پارسی

 

 

 

 

 

اگر چند باشد شب دير باز

برو تيرگى هم نماند دراز.

امريكا سرزمينى است كه جهان تا قرن پانزده از وجود آن بى خبر بود ، كشف آنرا به Amerigo Vespucci و

Christopher Columbus و حتا Leifur Eiriksson اسكانديناويايي نسبت مي دهند . اين سرزمين كه روزى پنج قبيله ى سرخ پوست   Algonkin , irokes , apachi , sioux , oregon در آن نام نشانى داشتند در۴جولاى سال  ۱۷۷۶  سيزده كلنى انگليسى استقلال طلب ، استقلال خود را اعلام كردند وبه مرور ايالت هايى به آن پيوستند آنچنانچه امروز سرزمين فرصت ها نام گرفته و در سرنوشت جهان تعيين كننده شده است .  

شهر واشنگتن  نام جورج واشنگتن (۱۷۹۹-۱۷۳۲) را بر خود دارد او به اين امرنامورست كه  پدر امريكاست و  "بالياقت ترين فرمانده در زمان جنگ و با تدبيرترين در زمان صلح  "بوده است . دراين شهر هر ساله از سيزدهم مارچ تا ۱۵ آپريل جشنى برگزار مي شود به نام cherry blossom festival يا جشن شكوفه هاى گيلاس كه  در حدود يك مليون توريست داخلى و خارجى رابه دور هم گرد مى آورد .

درختان گيلاس ژاپنى در امريكا

شكوفه كردن درختان ميوه در ژاپن نشانه ى آغاز سال و بهارست . بهاربا شكوفه هاى گيلاس خود رانشان مى دهد  به همين سبب شكوفه  گيلاس نزد آنها از ارزش ويژه برخوردارست . همين ارزش آن چنان است كه درآغاز سال نو هر خانواده جهت بركت خواهى يك شاخه شكوفه گيلاس نثار مجسمه بودا مي كند . شكوفه ى گيلاس  به گونه اى نشانه ي عشق هم جلوه مى كند به طورى كه جواناني كه خواستار پيوند زناشويى هستند يك شاخه شكوفه گيلاس به يقه لباس زده در خيابان به راه مي افتند و همين نمايش خيابانى زمينه ى پيوند هاى بهارى را سامان مى بخشد .

در سال 1880بانويى امريكايى در چنين فصلى شكوفه هاى درختان گيلاس را مى بيند و آنرا مناسب آب و هواى واشنگتن مى يابد. پس از برگشت از ژاپن اين موضوع را با مقامات دولتى در ميان مي گذارد اما پاسخى نمي گيردتا اينكه Helen Herron Taft همسر William Howard Taft سيزدهمين رياست جمهورى امريكا اين موضوع را دنبال مى كند . وقتى ژاپنى ها   در جريان اين موضوع قرار گرفتند سه هزار درخت گيلاس را به عنوان پيك دوستى در سال ۱۹۱۱ به امريكا فرستادند اما از آن جايى كه ريشه درخت ها آفت داشت از كاشتن آن خود ارى كردند ژاپنى ها كه در جريان كار قرار گرفتند دوباره به همان تعداد درختان گيلاس تازه اى فرستادند. در روز كاشتن پيشكش هاى ژاپنى در پارك tidal basin کنار رودخانه potomac  دو درخت هم توسط همسر رييس جمهور خانم هلن و همسر سفير ژاپن viscountess china به دست  زمين مادر سپرده شد  و اين يادمان امروز افزون بر بركت مادى خود آيينه زيباى طبيعت هم شده است . اين پارك به عنوان يك ميراث طبيعى ۹۵ساله توسط دولت و مردم به خوبى نگهدارى مي شود به طورى كه به گفته ي يكى از نگهبانان پارك :

"حتی برداشتن يک شاخه درخت يا چيزی که روی زمين افتاده و بردن آن به بيرون از پارک غيرقانونی است، منابع و دارايی های پارک نبايد از آن بيرون برده شود، به درختان نگاه کنيد اما چيزی از آنها نکنيد."

اين مطلب را از اين نظر آوردم كه مقايسه اى بكنم با آنچه با ميراث فرهنگى چندين و چند هزار ساله در سرزمين مامى كنند .

