نامه ای از يک نويسنده و هنرمند به: “كميته بين المللي براي نجات آثار باستاني دشت پاسارگاد“
دوستان گرامي فعال در كميته نجات پاسارگاد
يكسال پيش، خبري كوتاه و ساده جانهاي شيفته ي ميهنان را آنچنان بدرد آورد كه در تكاپويي كم سابقه در اين ربع قرن بلازدگي ملي ، فعاليتي گسترده را پايه گذاري كرديد و با تمام نيرو فرياد اعتراض خويش و ديگران را به گوشهايي كه نمي شنوند يا نمي خواهند كه بشنوند، رسانديد و چشماني كه نمي خواستند ببينند را به ديدن واداشتيد. در دوراني كه خمودگي ملي و سرشكستگي عمومي، هر حركتي را بي معنا مي كند ، در حاليكه در اوج زوال مفهوم انسان و جان وحرمتش، حفظ و نجات ميراث ملي ، براي بسياري به يك شوخي بي مزه مي ماند، شما اذهان عمومي را متوجه اين نكته ي مهم كرديد كه تداوم پايمال كردن حرمت انسان از اين طريق ممكن ميشود كه حافظه ي ملتي از ميراث فرهنگي و تاريخي اش كه حقوق بشر و همزيستي مسالمت آميز ناهمگونيها را گرامي مي داشته ، پاك شود.
ملت بي شناسنامه ، ملت بي هويت ، حافظ بربريت است. تاريخ را به قواره دوران حيات خويش مي بيند و از زير بار مسئوليت در قبال آيندگان شانه خالي مي كند. ملت بي هويت ، ماليخوليايي مي شود، هر سرابي را آب حيات مي پندارد و بسادگي ابزار سركوب ديگران مي شود. تلاش بي وقفه ي شما براي حفظ آثار باستاني ، تلاشي قابل تقدير است و نشان از حضور رد پاي ملتي مسئول، آگاه و داراي خودآگاهي تاريخي دارد كه خوب و بد خود را مي شناسد و بدون پوشاندن يكي بنفع ديگري ، آثار نيكي ها وكژي ها، راهها وبيراهه ها را حفظ و به نسلهاي بعد منتقل مي كند.
سالگرد تشكيل كميته را به شما و به ملتي كه بدنيا خواهد آمد، تبرك مي گويم . حضورتان پشتگرمي است براي تمام تلاشگران فرهنگ ايرانزمين.
پيروز باشيد
با مهر
نيلوفر بيضايي
31 آگوست 2006