بازگشت به صفحه اصلی

آيا شما هم نامه ي سرگشاده را امضا کرده ايد؟ 

 

نکته ای درباره سد سیوند

این همه ازنام کوروش است

 

از: شاهین زینعلی

نزدیک به چند سال است که مخالفین آب گیری سد سیوند، هر آنچه در توان داشتند به کار گرفتند و  با  انواع و اقسام روشهای مدنی سعی در جلوگیری از آب گیری سد سیوند داشته اند و تا رسیدن به نتیجه نهایی که همانا خواست ملت ایران است به طور یقین  تلاشهای خود را ادامه خواهند داد.

معترضین دلایل منطقی بسیاری را در جهت مخالفت با آب گیری این سد برشمرده اند که می توان آنها را در دو مقوله کلی "دلایل زیست محیطی" و "دلایل فرهنگی" طبقه بندی کرد. از "نابودی درختان چند صد ساله" گرفته ، تا " تهدید آثار باستانی و حتی نابودی برخی از بی بدیل ترینشان" و از "تغییرات جدی و زیان بار در اکوسیستم منطقه" تا "به زیر آب بردن مسیر کوچ نشینان" ، دلایل بسیاری وجود دارند که میتوانند ذهن هر ایرانی و هر انسان خرد مندی و نیک گوهری را به مخالفت با آبگیری این سد مسأله ساز که به گفته برخی حتی هیچ توجیه اقتصادی نیز ندارد، برانگیزد.

اما براستی چرا آب گیری این سد تا به این حد مخالفت برانگیخته است؟ و چرا این گونه ایرانیان برای جلوگیری از این اتفاق به جوش و خروش آمده اند؟!

همگان به یاد داریم که در زمان ریاست جمهوری "سید محمد خاتمی"- رییس جمهوری که با ایده گفتگوی تمدنها در دنیا شناخته شده است(!)- آب گیری سد "کارون3" نیز در سطحی گسترده بسیاری از آثار باستانی و تپه های باستانی بجا مانده از تمدن ایلامی را به زیر آب برد و مدفون کرد و آه و حسرت باستان شناسان و فرهنگ دوستان را برانگیخت.اما شاهد بودیم که در جامعه ایرانی هیچ گونه حساسیتی در این مورد به وجود نیامد واگر هم حساسیتی بود نه در سطح گسترده و ملی ، که صرفاً در بین اهالی فرهنگ و فرهیختگان جامعه بود.و چرا راه دور برویم، در همین یکی دو سال گذشته خبرهای تأسف باری از تهدید، غارت، تخریب و نابودی میراث فرهنگی در جای جای این سرزمین فرهنگ پرور به گوش می رسید که در این اقدامات تأسف بار یا دست یک ارگان دولتی در کار است و یابی توجهی ارگان های دولتی مربوطه، باعث انجام و یا تشدید آن گردیده است.اما جامعه ایرانی در سطح توده های مردم آنچنان که باید و شاید ، حساسیت نشان نداده است.

اما پرسش اینجاست که حال کدام دست نامرئی است که این گونه ایرانیان را در سطحی گسترده و ملی به مخالفت با آب گیری سد سیوندبرانگیخته است؟به طوری که پس از هر اقدام مؤثر در جهت مخالفت با آب گیری سد،عده بیشتری به این مقاومت مدنی می پیوندند و کاری می کنند که اقدام بعدی به مراتب تأثیر گذارتر از قبل میشود.چگونه است که حال قلب هر ایرانی با هیجان بسیار برای حفظ آثار باستانی و پاسداری از مرزهای فرهنگی ایران، همچون مرزهای جغرافیایی اش می تپد؟چگونه است که ایرانیان وظیفه تاریخی خویش را در پاسداشت میراث نیاکان به خاطر آورده اند و چه چیز سبب آن شده است؟

پاسخ این پرسش را باید در پیوند یافتن مسأله "سد سیوند" با نام "کوروش بزرگ" یافت.نکته ای که در رابطه با سد سیوند وجود دارد همین است که سد سیوند آرامگاه کسی را تهدید می کند که بزرگترین و با عظمت ترین شاهنشاهی و حکومت را برای اولین بار در طول تاریخ ، بر پایه خرد و احترام به نوع انسان و حقوق او، بنیان نهاد و این چنین ملتی را جاودانه ساخت و تا روزگار ما نیز هرگاه که نام او به میان می آید، تمامی دشمنی ها و کینه ها رنگ می بازد و گوهر وحدت و همدلی دوباره در بین ایرانیان شروع به درخشش می کند.در این مورد اخیر نیز میبینیم که این نام کوروش است که ایرانیان را در برابر موضوعی متحد کرده است.این چنین که همه و همه از کرد و لر و بلوچ و آذری و...گرفته تا مسلمان و مسیحی و یهودی و زرتشتی و... یکصدا حفظ هویت ملی و پاسداری از یادمان های تضمین کننده آن را خواستارند.این چنین است که حتی هنگانی که کار به دخالت سیاسیون نیز میرسد،ایدئولوژی ها و منافع حزبی و گروهی رنگ می بازد ،خودی و غیر خودی وجود ندارد، و همه فقط وفقط ایرانی اند و بس.این چنین است که کسانی که تا دیروز در هیچ موضوعی توافق نداشتند و حتی حاضر به نشستن در کنار یکدیگر نبودند،امروز با آغوش باز از هم استقبال می کنند تا ایران پاینده بماند.

این نیرویی است که در نام کوروش نهفته است.این نیرویی است که ایرانیان را گرد هم آورده است و دوباره وظایف تاریخی شان را به آنان گوشزد می کند و شروعی دوباره را رقم زده است.دیگر کسی منتظر به رحم آمدن دل مسؤولین نمی نشیند،دیگر کسی فقط آه حسرت نمی کشد. پاسداری از "ایران" وظیفه هر ایرانی است.و این نام "کوروش" است که این همه را نوید می دهد.دریغ است آرامگاهش ویران شود.