بازگشت به صفحه اصلی

 

جهان ِ ايران شناسي در سوگ ِ دانشمندْ بانويي سرآمد و يگانه

 



يادداشت ويراستار



بامداد امروز پيام اندوهبار زير از دفتر دوست ارجمندم دكتر مهربُرزين سروشيان در كاليفرنيا به دفتر من رسيد :



Dear Friends

 

We just heard that Mary Boyce passed away in London at age 86. Her contributions to furthering the studies of Zoroastrianism and her life time of commitment to her work was verycommendable.

 

Regards

 

Mehrborzin Soroushian

 

خبر، كوتاه؛ امّا سخت تأسّف انگيز بود. مدّتي در تأثّر و اندوه ِ برآيند ِ دريافت ِ اين سوگْ پيام، فروماندم و سپس براي انباز كردن ِ ديگر يارانم در اين سوگ ِ جهان ِ ايران شناسي، پيام ِ زير را غمگينانه و با دستي لرزان نوشتم و به نشاني ي شماري از يارانم در گوشه و كنار جهان فرستادم:



Dear friends

 

I receieved a very sad piece of news this morning. Prof. Mary Boyce, the noted Iranologist has passed away. Please accept my condolences and let other friends know.

 

Regards

 

J. Doostkhah



نخستين پاسخ ِ همدلانه را از دوستانم مهرآور و بهمن مرزباني در سيدني دريافتم:



It is indeed very sad news. She batted well and will long be remembered for her contribution to the Zarathushti cause.

May her soul, wherever it may be, always be free and in peace. She will be greatly missed by one and all... her near and dear ones and also by those who knew her through her books



Mehravar & Bahman Marzbani

 



دومين پاسخ، از دوست ارجمندم بانو شيرين طبيب زاده، سردبير ِ فصلنامه ي الكترونيك ِ ايرانْ روزنه از كاليفرنياي شمالي رسيد:



So sorry to hear that, God bless her soul

All the best



Shirin



و سومين پاسخ را دوست ِ فرهيخته ام دكتر تورج پارسي از سوئد فرستاد كه برگرفته از وُهومَن، تارنماي ِ انجمن جهاني ي آموزشي ي زرتشتيان است:

 

 

http://www.vohuman.org/Author/Boyce,Mary.htm


Mary Boyce, Professor Emeriti of Iranian Studies was born in 1920, and spent part of her early life in Colonial India. She received her Ph.D. in Oriental studies from Cambridge University in 1945 for a thesis on a subject in Manichaeism, a religion which derived much from Zoroastrianism. After her appointment at the University of London School of Oriental and African Studies (SOAS), first as a lecturer in 1947 and subsequently as a Professor in 1963, she came to concentrate on the study of Zoroastrianism. She has published numerous books and articles on the history of Zoroastrianism and evolution of its rituals and doctrines. She spent some time in Kerman, Yazd, and Sharifabad amongst the Zarathushti communities learning about their current ways and traditions

 

خاموشي ي اندوهزاي ِ استاد ِ ممتاز ِ ايران شناس، بانو مري بويس، رويدادي نيست كه دوستداران پژوهشهاي ايران شناختي در ايران و سراسر جهان، بتوانند آن را به آساني برتابند. هرگاه ايرادي پيش آورده نشود كه چرا واژه ي "خواجه" (عنواني براي مردان ِ نامدار تاريخ فرهنگمان) را در اين جا براي يك بانو به كار مي برم، بايد همان گفته ي مشهور سنايي را تكراركنم كه: "مرگ ِ چُنين خواجه، نه كاري است خُرد!"
آري، بويس خواجه ي نامدار و بزرگ ايران شناسي و به ويژه پژوهشهاي زرتشتي در سده ي بيستم ميلادي بود و با نشر ِ دهها كتاب و گفتار ِ دانشگاهي ي ممتاز، مشعلي فروزان را فراراه ِ رهروان ِ اكنون و آينده نگاه داشت و كاري را كه از چند سده پيش از اين، نخست دانشوران ايران شناس ِ باختري و سپس دانشمندان و پژوهشگران ايراني بر دست گرفتند و به پيش بردند، رسايي و سرشاري ي بيشتر بخشيد و به فرازهاي ِ تازه اي رساند.
از مري بويس، افزون بر كتابهاي بسيار ارزشمندش، گفتارهاي تحقيقي ي مهمّي در نشريّه هاي دانشگاهي و جُنگهاي پژوهشي ي گوناگون و نيز در دانشنامه هاي بزرگ ِ اين روزگار و از جمله در دانشنامه ي ايران
Encyclopaedia Iranica

