بازگشت به صفحه اول

 

 

جشن خزان

نوشتار منتشرنشده اى از زنده ياد استاد سعيد نفيسى

 

پيدا است كه در دوره پيش از اسلام مراسم مهرگان مانند مراسم نوروز بوده به همين جهت بسيارى از مولفان هميشه نوروز و مهرگان را با هم نام برده اند. احتمال بسيار مى رود كه در دوره هخامنشيان به جشن مهرگان اهميت خاصى داده باشند زيرا كه پادشاهان اين سلسله مهر را خداى بسيار بزرگى دانسته اند و به آن سوگند خورده اند.نيز در دوره هخامنشى يكى از مهم ترين مراسم مهرگان دادن بارعام بوده چنان كه در نوروز مى كرده اند و نيز در مهرگان مانند نوروز از نواحى مختلف كشور برايشان هدايايى مى فرستاده اند. كتزياس مورخ معروف يونانى كه خود به عنوان پزشك در دربار هخامنشى بوده است صريحاً مى نويسد كه شاهنشاهان ايران نمى بايست هرگز سست شوند مگر در روزى كه براى ستايش مهر جشن برپا مى كردند و شاهان در اين روز جامه ارغوانى مى پوشيدند. از بردن هداياى مختلف به وسيله نمايندگان ملل مختلف به دربار ايران كه تصاوير آن در نقش هاى برجسته تخت جمشيد باقى مانده است پيدا است كه مانند دوره ساسانى در نوروز و مهرگان براى پادشاهان پيشكش مى فرستاده اند. چنان كه ترابون مورخ معروف يونانى هم مى گويد كه ساتراپ يعنى شهردار ارمنستان هر سال هزار كره اسب براى شاهنشاه هخامنشى مى فرستاد كه مى بايست در جشن مهرگان به نظرش برسانند. دوريس از نويسندگان يونانى قرن چهارم پيش از ميلاد گفته است كه در جشن مهرگان شاهنشاه هخامنشى خود مى رقصيد. در اين روز گياهانى مخصوص براى شاه مى بردند كه احتمال مى رود سيسنبر يا يكى ديگر از سبزى هاى خوشبو باشد.پس از استيلاى يونانيان و مقدونيان بر ايران تقويم اوستايى تا مدتى از دوره اشكانى در ايران متروك مانده و تقويم ديگرى رواج داشته كه ايرانيان به آن تاريخ اسكندرى گفته اند. درباره مبداء اين تاريخ اختلاف است. بعضى آن را از جلوس اسكندر در ۳۳۶ پيش از ميلاد، برخى از مرگ او در ۳۲۳ يا سال هفتم پادشاهى او و پيروزى بر داريوش سوم در ۳۳۰ و يا جلوس سلوكوس ينكاتر موسس سلسله سلوكى در ۳۱۲ پيش از ميلاد دانسته اند و اين قول اخير درست تر مى نمايد. در هر صورت در اين دوره ناچار جشن هاى تقويم اوستايى متروك مانده است زيرا كه ماه هاى مقدونى را رعايت مى كرده اند. چنان مى نمايد كه اشكانيان هم تا مدتى همان تقويم مقدونى را به كار برده اند و ظاهراً تنها در زمانى خسرو پسر فيروز اشكانى دوباره تقويم اوستايى در ايران رواج يافته است چنان كه در كتاب غرراخبار دكرانوس آمده است كه اين شاهنشاه اشكانى در روز مهرگان بار مى داد و بزرگان كشور براى او هدايا مى بردند و موبد موبدان نيز همين كار را مى كرد و شايد پيشكش هاى او زودتر از اعيان ديگر به شاه مى رسيد. از سوى ديگر در روى سكه هاى برخى از شاهان اشكانى و اسناد ديگر اين دوره ماه هاى تقويم اوستايى ديده مى شود چنان كه در همين دوره در زمان بعدش به تدوين كتاب اوستا نيز اقدام كرده اند. اما در دوره ساسانيان نوروز و مهرگان اهميت خاصى داشته اند و همواره تقويم اوستايى را به كار برده اند. در اين دوره بار عام دادن پادشاهان تنها در جشن نوروز و مهرگان بوده است. پيدا است كه در مهرگان سرودها و آهنگ هاى مخصوصى بوده كه در آن روز مى زده اند چنان كه در ميان نام هاى پرده هاى موسيقى دوره ساسانى «مهرگانى» و «مهرگان بزرگ» و «مهرگان خردك» را ذكر كرده اند. در مهرگان و نوروز، مردم ايران مشك، عنبر و عود هندى به يكديگر هديه مى دادند و پادشاهان روغن بان بر