نيك آگاهيم كه  آمريكا يك كشور مدرن است اما يك كشور تاريخي نيست ولي از آنچه دارد برگ هويت مي سازد تا بتواند يك ذهنيت تاريخى براى شهروندانش بوجود بياورد . سرزمين ما يك کشور تاريخى ، كشورى است سالمند كه درفرهنگ بشرى نقش داشته و در اين راستا صاحب كارنامه گشته است . اين كارنامه  نشان دهنده ى تلاشى پي گير است كه امروز آنرا ميراث فرهنگى مى ناميم كه تنها به ما متعلق نيست بلكه متعلق به بشريت است . آيا فرد يا دولتى مى تواند يا اجازه دارد كه ذهنيت فرهنگى ملى و فرا ملى را به تباهى بكشاند و مردم آن سرزمين و جهان دست روى دست بگذارند وتماشاچى بشوند ؟

 

شور بختانه امروز  حاكمان فرهنگ ستيز سرزمين ما ، سرزمينى كه تاريخ درباره ى مردمانش نوشت : بر هر چيزى عالم و ماهرند ، نه تنها آن اعتبارى راكه يك شكوفه ى گيلاس به زمين افتاده در سرزمين ديگر دارد براى ميراث تاريخى ما قايل نيستند بلكه با آن دشمنى هم مى كنند و آهنگ آن دارند كه به بهانه ى سد سازى آنها را نابود كنند . مغول ها هم هنگامى كه جهان را به تباهى كشاندند در همين سرزمين خودمان از كتابخانه ها به عنوان اصطبل استفاده كردند امروز ۸۱۰ سال پس از حمله ى مغول زمامداران كشور كارى در همان اندازه و تركيب انجام ميدهند . طبق گفته ى تاريخ تا پيدا شدن چنگيز درصحنه ى تاريخ دنيا نامى از آينان كه در مغولستان كنونى ساكن بودند، برده نشده بودپس از آن همه جهانسوزى است كه چنگيز با صحنه هاى خون آلود وارد تاريخ  مي شود . تا آنجا كه اين قلم آگاهى دارد آقاي رحيم مشايي وو  وزير نيرو و مسئول نگهبانى و نگهدارى از ميراث فرهنگى ايرانى هستند اما آنچه اينان دانسته  با ميراث ملى و فراملى سرزمين ما مى كنند آدم را به شك مى اندازد که آيا به راستى اينان آيرانى اند ؟ اين پرسشى است كه پاسخ آن به وجدان وكردارشان بستگى دارد .در گات ها آمده است :

كسي كه به راستى گرايد به روشنايى و شادمانى خواهد رسيد و كسى كه به دروغ گرايد تا ديرگاه زندگى در تيرگى و كوردلى وآه و افسوس بسر خواهد برد. به راستى وجدان و كردارش او رابه چنين سرانجامى مى كشاند ! گاتا يسناى۳۱ بند ۲۰

با اطمينان مى گويم كه اگر در سرزمين ما امنيت وجود داشته باشد اگر در سرزمين مابرنامه ريزى وجود داشته باشد ، اگر در سرزمين ما افراد دلسوز وجود داشته باشد ، اگر در سرزمين ما كار به كاردان سپرده شود درآمد ما از توريسم كمتر از درآمد نفت نخواهد بود اما ميران نوروزى كه بر اسب قدرت  نشسته اند توان تشخیص ندارندبطورى كه  توريسم را هم به شكل اسلامى و غير اسلامى مي بينند .

ايران سرزمينى است كه چهار فصل آن جلوه ى ويژ ه اى دارد و از ان جايى كه از كهن باران تاريخ است با وجود همه ى يورش ها و تاراج هايى كه از آن شده ميراثى را به جا گذاشته كه پاسخگوى خيلى از پرسش هاست اما دريغادريغ كه عنان اختيار در دستان ميران نوروزى چون رحيم مشايى و پرويز فتاح است  ، ميران نوروزى كه حكم پنج روزه دارند بايد بدانند كه  حتا در عصر زنگار گرفتگى آيينه هم  نمى توان حقيقت را پنهان كرد وبه قول رند شيراز ظالم نبرد راه به منزل  چرا كه :

حديث نيك و بد ما نوشته خواهد شد

زمانه را قلم ، دفترى و ديوانى است !

و مايلم در سخن آخر از پزشك و فيلسوف ايرانى ابن راوندى نقل قولى بكنم :

زندگى آدمى دشمنانى دارد ولي آدمى داراى اين تواناىى است كه بااين دشمنان مبارزه كند