http://www.iranica.com/
به چاپ رسيده است كه دانش پژوهان و دانشجويان ايران شناسي، رويكردي هر روزه بدانها دارند و همواره ريزه خوار ِ خوان ِ دانش و دريافت ِ او خواهند بود.
هرگاه بگويم كه دانش ايران شناسي و به ويژه پژوهشهاي وابسته به شناخت ِ سويه هاي گوناگون كيش ِ زرتشتي و آيينها و پرستشهاي رايج در ميان پيروان ِ آن، به دو دوره ي ِ پيش و پس از مري بويس بخش مي شود، گمان نمي برم كه زياده گويي كرده باشم و اميدوارم كه همه ي ايران شناسان و دوستداران ايران، در اين سخن، با من همداستان باشند.
بويس دانشمندي نبود كه همواره در پشت ِ درهاي بسته ي دفتر كارش بنشيند و تاريخ و فرهنگ ايران را تنها از راه ِ كند و كاو در متنها و اثرهاي ِ بازمانده از گذشته هاي دور بشناسد و به ديگران بشناساند. او به پژوهش زنده و حضوري يا به اصطلاح، تحقيق ِ مِيداني باورمند بود و هيچ فرصتي را براي اين كار ِ بايسته از دست نمي داد. در همين راستا، چندين دهه پيش از اين، در سفري به ايران، مدّتي را در ميان ِ زرتشتيان روستاهاي گرداگرد ِ شريف آباد يزد گذراند و همه ي سويه هاي زندگاني ي ديني و فرهنگي و سنّتي شان را زير ذرّه بين ِ پژوهش گذاشت و عكس هايي نيز از آنان گرفت كه در گونه ي خود يگانه اند. برآيند ِ اين سفر ِ پژوهشي، گفتاري بلند بود كه بعدها همراه با دو گفتار ديگر در همين زمينه از دانشمندان دانماركي بار و آسموسن در كتابي به نام ديانت ِ زرتشتي به ترجمه ي فريدون وهمن از سوي ِ بنياد فرهنگ ايران به چاپ رسيد.

* * *
دانشوران و پژوهندگان ايراني، هيچ گاه از رويكرد به كارهاي بويس و ارزيابي و ارج گزاري ي آنها غافل نمانده اند و برخي از آنان از كاميابي ي حضور در نشستهاي درسي ي وي در مدرسه ي پژوهش هاي آسيايي - آفريقايي ي دانشگاه لندن و داشتن ِ افتخارشاگردي او نيز برخود باليده اند. يكي از اينان، دوست ِ زنده يادم دكتر مهرداد بهار بود كه در آغاز گزارش فارسي ي متن ِ پهلوي ي بُندهش، آن ترجمه ي ارجمند را به استادش بويس پيشكش نموده و با فروتني ي تمام، نسبت بدو ارج گزاري كرده است:
"تقديم به استاد م. بويس، كه گفته اند: برگ ِ سبزي است تحفه ي درويش."
يكي از بزرگترين كارهاي استاد مري بويس، كتاب سه جلدي ي نامدار او به نام تاريخ كيش زرتشت است كه خوشبختانه آقاي همايون صنعتي زاده، آن را به فارسي برگردانده است.
گزينه اي از متن انگليسي ي اين كتاب مهمّ و كليدي نيز به زبان انگليسي در يك جلد نشريافته است.

يكي ديگر از دستاوردهاي پژوهشي ي استاد بويس، زردشتيان، باورها و آداب ِ ديني ي آنها نام دارد كه عسكر بهرامي آن را به

فارسي برگردانده است:


گرامي بداريم ياد ِ اين استاد ِ پويا و كوشا و آگاه و ايران شناس سترگ و بزرگ را و رهرو ِ راه ِ فرخنده ي او باشيم. از او بياموزيم دل به كاري بزرگ سپردن و عمري در سامان دهي و سرانجام بخشي بدان، كوشيدن را.

 

جليل دوستخواه

 

شانزدهم فروردين 1385
(پنجم آوريل 2006)

برگرفته از: http://www.iranshenakht.blogspot.com

 

بازگشت به صفحه اصلی