بازگشت به صفحه اصلی  

آقای خاتمی پس از نه سال سکوت غيرمسئولانه

درباره اشيای امانی ايران در دانشگاه شيکاگو حرف زدند

از:  دکتر اردوان بيانی

براساس گزارش ايسنا، آقای خاتمی «رييس موسسه بين المللی گفت و گوی تمدن ها»، در سفر اخير خود به آمريکا از موزه دانشگاه شيکاگو بازديد کرده و در آنجا گفتند که: «اين آثار نبايد قربانی ملاحظات سياسی شود.» و در ادامه سخنانی گفته  که در اين دو ماه گذشته عينا از زبان ايرانيان زيادی، و از جمله «کميته نجات پاسارگاد» بارها نوشته و گفته شده است.

 برای اين که آقای خاتمی يادشان بيايد که ماجرای اين کتيبه های تاريخی ايران از کجا شروع شد و چگونه به چنان جايي  رسيد که دادگاه ها خواستند چوب حراج به آن ها بزنند، توجه شان را فقط به چند تاريخ جلب می کنم:

دوم خرداد 1376 ـ آگوست 1997 آقای خاتمی رييس جمهور شدند

شهريور 76 ـ حمله انتحاری ( که حماس مسئوليت آن را برعهده داشت) انجام شد. يک نفر کشته و تعدادی، از جمله عده ای از توريست های آمريکايي زخمی شدند. بعداً وکلای اين عده ادعا کردند که حماس توسط دولت ايران حمايت مالی می شده است. دولت آقای خاتمی سکوت کرد.

شش سال بعد، در سال 2003 که آقای خاتمی همچنان رييس جمهور بود، بالاخره دادگاه اصلی تشکيل شد و قاضی «ريکاردو اوربينا» به ادعاهای «ديويد استراچمن»، وکيل مجروحين حادثه، رسيدگی کرد. در جريان اين دادگاه آقای خاتمی سکوت کرده و حاضر نشد نماينده يا وکيلی را برای دفاع از منافع ايران به دادگاه اعزام کند. حال آنکه روشن بود که، براساس قوانين اکثر کشورهای دنيا، معمولاً وقتی متشاکی در دادگاه حاضر نمی شود تا از خود دفاع کند حکم به نفع شاکی صادر می شود. قاضی مزبور نيز، در غياب وکيل مدافع متشاکی، ادعای شاکيان عليه دولت ايران را بر اين اساس که دولت ايران حامی حماس است و سالانه 50 تا 100 ميليون دلار در سال به سازمان هاي تروريستی از جمله حماس پول می دهد، پذيرفت و حکم کرد که به شاکيان 423 و نيم ميليون دلار غرامت تعلق می گيرد و آنها می توانند اين پول را از طريق تصاحب، فروش و حراج سرمايه های  ايران، و از جمله کتيبه های دانشگاه شيکاگو، به دست آورند. باز آقای خاتمی و دولت ايشان سکوت کردند. در عوض دانشگاه شيکاگو در همان سال نسبت به اين رأی اعتراض کرد و سلب مالکيت ايران را از اشيای باستانی خود غير قانونی دانست  و گفت که به جای دولت ايران از حق ايران دفاع می کند. بدينسان تصميم گيری نهائی به دادگاه بعدی موکول شد.

روز جمعه پنجم تير ماه هشتاد و پنج (26 جون دو هزار و شش) بارديگر دادگاه تشکيل شده، درخواست دانشگاه شيکاگو را قابل قبول ندانست و رای دادگاه اول را مبنی بر پرداخت غرامت تاييد کرد. آقای خاتمی، که ديگر رئيس جمهور نبودند اما همچنان در مورد همه چيز سخن می گفتند، باز هم در اين مورد حرفی نزدند.

دو روز بعد، کميته نجات بين المللی، از طريق يک خانم استاد دانشگاه در استراليا و يک دانشجو از شيکاگو، از اين جريان با خبر شد و مساله را برملا کرد. اعلاميه کميته در روز هشتم تير (بيست وهشتم جون) خطاب به دادگاه فدرال آمريکا منتشر شد و مردمان در سراسر دنيا به اين امر اعتراض کردند. آقای خاتمی همچنان حرفی برای گفتن نداشتند. اما دولت جديد، تصميم گرفت تا در دادگاه نهائی وکيلی آمريکائی را اعزام دارد. (کاری که آقای خاتمی می توانستند در دادگاه های قبلی انجام دهند)

          بايد از ايشان پرسيد شما که می گوييد: «اين آثار نبايد قربانی ملاحظات سياسی شود.» و اين حرفی است که در اين ماه های اخير همه گفته اند و حرف کاملا درستی هم هست چطور خودتان درست همين ملاحظات را داشتيد.  و  آيا سکوت و بی عملی شما چه در مقام رئيس جمهور حکومت اسلامی ايران، و چه در مقام های بعدی خود ناشی از ملاخظات سياسی و در نتيجه بی مسئوليتی درمورد ميراث ملی مردم يک کشور  نبوده است؟!