جانشينان نالايق کوروش

جانشينان نالايق کوروش

از: استفانيا لاپنا

ترجمه: شهريار آرام

استفانی لاپنا در شهر ساردينيای ايتاليا زندگی می کند و مقالاتش در مجلات مختلف ايتاليا همچون اپونيون، ايل فوگليو، راژون پولتيکا، و نيز جروزالم پست منتشر می شود و در عين حال با تی. سی. اس. ديلی و سايت مشهور متفکر آمريکايي و نشريه تاون هال همکاری دارد و در سايت انديشه آزاد هم مطالب وبلاگی خود را منتشر می کند

متاسفانه ميراث يکی از بزرگترين تمدن های جهان در خطر است چرا که اکنون دشمنان علم و هنر حاکم سرزمينی شده اند که زمانی غول ها بر آن حکم می راندند

اگر در بين تاريخ دانان مربوط به تمدن های کهن در مورد اين که بين تمدن يونانی و تمدن ايرانی کدام يک عظمت بيشتری دارند بحثی در گيرد بدون شک بحثی داغ خواهد بود چرا که از يک سو محققين طرفدار يونان ادعا خواهند کرد که اسکندر رهبری قهرمان بوده است که به سرزمين های بيگانه حمله کرده تا مردمان آن ها را از دست کسانی که می انديشيد وحشی هستند نجات دهد. موضوع ديگری که می توانند مطرح کنند آن است که يونان باستان نمونه روشنی از دموکراسی برای زمان خودش بوده است.

از سوی ديگر متخصصين تاريخ ايران به دهش های با اهميت ايرانيان به جهان و امتيازات رهبران ايرانی اشاره خواهند کرد. شاهنشاهی ايران چندين قرن پيش از تولد اسلام وسيع ترين امپراتوری خاورميانه کهن بوده است و يکی از رهبران آن، کوورش بزرگ، مولف اولين اعلاميه جهانی حقوق بشر، در تاريخ انسان بوده است.

به طور کلی تاريخ دانان بر اين نکته توافق نظر دارند که مردمی که ايرانی ها سرزمين شان را فتح کرده بودند هرگز مجبور نبودند حاکميت امپراتوری را بپذيرند چه رسد به اين که به بردگی گرفته شوند. در واقع اين نه اسکندر که کوروش بود که يهوديان را که اسير بابلی ها بودند آزاد ساخت و به همين دليل نيز هست که حتی امروز هم يهوديان خود را مديون آزادکنندگان ايرانی شان می دانند.

در عين حال گاه پيش می آيد که در يکی از وبلاگ ها، يا ستون های اظهارنظر نشريات می خوانيم که ملاهای حاکم بر جمهوری اسلامی قصد دارند که خاورميانه را تبديل به امپراتوری ايران ديگری کنند. هيچ چيز از اين موضوع دورتر از واقعيت نيست. و برعکس آن همه شواهد حکايت از آن می کنند که خداسالاران تهران مسئول هرج و مرج و کشتار در لبنان، عراق، و افغانستان و فلسطين هستند و فکر نمی کنم که کسی بتواند دلايلی برای نفی اين مطلب بياورد.

با اين همه نبايد نيات تجاوزگرانه آن ها را نسبت به يک تمدن کهن به هيچ روی با گروهی از تروريست های اسلامی که در هزار و نهصد و هفتاد و نه به قدرت رسيدند و «ماموريت مقدس» شان صدور انقلاب شان به سراسر منطقه و آفرينش يک خلافت اسلامی در جهان از طريق اعمال زور و ايجاد وحشت است مقايسه کرد.

ايرانيان و از جمله زنان جنگجوی بسياری عليه حملات اعراب مسلمان به کشورشان جنگيدند و تلاش کردند تا فرهنگ و سنت های غنی خويش را حفظ کنند. اسلام پس از جنگ های بسيار سخت عاقبت پيروز شد و سقوط امپراتوری ايران آغاز گشت. با اين همه ملاها هم در آن زمان و هم اکنون نتوانسته اند حمايت بسياری از ايرانيان را جلب کنند. ايرانيانی که احساسات ملی گرايانه شان نسبت به گذشته و هويت شان بسيار قوی است. اسلام افراطی که حاکميت شريعت اسلامی بر ايران را کافی نمی داند اکنون تصميم گرفته است تا تمام آثار تمدنی کهن را غير اسلامی خوانده می شود از ميان بردارد. در 22 ژانويه 2007 وزير نيروی جمهوری اسلامی اعلام داشت که قصد دارند سد سيوند را آبگيری کنند، سدی که مناطق کهن باستانشناختی پاسارگاد و تنگه بلاغی را که آرامگاه کوروش هم در آن واقع است از بين خواهد برد. اين واقعه غم انگيز قرار است در روزهايي که با سالگرد حمله دوم اسلام به ايران مصادف است و انقلاب خمينی نام گرفته انجام شود.

سيوند و پاسارگاد بخشی از گنجينه های باستانشناختی بشريت اند و ارزش تاريخی آن ها قابل اندازه گيری نيست. آيا جامعه بين المللی برای نجات اين گنجينه ها سريعا اقدام خواهد کرد؟ اجازه دهيد اميد چندانی نداشته باشم. جهانی که به افرادی بی مرام اجازه خريد و فروش آثار ملی يک کشور را برای کسب منفعت می دهد کمتر احتمال دارد که نگران حفظ ميراث اساسی جهانی باشد

هنگامی که طالبان در افغانستان مشغول ويران کردن بودای باميان با بمب بود کاری برای جلوگيری از آن انجام نشد پس چرا بايد اکنون انتظار داشت که جهان آزاد عليه آخرين اعلام جنگ ملايان عليه هر آنچه اسلامی نيست اقدام کند.

اميدوارم که اين حدس من درست نباشد اما همه نشانه ها حاکی از آنند که اسلاميان از عواقب انجام يک جنايت عمومی ديگر هم جان بدر خواهند برد.

***

http://www.americanthinker.com/2007/02/unworthy_heirs_to_cyrus.html