خود مى ماليدند. پادشاهان در اين روز تاج بر سر مى گذاشتند كه صورت آفتاب در آن بود و عقيده داشتند كه در اين روز خورشيد آشكار شده است. مراسم ديگر اين جشن همان است كه در نوروز متداول بود. در دوره اسلامى هم چنان كه مراسم نوروز اهميت داشت مراسم مهرگان را نيز ايرانيان اهميت مى دادند و برخى از كارهايى را كه در نوروز مى كردند در مهرگان هم مى كردند و از آن جمله دادن هداياى مهرگانى بود چنان كه در سال ۱۲۰ هجرى اسدبن عبدالله حكمران تازى در بلخ بود، دهقانان از جشن مهرگان براى او هديه بردند و دهقان برات هم پيشكش نزد او برد. همين كار را با خلفا مى كردند و حسن بن دهب در مهرگان جامى زرين براى متوكل خليفه فرستاد كه در آن هزار مثقال عنبر بود و اشعارى در تهنيت براى او سرود. ديگرى از شاعران هم براى متوكل اشعارى به همين مناسبت سروده است. در دربارهاى ايرانى هم چنان كه نوروز را جشن مى گرفتند مهرگان را نيز برپا مى كردند و شاعران در مهرگان نيز مانند نوروز قصايدى در ستايش ممدوح خود مى آوردند دواوين شعراى ايران پر از اين گونه اشعار است و گاهى آن را در شعر «جشن خزان» گفته اند. پيداست كه پادشاهان در جشن مهرگان به زيردستان خود هديه و خلعت مى داده اند و از آن جمله جامه خز و سكه بوده است، چنان كه منوچهرى در قصيده اى كه به همين مناسبت در ستايش منوچهربن قابوس پادشاه زيارى سروده است مى گويد: اى رئيس مهربان اين مهرگان خرم گذار/ فر و فرمان فريدون را تو كن فرهنگ هنگ / خز بده اكنون برزمه مى ستان اكنون برطل مشك ريز اكنون بخرمن عودسوز اكنون پيداست كه در اين جشن مى مى خورده و عود مى سوخته اند. نيز پادشاهان به لشكريان خود در مهرگان جامه زمستانى داده اند و ابوالريحان گفته است كه در زمان وى چون مهرگان به اول پاييز افتاد پادشاهان خراسان به لشكريان خود جامه پاييز و زمستان دادند.گاهى كه مهرگان با يكى از اعياد مذهبى مسلمانان مصادف مى شد مى خوردن و نشاط كردن را ترك مى كردند چنان كه بيهقى مى گويد در روز چهارشنبه ۹ ذالحجه كه جشن مهرگان بود چون روز عرفه بود و مسعود روزه داشت كسى زهره آن را نداشت نشاط كند. جاى ديگر به مناسبت جشن مهرگان سال ديگر مى گويد در اين روز كه دوشنبه بود كه مسعود به جشن نشست و نثار و بريد و ظروف و ستور به اندازه اى آورده بودند كه حد نداشت و براى صاحب ديوان معروف بسيار هديه فرستاده بود و بزرگان ديگر چون خوارزم شاه و ايران، چنانيان و گرگان و مازندران و قصدار و مكران نيز هداياى ديگر فرستاده بودند و روز چهارشنبه عيد كردند. از اينجا پيدا است كه از دوشنبه تا چهارشنبه سه روز جشن گرفته اند. در اين مراسم مكرر از آيين جشن مهرگان ياد كرده و گفته است كه رسولان عراق و تركستان به حضور امير مى رفتند و اوليا و بزرگان در برابرش مى نشستند و شعرا پيش مى آمدند و شعر مى خواندند و پس از ايشان مطربان مى آمدند و مى زدند و شراب مى خوردند و بر سر خوان امير و خوان سرهنگان و فرماندهان لشكريان مى نشستند، شراب مى خوردند و مشرب هاى بزرگ به كار مى بردند چنان كه مست به خانه مى رفتند و امير به شاعران صلت مى داد چنان كه يك بار به علوى پنجاه هزار درم داده كه با پيل به خانه او برده اند و به عنصرى هزار دينار داده و به شاعران كوچك تر هر يك بيست هزار درم داده است و به مطربان هزار درم بخشيده است. اين توجه فوق العاده به جشن مهرگان تا استيلاى مغول بر ايران برقرار بوده و پس از آن ديگر اين جشن از رونق افتاده است.

برگرفته از روزنامه شرق

 

بازگشت به صفحه اول